گدایی حلال است یا حرام ؟

بسم الله الرحمن الرحیم

خداوند متعال می فرماید :

{ وَمَا مِن دَآبَّهٍ فِی الأَرْضِ إِلاَّ عَلَى اللّهِ رِزْقُهَا} هود: ۶

{ لِلْفُقَرَاء الَّذِینَ أُحصِرُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ لاَ یَسْتَطِیعُونَ ضَرْباً فِی الأَرْضِ یَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِیَاء مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُم بِسِیمَاهُمْ لاَ یَسْأَلُونَ النَّاسَ إِلْحَافاً} البقره: ٢٧٣

{ وَالَّذِینَ إِذَا أَنفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَلَمْ یَقْتُرُوا وَکَانَ بَیْنَ ذَلِکَ قَوَاماً} الفرقان: ۶٧
( در زمین هیچ جنبنده ای نیست مگر اینکه روزی وی بر خدا است. هود: ۶)

و میفرماید:( صدقات مخصوص فقرائی است که در راه خدا ناتوان شده و نمی توانند در زمین سفر نمایند و نادان آنان را توانگر می پندارد به علت طمع نکردن، ولی تو آنان را می شناسی از چهرهء شان که از مردم به الحاح سؤال می کنند. بقره: ۲۷۳ )

در احادیث  متبرکه آمده  است :

عَنْ حُبْشِیِّ بْنِ جُنَادَهَ السَّلُولِیِّ قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَقُولُ فِی حَجَّهِ الْوَدَاعِ وَهُوَ وَاقِفٌ بِعَرَفَهَ أَتَاهُ أَعْرَابِیٌّ فَأَخَذَ بِطَرَفِ رِدَائِهِ فَسَأَلَهُ إِیَّاهُ فَأَعْطَاهُ وَذَهَبَ حَرُمَتْ الْمَسْأَلَهُ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ إِنَّ الْمَسْأَلَهَ لَا تَحِلُّ لِغَنِیٍّ فَعِنْدَ ذَلِکَ وَلَا لِذِی مِرَّهٍ سَوِیٍّ إِلَّا لِذِی فَقْرٍ مُدْقِعٍ أَوْ غُرْمٍ مُفْظِعٍ وَمَنْ سَأَلَ النَّاسَ لِیُثْرِیَ بِهِ مَالَهُ کَانَ خُمُوشًا فِی وَجْهِهِ یَوْمَ الْقِیَامَهِ وَرَضْفًا یَأْکُلُهُ مِنْ جَهَنَّمَ وَمَنْ شَاءَ فَلْیُقِلَّ وَمَنْ شَاءَ فَلْیُکْثِرْ ” (جامع الترمذی)

از حُبَیش بن جناده سلولی رضی الله عنه روایت است که :« رسول الله صلی الله علیه وسلم  در حجه الوداع در حالیکه در عرفات ایستاده بود،مرد اعرابی آمد، و از گوشهء چادر  انحضرت صلی الله علیه وسلم  گرفت، و از ایشان خواست که آن چادر را به او بدهند، پس رسول الله صلی الله علیه وسلم چادر خویش را به آن مرد اعرابی داد، و او رفت. آنگاه پیامبر صلی الله علیه وسلم ،سوالگری و گدایگری را  حرام قرار داد،  فرمودند: برای مرد ثروتمند، و برای مرد تنومند و سالم گدایگری حلال  نمی باشد ، مگر برای  کسی که با فقر سخت، ویا با قرض بسیار گران روبرو شده باشد، وهر که به سوی مردم دست گدای را دراز کند تا (ازین طریق ) بر مال خویش بیفزاید، (این عمل او) در  روز قیامت به صورت خراشه ها در چهره اش( نمایان میگردد)، و این اموال شان به  سنگ های   داغ  و بریان  مانند سنگ های دوزخ در می آید که آنرا می خورند  ،پس هر که خواسته باشد، ازآن بکاهد، و یا برآن بیفزاید.» (روای حدیث  ترمذی)

بحث لغوی حدیث متبرکه :

۱-{ الْمَسْأَلَهَ لَا تَحِلُّ لِغَنِیٍّ} : هدف از  غنی درحدیث متبرکه به گفته میشود  که  : نیازمندیهای وضرورت های  که عبارت از طعام، لباس و خانه است، را دارا ، باشد.

همچنان هدف از غنی در حدیث متبرکه  کسانی اند که مالک نصاب زکات بوده باشد.

۲-{ لِذِی مِرَّهٍ سَوِیٍّ }: یعنی  کسانیکه از لحاظ فزیکی و عقلی صحیح و سالم بوده و هیچ گونه ناتوانی و مریضی که مانع کسب و کار او گردد، نداشته باشد .

۳-{ لِذِی فَقْرٍ مُدْقِعٍ }:
۱- هدف از شخص فقیر در حدیث متبرکه به کسی اطلاق میشود که  : :  هیچ چیز در اختیار  نداشته باشد .

۲- وهدف ازشخص مسکین :  به کسی اطلاق میشود که : مقدار چیزی را  در اختیار داشته باشد ولى کفایت نمیکند.

