چشم انداز سلفیت به عقلانیت (۳)

اگر گفته شود: آیا پیروی از رسالت دینی در هر عصر و زمانی واجب و ضروری است؟ در حالی که بیش از چهارده قرن که از عمر آن می­گذرد و جنبه­ های زندگی بشری در زمینه­ی اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی تغییر کرده و بشریت متحول شده است؟ جواب: بدون استثنا اسلام رسالتی جهان شمول است؛ و محمد از زمان بعثت تا برپایی قیامت فرستاده ­ای به سوی کل بشریت و خاتم النبیین است. بعد از او نبی و رسول دیگری نیست و دیگر وحیی نازل نخواهد شد. و این به معنای وجوب پیروی از شریعت اسلام و پای­بندی به آن در هر زمان و هر شهر و دیاری است. تا آن گاه که عیسی در آخر الزمان و هنگام برپایی قیامت فرود آید. الله می­فرماید: *قُلْ یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ*: (بگو: «اى مردم، من پیامبر الله به سوى همه شما هستم)[۱].

و نیز: *وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا کَافَّهً لِّلنَّاسِ بَشِیرًا وَنَذِیرًا*: (و ما تو را جز بشارت­گر و هشداردهنده براى تمام مردم، نفرستادیم)[۲].

یعنی به سوی تمام انسان­های مکلَّف. محمد بن کعب : می­ گوید: یعنی به سوی عموم انسان­ها. قتاده : در تفسیر این آیه گوید: الله ـ محمد ص را به سوی عرب و عجم فرستاد و عامل­ترین شخص به دستورات الهی، نزد الله  از همه بزرگ­وارتر است. الله  می ­فرماید: *مَّا کَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِکُمْ وَلَکِن رَّسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِیِّینَ*: (محمّد پدر هیچ یک از مردان شما نیست، ولى فرستاده الله و خاتم پیامبران است)[۳].

و می­فرماید: *تَبَارَکَ الَّذِی نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِیَکُونَ لِلْعَالَمِینَ نَذِیرًا*: (بزرگ [و خجسته‌] است ذاتی­ که بر بنده خود، فرقان را نازل فرمود، تا براى جهانیان هشداردهنده‌اى باشد)[۴].

و فرموده است: *الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلَامَ دیناً*: (امروز دین شما را برایتان کامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانیدم، و اسلام را براى شما [به عنوان‌] آیینى برگزیدم)[۵].

در حدیثی مرفوع از رسول الله ص آمده است: «إِنَّ مَثَلِی وَمَثَلَ الْأَنْبِیَاءِ مِنْ قَبْلِی کَمَثَلِ رَجُلٍ بَنَى بَیْتًا فَأَحْسَنَهُ وَأَجْمَلَهُ إِلَّا مَوْضِعَ لَبِنَهٍ مِنْ زَاوِیَهٍ فَجَعَلَ النَّاسُ یَطُوفُونَ بِهِ وَیَعْجَبُونَ لَهُ وَیَقُولُونَ هَلَّا وُضِعَتْ هَذِهِ اللَّبِنَهُ قَالَ فَأَنَا اللَّبِنَهُ وَأَنَا خَاتِمُ النَّبِیِّینَ»: (قطعاً مثال من و سایر پیامبران قبل از من، مانند مردی است که خانه ای زیبا و کامل بسازد مگر اینکه در گوشه­ای، جای یک خشت را خالی بگذارد. هر کس وارد خانه شود و به آن نظاره کند، می­گوید: به جز جای این خشت (بقیه) چقدر زیباست! من همان یک خشت و خاتم پیامبران علیهم السلام هستم)[۶].

از انسا به صورت مرفوع روایت است که: (إن الرساله والنبوه انقطعت فلا رسول بعدی ونبی): (به­راستی رسالت و نبوت پایان یافت؛ پس بعد از من هیچ رسول و نبی وجود ندارد) [۷].

باز هم از انس مرفوعاً روایت شده است: (فضلت على الأنبیاء بست: أعطیت جوامع الکلم، ونصرت بالرعب، وأحلت لی الغنائم، وجعلت لی الأرض مسجداً وطهوراً، وأرسلت إلى الخلق کافه، وختم بی النبیون): (با شش چیز بر انبیاء فضیلت یافتم: کامل­ترین کلام­ها به من داده شد، به وسیله­ ی ترس یاری شده­ام، غنیمت­ها برای من حلال شد، زمین برای من پاک (و پاک کننده) و مسجد قرار داده شد، به سوی تمام مخلوقات فرستاده شدم و به وسیله من نبوت پایان یافت)[۸].

