عبدالله پسر محمد بن عبد الوهاب میگوید: «وأما قول من یقول: إن من تکلم بالشهادتین ما یجوز تکفیره، وقائل هذا القول لا بد أن یتناقض، ولا یمکنه طرد قوله، فی مثل من أنکر البعث، أو شک فیه، مع إتیانه بالشهادتین، أو أنکر نبوه أحد من الأنبیاء الذین سماهم الله فی کتابه، أو قال الزنى حلال، أو نحو ذلک، فلا أظن یتوقف فی کفر هؤلاء وأمثالهم، إلا من یکابر ویعاند. فإن کابر وعاند، وقال: لا یضر شیء من ذلک، ولا یکفر به من أتى بالشهادتین، فلا شک فی کفره، ولا کفر من شک فی کفره، لأنه بقوله هذا مکذب لله ولرسوله، ولإجماع المسلمین؛ والأدله على ذلک ظاهره بالکتاب والسنه والإجماع»
[الدرر السنیه]
ترجمه: «اما سخن کسی که میگوید: همانا کسی که به شهادتین تکلّم کند تکفیرش جایز نیست، گویندهی چنین سخنی باید که دچار تناقض شود و این امکان را به او نمیدهد که سخنش را طرد کند دربارهی مثلا کسی که منکر زنده شدن است یا در آن شک دارد و همراه آن شهادنین هم بگوید، یا نبوت یکی از پیامبرانی که خداوند در کتابش اسمشان را آورده است انکار کند، یا بگوید زنا حلال است یا امثال اینها. و گمان نمیکنم که در کفر آنها و امثالشان توقف کند جز کسی که تکبّر و عناد ورزد. پس اگر تکبر و عناد ورزید و گفت چیزی از اینها به او ضرری نمیرساند و کسی که شهادتین بگوید با آنها کافر نمیشود، پس شکی در کفر چنین کسی نیست و نه در کفر کسی که در کفرش شک میکند. برای اینکه با این سخنهایشان الله و رسولش و اجماع مسلمانان را تکذیب کرده است و دلایل بر این، با کتاب و سنّت و اجماع، ظاهر میباشند».
مقاله پیشنهادی
نشانههای مرگ
مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیجگاه، کج شدن بینی، افتادن دستها، …