طوریکه پیامبر صلی علیه در مورد مسکین می فرماید :

وعن أبی هریره رضیَ اللَّه عنه أَنَّ رسُولَ اللَّه صَلّى اللهُ عَلَیْهِ وسَلَّم قال: « لَیْسِ المِسْکِینُ الَّذِی یطُوفُ عَلى النَّاسِ تَرُدُّهُ اللُّقْمَهُ واللُّقْمَتان، وَالتَّمْرَهُ والتَّمْرتَان، وَلَکِنَّ المِسْکِینَ الَّذِی لا یجِـدُ غِنًى یُغنِیه، وَلاَ یُفْطَنُ لَه، فَیُتَصدَّقَ عَلَیْه، وَلاَ یَقُومُ فَیسْأَلَ النَّاسَ » متفقٌ علیه.

ابو هریره رضی الله عنه روایت می کند که: رسول الله صلی الله علیه وسلم  فرمود: مسکین کسی نیست که گرد مردم بگردد و یک لقمه یا دو لقمه یا یک خرما یا دو خرما به او بدهند، ولی مسکین کسیست که غنایی نمی یابد تا او را کفایت کند، و کسی از حالش هم خبر دار نمی شود تا برایش صدقه داده شود و ایستاده نمی شود که از مردم سؤال وگدایی  کند.

امام شافعی (رحمه الله علیه ) و “الفقر المدقع” :را به  فقر سخت تفسیر نموده  است .

۴- { أَو غُرْمٍ مُفْظِعٍ }:
الغرم: وام، یا چیزی که پرداخت آن بر ذمهء انسان لازم باشد.
“المفظع”: بسیار شدید.

هدف حدیث اینست که علاوه بر فقیر کسیکه  سؤال ویا گدایی  برایش جایز است ، عبارت از کسانی است که پرداخت قرض برای او دشوار باشد . ( سخت قرضدار باشد ) .

لِیُثْرِیَ بِهِ مَالَهُ: بر مالش بیفزاید.

خُمُوشًا :  مفردش «خمش» خراش را گویند.

رَضْفًا : سنگهای داغ و سنگ های سوزان

هدف  حدیث متبرکه :

هدف حدیث متبرکه اینست که مسلمان باید در قدم اول با اعتماد بر الله و سپس اعتماد  بر نفس خود، راه  زندگی آبرو مندانهء را در پیش گیرد ، وتا زمانیکه توانمندی کسب وکار  را داشته باشد، برایش جواز نیست که کار خویش  را کنار بگذارد و در حصول ما یحتاج زندگی   بار دوش دیگران وجامعه  گردد، و همچنان برای مسلمان جواز نداردکه بدون ضرورت و به منظوراستکثار و تجمع  ثروت ومال   دست به گدای  بزند، وهر آن کسیکه  چنین  عمل را مرتکب شود،  پروردگار آنرادر دنیا به ذلت وخواری، ودر  آخرت به  عذاب درد ناکی مبتلا  خواهد ساخت .

محبت در تجمع مال :

محبت درتجمع  مال ودارایی ودر نهایت حب المال دنیای چیزی است  که  در فطرت  همه انسانها  نهفته است   ، دین  اسلام بر اهمیت این  موضع دقت نموده وپیروان خویش را ازغرق شدن در حب المال دنیا بر حذر  داشته است .

در حدیث از ابو هریر ه رضی الله عنه آمده است :

{عَنْ أَبِی هُرَیْرَهَ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ مَنْ سَأَلَ النَّاسَ أَمْوَالَهُمْ تَکَثُّرًا فَإِنَّمَا یَسْأَلُ جَمْرًا فَلْیَسْتَقِلَّ أَوْ لِیَسْتَکْثِرْ}
«از ابو هریره رضی الله عنه روایت است که: رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: هر که به غرض  تجمع  مال دست به  گدای بزند ، به کسی  می ماند که سنگى از  آتش را  طلب میکند پس (حالا این بر او بر میگردد که) ازآن بکاهد، و یا برآن بیفزاید.»

همچنان قرآن عظیم الشان در مورد حب المال در(  سورهء الفجر آیه /۲۰/) به زبیابی  خاصی می فرماید :{و تحبون المال حبا جما} « و اموال و دارائی را بسیار دوست میدارید .» و  همچنان در سورهء عادیات آیهء/۸/ می فرماید: {و إنه لحب الخیر لشدید} « و علاقهء شدید به دارائی و اموال دارد».

در حدیث دیگری پیغمبرصلی الله علیه وسلم فرموده اند:
{ لَوْ کَانَ لِابْنِ آدَمَ وَادٍ مِنْ ذَهَبٍ أَحَبَّ أَنَّ لَهُ وَادِیًا آخَرَ وَلَنْ یَمْلَأَ فَاهُ إِلَّا التُّرَابُ وَاللَّهُ یَتُوبُ عَلَى مَنْ تَابَ}
«اگر اولاد بنی آدم  ( کوه ) ووادی پر از مال هم  داشته باشد،  باز هم در طلب وادی  ( کوه ) دیگری از مال  میگردد، و دهان بنی آدم را  جز خاک  چیزی دیگری پر نخواهد کرد، وخداوند توبهء کسی را که توبه کند می پذیرد.» (به روایت صحیح مسلم)

۱-غریزه تجمع مال از جمله غرایز است که در همه سنین  از زندگی  در انسان وجود داشته وهر چه که انسان سالخورده می شود، محبت وحرث مال درا وبالا میرود .