در صحیحین(بخاری و مسلم) به صورت مرفوع روایت شده است: (إن لی أسماء: أنا محمد، وأما أحمد، ،أنا الماحی الذی یمحو الله تعالى بی الکفر، وأنا الحاشر الذی یحشر الناس على قدمی، وأنا العاقب الذی لیس بعده نبی): (من نام­هایی دارم: محمد، احمد، ماحی یعنی کسی که الله ﻷ بوسیله­ی او کفر را محو می­نماید و حاشر که مردم بعد از من حشر می شوند؛ و عاقب که بعد از او دیگر پیامبری نیست. در این مورد احادیث فراوانی موجود است. بنا بر تمام این موارد الله با محافظت از وحی، حفظ دین را بر عهده گرفته است و آن را از تحریف، تبدیل و تغییر دور ساخته است. تمام علمای امت اتفاق دارند که دین اسلام صلاحیت هر زمان و مکانی را دارد. چرا که شریعت اسلام با واقعیت، فراگیر بودن و عموم و خصوصش ممتاز گشته است. سخن پیراموناین موضوع، در این مختصر نمی­گنجد. تاریخ، توانایی اسلام در حل مسایل حایزِ اهمیت در تمدن­های جهانی در قرن­های متمادی که دربرگیر قومیت­های مختلف، سرزمین­های پراکنده، و مردمی که از تمدن­های قدیمی سرمایه و دست­مایه­ای داشتند را، تأیید می­کند. همه را در یک بوته­ ی آزمایش در هم آمیخته است و علاوه بر پیشر­فت علمی و تمدن مادی، دارای ارزش­ها، اصول و اخلاق است. و برای جهان، تمدنی شکوفا و یگانه که ارزش خودش را داراست به ارمغان آورده است. شریعت اسلامی در قواعد، اصول و احکامِ خود در هر عصر و مکانی مصالح مردم را برآورده می­کند و  تمام نیاز­های جامعه­ ی بشری که لازمه­ ی استقرار و بقای آن است را به هر اندازه هم که باشد، جواب­گو است. کسی که به احکام شریعت بنگرد، می­بیند شریعت اسلام چقدر برای مصالح حقیقیِ مردم و دفع مفاسد از آنان، جهت محقق نمودن منافع زود هنگام و درازمدت دنیوی و اخروی، حریص و شیفته است. از دیگر ویژگی­های بارز شریعت، رخصت­ها و آسان­ گیری­ هایی است که برای انجام احکام در سختی­ها و ناملایمات مشروع می­داند. مانند مشروع دانستنِ استفاده­ی به اندازه­ از چیزهای حرام در حالت ضرورت؛ یا اجازه به عدمِ روزه­داری برای مسافر و مریض و … .

بدون شک این نوع مجوزها نوعی رعایتِ مصلحت و دفعِ مفاسد از مردم است.  با اجرای احکام شریعت به این نتیجه خواهیم رسید که اسلام مصلحت بندگان در امور ضروری، رفاهی، اصلاح­گری و به­سازی را مراعات نموده است. ضروریات شامل مواردی می­شود که زندگیِ انسان بدون آن­ امکان پذیر نیست و با این کمبودها نظام زندگی مختل می­شود. مانند: حفظ دین، جان، عقل، نسل و مال. امور رفاهی آن است که مردم برای راحتی و آسایشِ زندگی، محتاجِ آنند. اگر این نیازها برآورده نشود مردم در تنگنا و فشار قرار خواهند گرفت. مانند لوازم ضروری زندگی. امور اصلاح و به­سازی به عادات و مکارم اخلاق بر می­گردد که اگر یافت نشد، زندگی برنامه­ ی درست و سالم و عادت­های نیک را از دست می­دهد. احکام شریعت می­خواهد تمام این مصالح را برای جامعه به ارمغان آورده و محقَّق سازد. چنان­که شریعت، با اصول عمومی که در هر زمان قابل تطبیق است ممتاز و نمونه گشته است. مانند مسئله­ ی شورا، مساوات و عدالت. در کنار آن، احکام تفصیلی نیز دارد که شایسته نیست در هر زمان دچار دگرگونی و تحول گردد. مانند: احکام عقیده، عبادات، مثل نماز، روزه، حج، ارتباط افراد در درون جامعه. مانند تنظیم خانواده و کیفیت ازدواج، سرپرستی، میراث، طلاق و خرج و نفقه.

علاوه بر موارد ذکر شده ویژگی مهم شریعت در اعتدال و میانه­ روی آن است که از افراط و تفریط دور است[۹].

  واضح و معلوم است که شریعت منسوخ نمی­ شود مگر با شریعتی که در قدرت و توان، هم­پای شریعت منسوخ شده باشد. فرقی نمی­کند این نسخ کلی باشد یا جزعی. لذا مسئله­ ی نسخ در مورد شریعت اسلامی منتفی است. چرا که اسلام شریعت­های قبل را منسوخ نموده و بعد از آن دیگر شریعتی نخواهد آمد. بعد از رحلت رسول الله صلی الله علیه و سلم دیگر وحیی نازل نخواهد شد. بدین منظور شریعت­های الهی پایان یافته است. با بیان آن­چه گذشت واضح و روشن است که تا برپایی قیامت، اسلام آخرین شریعتِ ماندگار می­باشد. هیچ کس حق ندارد از آن خارج شده و یا آن را تغییر دهد. الله می­فرماید: *الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلَامَ دِینًا*: (امروز دین شما را برای­تان کامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانیدم، و اسلام را براى شما [به عنوان‌] آیینى برگزیدم)(۱۰).

 

[۱] . اعراف/ ۱۸۵٫

[۲] . سبأ / ۲۶٫

[۳] . احزاب / ۴۰٫

[۴] . فرقان / ۱٫

[۵] . مائده / ۳٫

[۶] . بخاری، مسلم و دیگران.

[۷] . ترمذی، و گفته است این حدیث، حَسَنٌ غریبٌ، است.

[۸] . مسلم، ابن ماجه و ترمذی.

[۹] .  أصول الدعوه، نوشته­ی عبدالکریم زیدان، ص ۵۴ – ۶۵، ۶۸ – ۷۳ .

[۱۰] . مائده / ۳٫

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …