پاسخی کوتاه به شبهه ای بی ارزش از شبهات ملحدین

شبهه : برف در اسلام

در قرآن حرفی از برف زده نشده است.
چرا؟
چون در گرمای صحرای عربستان برف نمی باریده که با آن آشنایی داشته باشند و چون نمیدانستند چیست بنابراین به عقلشان نمیرسیده برای آن هم سوره ای درست کنند!!
اگر در عربستان برف میامد امروزه درمورد برف هم احکام زیادی داشتیم.
۱-درست کردن آدم برفی حرام میشد!
۲-برف بازی کردن برای زنان حرام میشد!
۳-خوردن برف شفا دهنده بود!
۴-اسکی بازی حرام میشد و اسکی باز کافر محسوب میشد و گردن زدن او جهاد در راه خدا به حساب میامد!
۵-در صورت نبود آب باید با برف تیمم میشد!
۶-برای راه رفتن بر روی برف اول باید پای راست را میگذاشتیم!
۷-دو رکعت نماز خواندن روی برف ثواب هزار رکعت را داشت!
۸-برای پارو کردن برف باید قبلش سوره برف را میخواندیم!
۹-در صورت نیامدن برف دعای برف ساخته میشد!
آیا اسلام فقط برای عربستان آمده یا برای تمام مردم دنیا؟
آیا خدا نمیدانسته برف چیست؟
نباید دو کلمه هم درباره چیزهایی که عربها عقلشان نمیرسیده ، نوشته شده باشد تا بقیه مردم دنیا راهم شامل شود؟
شانس آوردیم که برف در عربستان نمیومده ، وگرنه زمستان هم همانند ماه رمضان پر دردسر و پر قوانین میشد…

پاسخی مختصر :

الحمدلله و الصلاه و السلام علی رسول الله و علی آله و صحبه و من والاه. أما بعد:
براستی که : تلخی عسل در زبان مریض ، چیزی از شیرینی آن نمیکاهد!!
براستی که وقتی هوا و هوس بر انسان غلبه نمود ، عقل و إنصافش تعطیل میگردد!!
این أفراد نا آگاه ، همیشه بدون علم ، چیزهایی که از دیگران میشنوند را تکرار میکنند. در جواب این ملحدان عرض مینمایم :
برف غالباً در مناطق سردسیر میبارد .
برف همان باران است که به سبب برودت زیاد هوا ، به شکل برف در میآید.
اگر برودت هوا بالاتر رفت ، این برف ، به شکل تگرگ در آمده و یخ مانند از آسمان میبارد.

خوب اگر قرار میبود ، عدم ذکر برف در قرآن ، به آن سبب جاهلانه ای بود که این ملحدان ذکرش نموده اند. یعنی به این سبب که عربستان گرم بوده و عربها أصلا برف ندیده باشند و لذا ذکری از آن نیامده باشد. خوب میبایست واقعاً در هیچ جای قرآن و سنت ، دکری از برف که هیچی ، بلکه از تگرگ که درجه ای بالاتر از برف است هم نمی آمد. آما زهی خیال باطل این ملحدان!!!

در قرآن شریف و سنت نبوی ، به کرات ذکر ازتگرگ و برف شده است.الله متعال در سوره ی النور آیه ی ۴۳ اینگونه میفرماید:

{ألَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یُزْجِی سَحَاباً ثُمَّ یُؤَلِّفُ بَیْنَهُ ثُمَّ یَجْعَلُهُ رُکَاماً فَتَرَى الْوَدْقَ یَخْرُجُ مِنْ خِلَالِهِ وَیُنَزِّلُ مِنَ السَّمَاءِ مِن جِبَالٍ فِیهَا مِن بَرَدٍ فَیُصِیبُ بِهِ مَن یَشَاءُ وَیَصْرِفُهُ عَن مَّن یَشَاءُ یَکَادُ سَنَا بَرْقِهِ یَذْهَبُ بِالْأَبْصَارِ}.

ترجمه :

مگر نمی دانی که خداوند ابرها را آهسته ( به سوی هم ) می راند ، سپس آنها را گرد می آورد ، بعد آنها را متراکم و انباشته می سازد ، آن گاه می بینی که باران از لابلای آنها بیرون می ریزد ، و نیز خدا از آسمان ، از ابرهای کوه مانند آن ، تگرگهای بزرگی را فرو می آورد ، و هرکس را بخواهد با آن زیان می رساند ، و هرکس را بخواهد از زیان آن به دور می دارد . درخشش برق ( حاصل از اصطکاک ) ابرها ( آن اندازه نیرومند است ) نزدیک است چشمها را ( خیره و ) از میان بردارد . ( هر یک از این پدیده ها دلیل بر قدرت خدا و موجب ایمان به آفریدگار آنها است ) .
« بَرَدٍ » : تگرگ . نکره آمدن آن اشاره به بزرگی دارد. یعنی تگرگهای بزرگ.
خوب : تگرگ مگر همان برف یخ زده نیست؟؟!! و برف همان باران سرد شده نیست؟؟!!

در سنت رسول الله صلی الله علیه و سلم و کلام أصحابش هزاران بار اسم برف آمده است. کافی است که کلمه ی ( الثلج = برف ) را در مکتبه الشامله ، بخش أحادیث و… سرچ نمایی تا هزاران نمونه از آن را برایتان بیاورد. چون در نزد آنها هم برف باریده. و الان هم در حجاز برف میبارد . و وقتی تگرگ ذکر شده ، یعنی برف و بالاتر از آن هم ذکر شده است و … .

شریعت خداوند متعال آمده تا با تشریع قوانین و برنامه ایی ابدی برای انسان ، راه راست را به انسان نشان دهد ، نه اینکه کتابی باشد که برای ذکر أسامی تک به تک أنواع مخلوقات و حیوانات و … در آن ذکر شود ، و اگر ذکری از اسم مخلوقی از مخلوقات در آن نیامده باشد ، لازمه اش بطلان این پیام عظیم باشد !!! خیر ! هیچگونه تلازمی بین این دو موضوع نیست.

{قلْ یَا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَکُمُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکُمْ فَمَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا یَهْتَدِی لِنَفْسِهِ وَمَنْ ضَلَّ فَإِنَّمَا یَضِلُّ عَلَیْهَا وَمَا أَنَا عَلَیْکُمْ بِوَکِیلٍ} (۱۰۸)یونس.
براستی که !! ملحدان بی خردند!! و گرنه با اتباع از هوی و هوس خود و شیاطین جن و إنس ، و با أمثال این قبیل شبهه های کودکانه و بی خردانه ، به این کلام خدا و معجزه ی جاودان رسول أکرم صلی الله علیه و سلم ، کفر نمیورزیدند.
أما : وقتی که عقل و انصاف موجود نبود ، و حماقت و حقد و هوی و هوس جای آن را گرفت ، بایستی منتظر طرح چنین شبهات بی ارزشی از جانب ابلیس و سربازانش هم بود.

قال الله تعالی : {وإِنْ کُنْتُمْ فِی رَیْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَهٍ مِنْ مِثْلِهِ وَادْعُوا شُهَدَاءَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ (۲۳) فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَلَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِی وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَهُ أُعِدَّتْ لِلْکَافِرِینَ} (۲۴). البقره.

لا إله إلا الله  محمد رسول الله.
جای تطویل و ذکر و توضیح مسائل بسیار است ، أما عاقل را اشاره ای کافی است ، و أما کافر و ملحد : {سوَاءٌ عَلَیْهِمْ أَأَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لَا یُؤْمِنُونَ (۶) خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَهٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ} (۷). البقره.

مقاله پیشنهادی

شبهه مخالفان حدیث و آیه «در کتاب هیچ چیز را فرو نگذاشته‌ایم»

یکی دیگر از شبه‌هایی که مطرح می‌کنند فهم آن‌ها از فرموده‌‌ی خداوند و این آیه …