دین مقدس اسلام پیروان  خویش از تجمع وحرث مال بر حذر داشته ونمی گذارد که پیروانش اسیر شهوات و غرایز آن حرث شوند ودر نهایت  به سوی گمراهی سوق گردند، دین اسلام با بکاربستن شیوه ها و وسایل مختلف در جهت تهذیب و اصلاح غرایز پیروانش می کوشد، تا همانند حیوانات که تابع و منقاد غرایزشان هستند، نشوند.

۲-از جمله غرایزی که اسلام در جهت اصلاح آن گام برداشته است، غریزهء محبت و دلدادگی به ملکیت ( مال )  است. لذا اسلام درین راستا می کوشد تا از سیطرهء محبت مال بر زندگی جلوگیری کند، و برای آنکه محبت مال به زبونی و ذلت مسلمان و یا طغیان و سرکشی او نیانجامد،  هدیات  ثمر بخش را  صادر نموه است .

پروردگار با عظمت ما در ( سوره ء العلق : ۶و۷ ) میفرماید:

{کلا إن الإنسان لیطغی أن رأه استغنی} «قطعا (  اغلب ) انسانها سرکشی و تمرد می کنند اگر خود را بى نیاز بپندارند”.

۳- این امر مبرهن است که اسلام اصول و ضوابطی را وضع نموده است که توسط آن از سیطره مال بر زندگی مسلمان جلوگیری میکند، و از بردگی مال او را چنان آزاد میسازد که مال تنها در دست و تصرف او قرار می گیرد، نه در قلبش، و وسیله ای برای سعادت و کامرانی بشر میگردد، به این ترتیب مال و ثروت، فرد مسلمان را بر طغیان و تجاوز نمی انگیزد، بلکه او را بران می دارد تا سپاس الله تعالی که صاحب و مالک حقیقی مال و ثروت و سایر نعمتها است، بجا آورد.

۴- اسلام با مال و ثروت  چنانکه برخی میپندارند، بغض نمی ورزد، ولی آنچه که اسلام مکروه و ناپسند میداند مالی است که سبب سرکشی و طغیان انسان گردد، و اینکه انسان بنده و بردهء مال گردد، دین اسلام  انسانی راکه غلام مال گردد ، ودر سعی وکوشش آن  باشد که از هر طریق ممکن به جمع مال وثروت بپردازدسخت مورد نکوهش وآنرا مورد مذمت قرار داده است .

اشتباه  نباید کرد ،دین اسلام  هیچ وقت خلاف مال وثروت  نبوده بلکه پیروان خویش را غرض کسب آن از راه حلال تشویق  نموده است ،بدین اساس  پیروان خویش را به کسب کار  دستوراکید فرموده است  .

دین اسلام بدین باور است که حتی کار طاقت فرسا هم بهتر از بیکاری و بار دوش شدن  دیگران  وجامعه است .

{ عَنْ أَبِی هُرَیْرَهَ قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَقُولُ لَأَنْ یَغْدُوَ أَحَدُکُمْ فَیَحْطِبَ عَلَى ظَهْرِهِ فَیَتَصَدَّقَ بِهِ وَیَسْتَغْنِیَ بِهِ مِنْ النَّاسِ خَیْرٌ لَهُ مِنْ أَنْ یَسْأَلَ رَجُلًا أَعْطَاهُ أَوْ مَنَعَهُ ذَلِکَ فَإِنَّ الْیَدَ الْعُلْیَا أَفْضَلُ مِنْ الْیَدِ السُّفْلَى وَابْدَأْ بِمَنْ تَعُولُ}
از ابوهریره رضی الله عنه روایت است که: رسول الله صلی الله علیه وسلم را شنیدم که میگفت: اینکه یکی از شما (به صحرا) برود، و بر پشت خویش هیزم بیاورد، (و آنرا به فروش برساند) پس بدینطریق صدقه دهد، و به آن خود را از مردم بی نیاز سازد، این کار برایش بسیار بهتر ازانست که دست به گدای دراز کند  واین در حالى  است  که شاید مردم به او چیزی بدهند ویا ندهند .اگاه  باشید که دست  دهنده نسبت  به دست گیرنده  بر تر وبهتر است ودر هنگام (  صدقه دادن) به کسی آغاز کن، که نفقه اش بر دوش تو است”. (به روایت صحیح مسلم)

