وقتی که قلبها زنده بود و حیات داشت

در دوران أمیر المؤمنین سیدنا عمر بن الخطاب ، یکبار شهر مدینه به لرزه در آمد (= زمین لرزه )سیدنا عمر روحی فداه بر منبر آمده و مردم را جمع نموده و با خشم و غضب ، به آنها فرمود:

« ما هذا یا أهل المدینه ؟! این چه بود ای أهل مدینه که واقع شد؟!

والله اگر این حادثه تکرار شود ، من شما را ترک نموده و دیگر در میان شما زندگی نمینمایم.(یعنی : این زمین لرزه بخاطر معاصی و گناهان شما است که رُخ داده است).

پس توبه نمایید و به سوی الله ذو الجلال و الإکرام برگردید». و مردم مدینه هم که قلبهایشان زنده بود و میفهمیدند که دنیا و کائنات بر چه أساسی در حرکت است ، این فرموده ی سیدنا عمر را بخوبی درک نموده ، و درخواستش را إجراء نمودند. و به مانند بسیاری از مردمان دور از فهم و درک حقیقت خلقت عالم و حرکت آن ، بدنبال أسباب دیگری همچون : حرکت لایه های زیر زمینی و …. نگشتند!!

این واقعه را امام ابن الجوزی البغدادی رحمه الله در کتاب تاریخش ،( المنتظم ۲/ ۳۴ )

گذشتگان صالح أمتمان ، اگر کوچکترین مشکلی برایشان در کار و بار زندگی و حیاتشان پیش میآمد ، بلافاصه پی میبردند که :

{وَمَا أَصَابَکُمْ مِنْ مُصِیبَهٍ فَبِمَا کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ وَیَعْفُو عَنْ کَثِیرٍ} ( الشوری : ۳۰).

پس بلافاصله توبه نموده و از خطا و گناهانشان دست کشیده و استغفار مینمودند، و بدین ترتیب مشکلاتشان حل میشد.

اما امروزه! بزرگترین مصائب همچون زلزله و … – بر سر ما می آید ، وما حتى توفیق فهم این سنت الهی را نداریم ، چه رسد به توفیق استغفار و رجوع الی الحق!!!

وقوع زلزله و بلایا ، جز از جانب الله متعال ، از جانب کسی دیگر نیست ، و جز به سبب گناهان و معاصی و سرپیچی أوامر الله ، بسبب دیگری نیست ، و جز با توبه و استغفار و رجوع الی الله با چیز دیگری دفع و رفع نمیگردد ، پس همگیمان توبه و استغفار نماییم و به الله رجوع و إنابت نماییم ، قبل از اینکه دیگر فرصتی برای توبه و استغفار باقی نمانده باشد.

مقاله پیشنهادی

دنیا، اینگونه آفریده شده است

روزی مارکس اویلیوس، یکی از فیلسوفان بزرگ دربار امپراطوری روم، گفت: امروز افرادی را ملاقات …