۵-دین مقدس اسلام بنده مسلمان را در برابر کسب و کارش  به اجر و پاداش وعده داده است ، در صورتیکه مقصودش رضای پروردگار ونگاه داشتن خود و اهل و عیالش از گدای و از حرام بوده باشد؛ زیرا رسول الله صلی الله علیه وسلم به سعد بن ابی وقاص رضی الله عنه فرمودند:
{ إِنَّکَ أَنْ تَدَعَ وَرَثَتَکَ أَغْنِیَاءَ خَیْرٌ مِنْ أَنْ تَدَعَهُمْ عَالَهً یَتَکَفَّفُونَ النَّاسَ فِی أَیْدِیهِمْ وَإِنَّکَ مَهْمَا أَنْفَقْتَ مِنْ نَفَقَهٍ فَإِنَّهَا صَدَقَهٌ حَتَّى اللُّقْمَهُ الَّتِی تَرْفَعُهَا إِلَى فِی امْرَأَتِکَ وَعَسَى اللَّهُ أَنْ یَرْفَعَکَ فَیَنْتَفِعَ بِکَ نَاسٌ وَیُضَرَّ بِکَ آخَرُونَ}
” هرگاه اگر تو ورثه ات را پس از خودت ثروتمند بگذاری این بهتراست ازانکه آنان را محتاج بگذاری که (بسبب محتاجی و نیازمندی) بسوی مردم از آنچه که در اختیار دارند، دست گدای  دراز کنند، و هرچه را که تو خرج کنی آن صدقه است، حتی لقمه ای را که به سوی دهان همسرت بلند میکنی (این نیز صدقه است) ای سعد! امید است که الله تو را از بیماری ات عافیت داده وبه سبب تو مردمی را سودمند گرداند، و مردمی دیگری را زیانمند”. (به روایت صحیح بخاری)

به همین ترتیب اسلام از سستی و تنبلی ، ترک دنیا، بی کاری و خود را باردوش دیگران ساختن سخت برحذر داشته است، این همه تدابیر به منظور آنست تا مسلمان با عزت و سربلند زیست و زندگی کند، الله تعالی میفرماید:

{ولله العزه ولرسوله و للمومنین و لکن المنافقین لایعلمون}
«عزت تنها از آن الله وبرای پیغمبرش، و برای مومنان است، ولی منافقان نمی دانند.» (سورهء منافقون آیه: ۸)

۶- مسلمانی که با  فقیر آغشته باشد ، و محتاج دیگران  باشد هیچ وقت  نمیتواند با عزت وآبرومندی زندگی خویش را در جامعه  پیش ببرد. وتا زمانیکه ، ثروت و قوتش از دیگران بی نیاز نگردد، هیچگاه او باعزت نخواهد بود.

زمانیکه پیغمبر صلی الله علیه وسلم خواست فهم و درک عمروبن العاص را در مورد مال تصحیح نماید، در یک شیوهء بسیار عالمانه ومدبرانه برایش بیان داشت که مال به اعتبار آنکه مال است، بد شمرده نمیشود، بلکه آن وسیلهء خوبی است در صورتیکه در راه درست بکار گرفته شود، و این بکار گیری درست و سالم در آنصورت ممکن میشود که مال در اختیار مسلمانان قرار گیرد، آنگاه است که مال در محل مناسب و درستش به مصرف خواهد رسید، و از نفع آن همه امت اسلامی بهره مند خواهد گردید، و وسیله ای برای عزت و نیرومندی اسلام ومسلمانان ، و حصول رضای الهی خواهد گردید. لذا پیغمبر صلی الله علیه وسلم این سخن زیبا را فرمودند:

{ یَا عَمْرُو نِعْمَ الْمَالُ الصَّالِحُ لِلْمَرْءِ الصَّالِحِ َ }
” ای عمرو! چه نیکو است مال خوب برای مرد نیکوکار!”( به روایت احمد)

۷- دین اسلام هیچ وقت بر ضد  ثروت نبوده  ، چرا  دو  رکن اسلام زکات  وحج بدون مال  وثروت ممکن نمی باشد .

طوریکه قبلا یاد آور  شدیم  دین مقدس اسلام میخواهدبا وضع اصول و ضوابط، غریزهء محبت با مال را در مسلمان تهذیب ومحبت مال وغرق شدن  در مال  را  از قلب مسلمان بیرون آورده و هر وقتیکه ضرورت به بذل و انفاق آن پیش آید با دل گشاده  ، مالش را برای حصول رضای الله به خرج رساند، و یا درصورتیکه مالش را آفتی رسد وتلف شود،  فرط حسرت افسوس دامنگیر او نگردد.

اسلام تنها با این امر اکتفا نمیکند که مسلمان را خود کفا و بی نیاز از دست دیگران بگرداند، بلکه او را به مراتب بس عالی و پر شرافت بلند می برد، ایثار و فداکاری را در وی غرس میکند، و از وی شخصیتی میسازد که همواره دست عطا به دیگران دراز نموده و با آنان احسان و نکوئی میکند.

{عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ وَهُوَ عَلَى الْمِنْبَرِ – وَذَکَرَ الصَّدَقَهَ وَالتَّعَفُّفَ وَالْمَسْأَلَهَ – الْیَدُ الْعُلْیَا خَیْرٌ مِنْ الْیَدِ السُّفْلَى فَالْیَدُ الْعُلْیَا هِیَ الْمُنْفِقَهُ وَالسُّفْلَى هِیَ السَّائِلَهُ}

ازعبدالله بن عمر رضی الله عنهما روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم در حالیکه بر منبر قرار داشتند، در ضمن صحبت شان، پیرامون صدقه و خود داری از گدای  صحبت کرده فرمودند: “دست برتر نسبت به دست زیرین بهتر است، دست برتر همانا دست خرج کننده است، و دست زیرین همانا دست سؤالگر وگدایگر است”. (به روایت صحیح مسلم).

همچنان در حدیث دیگری از :عنْ أبی عبدِ اللَّه الزُّبَیْرِ بنِ العوَّامِ رضی اللَّه عنه قال: قالَ رسولُ اللَّه صَلّى اللهُ عَلَیْهِ وسَلَّم: « لأَنْ یَأْخُذَ أَحَدُکُم أَحبُلَهُ ثُمَّ یَأْتِیَ الجَبَل، فَیَأْتِیَ بحُزْمَهٍ مِن حَطَبٍ عَلى ظَهِرِهِ فَیَبیعَهَا، فَیَکُفَّ اللَّه بها وَجْهَه، خَیْرٌ لَهُ مِنْ أَن یَسأَلَ النَّاس، أَعطَوْهُ أَوْ مَنَعُوهُ » رواه البخاری.

(از ابو عبد الله زبیر بن عوام رضی الله عنه روایت است که:

رسول الله صلی الله علیه وسلم  فرمود:اگر یکی از شما ریسمانهای خود را گرفته و به کوه رفته و پشتهء هیزمی بر پشت خود آورده بفروشد، و خداوند بدانوسیله آبرویش را نگه دارد، برایش بهتر از آنست که سؤال کند، بدهندش یا از او منع نمایند. )

وعن أبی هُریره رضی اللَّه عنه قال: قال رسولُ اللَّه صَلّى اللهُ عَلَیْهِ وسَلَّم: « لأَنْ یحتَطِبَ أَحَدُکُم حُزمَهً على ظَهرِه، خَیْرٌ من أَنْ یَسأَل أَحَدا، فَیُعُطیَه أَو یمنَعَهُ » متفقٌ علیه.
ابو هریره رضی الله عنه روایت می کند که:
رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: همانا اگر یکی از شما پشتهء هیزمی بر پشتش حمل کند، برایش بهتر است از اینکه از کسی سؤال کند و به وی بدهد و یا از او منع کند.

همچنان ٫در حدیث دیگری : عنِ النَّبِیِّ صَلّى اللهُ عَلَیْهِ وسَلَّم قال: « کان دَاوُدُ علیهِ السَّلامُ لا یَأْکُل إِلاَّ مِن عَملِ یَدِهِ » رواه البخاری.
از ابو هریره رضی الله عنه روایت است که:
رسول الله صلی الله علیه وسلم  فرمود: داود علیه السلام جز از دسترنج خود چیزی نمی خورد.

وعنه أَن رسول اللَّه صَلّى اللهُ عَلَیْهِ وسَلَّم قال: « کَانَ زَکَرِیَّا علیه السَّلامُ نجَّاراً » رواه مسلم.
از ابو هریره رضی الله عنه روایت است که:
رسول الله صلی الله علیه وسلم  فرمود: زکریا علیه السلام نجار بود.

وعن المِقدَامِ بن مَعْدِ یکَربَ رضی اللَّه عنه، عن النبی صَلّى اللهُ عَلَیْهِ وسَلَّم قال: « مَا أَکَلَ أَحَدٌ طَعَاماً خَیْراً مِن أَنَ یَأْکُلَ مِن عمَلِ یَدِه، وَإِنَّ نَبیَّ اللَّه دَاوُدَ صَلّى اللهُ عَلَیْهِ وسَلَّم کان یَأْکلُ مِن عَمَلِ یَدِهِ » رواه البخاری.
مقدام بن معدیکرب رضی الله عنه روایت می کند که:
پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: هیچکس طعامی را نخورده که بهتر از کار خود او باشد، و پیامبر خدا داود علیه السلام از دسترنج خود می خورد.

احکام مستنبط از احادیث :

ازا حادیث متذ کره میتوان احکام ذیل را  استنباط  نمود  :

کسانیکه که  ضروریات اولیه زندگی مانند :طعام، لباس، مسکن –  را در  اختیار داشته باشند ، و یا اینکه توان کسب و کار را و خرچ یک روزه اش را  در اختیار داشته باشد، بروی حرام است که دست به گدای بزند .

ولی اگر  یک شخص  واقعآ فقیر باشد ،ویا مریض باشد  ویاهم بنابر  کدام  آفت بدنی توان کسب و کار را  از دست داده باشد ، برایش جایز است که به غرض حصول نیازمندیهای ضروری اش از مردم گدای ویا سوال  کند. این  را میتوان  ازین فرموده پیغمبرصلی الله علیه وسلم  استنباط نمود: {إن المسأله لاتحل لغنی…}

کسانیکه در غیر ضرورت دست به چنین  کار میزنند ایشان ، به عذاب دردناک دوزخ وعید داده شده اند .

همچنان فهم این حکم متبرکه  برای ما مسلمانان می آموزاند ، که  عمل گدای  نه تنها حرام است، بلکه گدایگری  از جملهء گناهان کبیره  بشمار  میرود ، زیرا یکی از علایم کبیره بودن گناه اینست که مرتکب آن به عذاب دوزخ وعید داده شود.

این فهم نه تنها  در این  حدیث متبرکه  بلکه حکم آن  در  احادیث دیگری  نیز تأیید گردیده  است :
از جمله :

{ عَنْ حَمْزَهَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِیهِ أَنَّ النَّبِیَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ لَا تَزَالُ الْمَسْأَلَهُ بِأَحَدِکُمْ حَتَّى یَلْقَى اللَّهَ وَلَیْسَ فِی وَجْهِهِ مُزْعَهُ لَحْمٍ }
«از حمزه بن عبدالله از پدرش روایت است که پیغمبرصلی الله علیه وسلم فرمودند: یکی از شما همواره به گدای  ادامه میدهد، تا آنکه با الله در حالتی روبرو میشود که در چهره اش یک قطعه گوشت هم باقی نخواهند ماند .» (به روایت صحیح مسلم)

مطلب حدیث اینست که  شخص گدایگر در روز قیامت به حالت بسیار ذلیل وزبون نزد الله می آید که هیچگونه قدر و قیمتی در نزد الله نمی داشته باشد .

در تفسیر حدیث آمده است : که در روز حشر شخص گدایگر در حالتی بر می خیزد که در رویش صرفا  استخوان  باقی مانده وعلایم  گوشت  در رویش دیده نمی شود. این عقوبت عمل همان گنا هی  است  که شخص مذکور در دنیا مرتکب شده  است .

{ عَنْ أَبِی هُرَیْرَهَ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ مَنْ سَأَلَ النَّاسَ أَمْوَالَهُمْ تَکَثُّرًا فَإِنَّمَا یَسْأَلُ جَمْرًا فَلْیَسْتَقِلَّ أَوْ لِیَسْتَکْثِرْ}
از ابوهریره رضی الله عنه روایت است که پیغمبرصلی الله علیه وسلم فرمودند: کسیکه از مردم به منظور تجمع ثروت از مردم دست به گدای  میزند ، در حقیقت او سنگى از آتش  را از مردم طلب  میکند، پس (حالا این بر او بر میگردد که) ازآن بکاهد، و یا برآن بیفزاید”. (به روایت مسلم)

مطلب حدیث اینست که چنین شخص به دوزخ انداخته خواهد شد، ظاهر حدیث این امر را میرساند که اگر شخص گداگر از غیر ما یحتاج از مردم  دست به گدای میزند ،این مال برایش به پارچه اى از آتش در  خواهد آمد  که بدنش به آن سوزنده خواهد شد، چنانکه عین عقوبت  متوجه کسانی هم میگردد که از پرداخت زکات سر باز میزنند .

در حدیث فوق، این مطلب بصورت واضح  بیان شده است که برای دو گروه از مردم گدای ویا  سوال کردن جایز است:

اول: کسی که با فقر  شدید مواجه باشد، دوم، کسی که به غرض ایجاد صلح و آشتی میان دو کسی که با هم دشمنی دارند، قرض را به عهده گرفته باشد.

و از حدیثی که امام مسلم روایت نموده است، چنین مطلب اخذ میشود که سؤال جز برای سه گروه مردم جایز نیست:

مردی که قرضی را به عهده گرفته است تا در میان در جناح متخاصم و باهم دشمن آشتی بیارد، چه آن جناحهای متخاصم افراد باشند، یا گروه باشند.

مردی که آفتی به وی رسد و تمام مال و دارایش را از دست داده باشد .

مردی که با فقر و تنگدستی شدید مواجه شود، و سه تن از اقاربش که مردان عاقل باشند، به فقر او شهادت دهند.

وعن أبی بِشْرٍ قَبِیصَهَ بن المُخَارِقِ رضی اللَّه عنه قال: تَحمَّلْت حمَالَهً فَأَتَیْتُ رَسُولَ اللَّه صَلّى اللهُ عَلَیْهِ وسَلَّم أَسْأَلُهُ فیها، فقال: « أَقِمْ حَتَّى تَأْتِینَا الصَّدَقَهُ فَنأْمُرَ لکَ بِها » ثُمَّ قال: «یاَ قَبِیصَهُ إِنَّ المَسأَلَهَ لا تَحِلُّ إِلاَّ لأَحَدِ ثَلاثَهٍ : رَجُلٌ تَحَمَّلَ حمالَهً ، فَحَلَّتْ لَهُ المَسْأَلَهُ حَتَّى یُصیبَها، ثُمَّ یُمْسِک. ورجُلٌ أَصابَتْهُ جائِحَهٌ اجْتَاحَتْ مالَه، فَحَلَّتْ لهُ المَسأَلَهُ حَتَّى یُصِیبَ قِوَاماً مِنْ عیْش،أَوْ قال: سِداداً مِنْ عَیْش،ورَجُلٌ أَصابَتْهُ فاقَه ، حَتى یقُولَ ثلاثَهٌ مِنْ ذَوی الحِجَى مِنْ قَوْمِه: لَقَدْ أَصَابَتْ فُلاناً فَاقَهٌ ، فحلَّتْ لَهُ المسْأَلهُ حتَّى یُصِیبَ قِواماً مِنْ عَیْش،أَوْ قالَ: سِداداً مِنْ عَیْش. فَمَا سِواهُنَّ مِنَ المَسأَلَهِ یا قَبِیصَهُ سُحْت، یأَکُلُها صاحِبُها سُحْتاً » رواهُ مسلم.

ابوبشر قبیصه بن مخارق رضی الله عنه گفت: باری را بر دوش برداشتم و به خدمت رسول الله صلی الله علیه وسلم  آمدم، تا در موردی از ایشان چیزی بطلبم. آنحضرت صلی الله علیه وسلم فرمود: برخیز تا صدقه ای بما برسد و چیزی از آن را برایت تخصیص دهیم و سپس فرمود: ای قبیصه همانا سؤالگری وگدایگری  جواز ندارد، مگر برای یکی از این سه نفر:

– مردی که باری را بر دوش بردارد (یعنی جنگی میان دو گروه بوقوع بپیوندد و شخص میان شان طرح صلح افگنده برای رفع خصومت مالی را بر ذمه اش نهد) پس سؤال برای وی رواست تا به آن برسد و باز خود را نگه دارد.

– مردی که به او آفتی رسیده و مالش را نابود کند. پس سؤال برای او رواست تا به آنچه که زندگی اش را بدان ادامه دهد برسد، یا گفت برای سد رمق.

– و مردیکه بگرسنگی مبتلا شود تا که ۳ تن از مردم فرزانهء قومش بگویند: حقا که فلانی به فقر و فاقه گرفتار شده. پس سؤالگری برای او جائز است تا به آنچه زندگیش را بدان ادامه دهد، برسد. یا فرمود: سد رمق.

و ما ورای این، ای قبیصه! گدایی کردن حرام است و صاحبش آنرا به گونه ای حرام می خورد.

{رجل تحمل حماله}  مطلب حماله اینست که انسان مالی را به متحمل شود و به عهده بگیرد تا به غرض تأمین صلح و آشتی میان دو قبیله، و یا میان دو شخص، به مصرف برساند.

ودرینصورت سؤال برایش درست است و از مال زکات برایش داده میشود شرطش اینست که مال مذکور را در کدام امر نامشروع بمصرف نرساند .

{حتی یصیب قواما من عیش – او قال: سدادا من عیش} القوام – و- السداد- هردو یک معنا دارد، و آن مقدار از طعام و چیزهای را گویند که حاجت را برآورده سازد.

{حتی یقول ثلاثه من ذوی الحجا من قومه لقد أصابت فلانا فاقه} الحجا: عقل را گویند، وعقلمند بودن در شاهد برای آن شرط قرار گرفت که شاهد باید هوشیار باشد، به این اساس کسیکه مغفل بوده باشد، شهادتش هم  پذیرفته نیست.

در حدیث این امر را نیز شرط قرار داد که شهود مذکور باید از قومش باشند، زیرا عادتا مال داشتن کسی امر پوشیده می باشد، و جز کسیکه از حال او خبر نباشد، به این امر اطلاع نمیداشته باشد، و کسانیکه از قوم انسان باشند به حالت افراد قوم خود مطلع و با خبر می باشند.

احکامی که از حدیث اخذ میشود:

۱- دین اسلام  دین کامل و نظام همه گیر است، وزندگی انسان را  از روز تولد تا مرگ رهبری ،هدیت وبه آن نظم می بخشد .

۲-دین اسلام به حفظ شرف و عزت مسلمان توجه داشته همه توجه وبذلش  در این است تا مسلمان  در عزت نفس در یک جامعه آمن وامان ودر جامعه که فقر وتنگدستی وجود نداشته باشد  زندگی  نماید .

۳-دین اسلام میخواهد پیروانش به کار و شغل مفید و سودمندی که به نفع فرد و  جامعه باشد تشویق وترغیب نماید.دین اسلام  میخواهد پیروانش مصرف شغلی گردد که در آن   سعادت دنیا وآخرتش نهفته باشد .

پروردگا ر با عظمت ما می فرماید :  { فَإِذَا قُضِیَتِ الصَّلَاهُ فَانتَشِرُوا فِی الْأَرْضِ وَابْتَغُوا مِن فَضْلِ اللَّهِ} ( الجمعه: ١٠  )( پس چون نماز تمام کرده شود در زمین متفرق شوید و فضل خدا را طلب نمائید. )

۴-دین اسلام میخواهد پیروانش از بیکاری  تنبلی دست بردارند ،زیرا بیکاری و کسالت وگدایی، نه تنها  موجب ذلت فرد مسلمان گردیده بلکه بیکاری وکسالت موجب سقوط جامعه  اسلامی  هم میگردد. طوریکه پیامبر اسلام میفرماید :
(وعَنْ ثَوْبانَ رضیَ اللَّه عنه قال: قال رسُولُ اللَّه صَلّى اللهُ عَلَیْهِ وسَلَّم: « مَنْ تَکَفَّلَ لی أَن لا یسْأَلَ النَّاسَ شَیْئا، وَأَتَکَفَّلُ له بالجَنَّه؟ » فقلت: أَنا، فَکَانَ لاَ یسْأَلُ أَحَداً شَیْئا، رواه أبو داود بإِسنادٍ صحیح.
(از ثوبان رضی الله عنه روایت شده که: رسول الله صلی الله علیه وسلم  فرمود: کی به من تضمین میدهد تا از مردم چیزی را نطلبد و من بوی بهشت را ضمانت کنم؟  گفتم: من، پس او از کسی چیزی نمی طلبید.

۵-اسلام بر سلامت جامعه سعی نموده در جهت حفاظت آن از مردمان بی کار، استفاده جو و فرصت طلب که از اسباب بدبختی جامعه اند، همه سعی وکوشش را بمصرف میرساند.

۶-اسلام سعادت دنیوی را به استقامت بر منهج الهی ربط میدهد، و صلاح آخرت به صلاح دنیا، پس کسیکه با استقامت و پائیداری بر منهج الهی دنیای خویش را اصلاح کند، آخرتش اصلاح میشود، و کسیکه با دوری گزیدن از دین الله تعالی دنیایش را فاسد سازد، آخرتش نیز تباه و برباد شده، خود را در معرض ذلت دنیا و آخرت قرار داده است.

۷-اسلام به این امر که هر صاحب ذی حق باید حق خود را بستاند، اهتمام میورزد، وآن بدینطور که هرگاه اگر مردمان ثروت مند و کسانی توان کسب و کار دارند، از اموال زکات بگیرند، درینصورت آنها حق مردمانی را توان کسب و کار ندارند، در معرض ضیاع قرار داده اند، و الله تعالی در اموال ثروتمندان به مقداری زکات را فرض  نموده است که تنها ضرورت مستمندان و بی نوایان را برآورده میسازد، پس هر گاه اگر ثروتمندان و مردمان غیر مستحق در اخذ زکات مزاحم فقراء و مردمان نا توان شوند، یقینا این کار به ضیاع آنان می انجامد.

یادداشت :
گرفتن چیزی ازمردم بدون سوالگری :

در دین مقدس اسلام گرفتن چیزی  از مردم که به عنوان گدایگری نباشد جواز داشته  وهیچ ګونه ممانعت  در  وجود  ندارد :

عَنْ سالمِ بنِ عبدِ اللَّهِ بنِ عُمَر، عَنْ أَبیهِ عبدِ اللَّه بنِ عُمَر، عَنْ عُمَرَ رضی اللَّه عنهم قال: کان رسولُ اللَّه صَلّى اللهُ عَلَیْهِ وسَلَّم یُعْطِینی العطَاء، فَأَقُول: أَعطهِ مَن هو أَفقَرُ إِلَیهِ مِنِّی، فقال: « خُذه، إِذَا جاءَکَ مِن هذا المَالِ شَیء، وَأَنْتَ غَیْرُ مُشْرِفٍ ولا سَائِل، فَخُذْهُ فتَموَّلْهُ فَإِن شِئتَ کُلْه، وإِن شِئْتَ تَصْدَقْ بِه، وَمَا لا، فَلا تُتبِعْهُ نَفْسَکَ » قال سالم: فَکَانَ عَبدُ اللَّه لا یسأَلُ أَحداً شَیْئا، وَلا یَرُدُّ شَیئاً أُعْطِیه. متفقٌ علیه.

از سالم بن عبد الله بن عمر از پدرش عبد الله بن عمر رضی الله عنهم روایت شده که گفت: رسول الله صلی الله علیه وسلم  بمن چیزی میداد و من به او می گفتم: او را بکسی ده که از من نیازمندتر است. آنحضرت صلی الله علیه وسلم فرمود: بگیر آن را، اگر چیزی از این مال برایت بیاید بدون اینکه تو چشمداشتی از آن داشته باشی، و یا آن را بطلبی، آنرا بگیر و خود بگردان. اگر خواستی آنرا بخور و اگر خواستی آنرا صدقه کن.

سالم گوید: از اینرو عبد الله از کسی چیزی نمی طلبید و چیزی را هم که بوی داده می شد رد نمی کرد.

نویسنده: امین الدین سعیدی
مصدر: سایت نوار اسلام
IslamTape.Com

مقاله پیشنهادی

خیار(داشتن اختیار در معامله)

حکمت مشروعیت داشتن اختیار در معامله داشتن حق اختیار در معامله از محاسن اسلام است؛ …