هیچ شهادت و هیچ اعلانی در صیغه نیست

و طوسی در تهذیب نقل کرده: (و در صیغه شهادت دادن و اعلانی نیست»[۱].

و باز طوسی نقل کرده: «ابوجعفر می‌گوید: نکاح دائمی به این دلیل آشکار و علنی می‌شود که (بعدها) ارث  میراث‌ها به زوجین برسد»[۲].

و ابو جعفر طوسی ایضاً در تهذیب ذکر کرده «از ابوعبدالله درباره مردی که با زنی بر سر یک چوب ازدواج می‌کند، پرسیدم. گفت؛ اشکالی ندارد. اما وقتی که تمام شد، باید رویش را برگرداند، و نگاه نکند»[۳].

و نیز در تهذیب ذکر کرده: «صیغه کردن با زنی هاشمی نسب هیچ اشکالی ندارد»[۴].

و کلینی در کافی ذکر کرده: «ابوعبدالله گفته است: زنی نزد عمر آمد گفت: ‌من زنا کرده‌ام، پس مرا پاک ساز. پس عمر دستور به رجم آن زن داد. عمر خبر این ماجرا را به امیرالمؤمنین هم رساند. آنگاه علی گفت: چگونه زنا کردی؟! گفت: از صحرایی گذشتم. دچار تشنگی شدیدی شدم، از یک نفر عرب درخواست آب کردم. اما او قبول نکرد، و دادن آب را مشروط به تسلط حاصل کردن بر من دانست. و من هم برخود ترسیدم، او مرا آب داد، و من هم خودم را در اختیارش گذاشتم. آنگاه امیرالمؤمنین گفت: بخدای، کعبه قسم این به ازدواج در آوردن بوده است[۵].

سبحان‌الله، شیعه‌ها آنقدر زیر بار هوا و هوس خود رفته‌اند که باعث شده این اکاذیب را به حضرت علی نسبت دهند. آیا این معقول است که شخصی فاجر و شهوت‌ران و ظالم بیاید و به زور زنی را وادار به زنا کند، و او هم ناچار از ترس جان خودش، به خواسته او تن در دهد، و آنوقت نام این کار را ازدواج شرعی بگذارند؟!.

آیا این درِ وسیعی نیست جهت ورود هر گونه شخص فاجر و فاسقی، به اینکه بیاید و به زور زن شریف و آبرومندی را وادار به زنا کند،‌ سپس این کار او، در نزد شیعیان ازدواجی شرعی تلقی شود؟! و الله تعالی گواه است بر اینکه اسلام از این گونه کثافت کاری‌ها و آلودگی‌ها پیراسته و مبرا می‌باشد. پس شیعه برای جواز صیغه به این آیه استدلال می‌کنند. (فامستمتعتم به منهن فاتوهن (جورهنَّ) و در قرائتی از ابن مسعود: (فاستمتعتم به منهم الى اجلٍ) «زنانی که از آنها کام برگرفته‌اید، مهریه و پاداش ایشان را بپردازید» …

و جواب این است که:

فاء مذکور، برای تخلیه و تفریغ است جمله را از حالت استقلالیت منع می‌کند. پس معنی (فاستمتعتم به منهن) این است که پس آنچه را که بهره برده‌اید و بوسیله جماع لذت برده‌اید از آن زنان با نکاح صحیح، پس مهریه ایشان را بپردازید. و اما قرائت ابن مسعود هم شاذ است و در مصادر و منابع یافت نمی‌شود.

به همین خاطر، نه قرآنی به وسیله آن ثابت می‌شود نه خبر، و نه عملی ملزم.

و اجماع بر این منعقد است که صیغه جایز نیست و حرام است، و علمای کشورها همه در این باره متفق‌القولند، جز گروهی از شیعه، و دلیل بر حرام بودن صیغه این گفته الهی است:‌

﴿قَدۡ أَفۡلَحَ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ١ ٱلَّذِینَ هُمۡ فِی صَلَاتِهِمۡ خَٰشِعُونَ ٢ وَٱلَّذِینَ هُمۡ عَنِ ٱللَّغۡوِ مُعۡرِضُونَ ٣ وَٱلَّذِینَ هُمۡ لِلزَّکَوٰهِ فَٰعِلُونَ ۴ وَٱلَّذِینَ هُمۡ لِفُرُوجِهِمۡ حَٰفِظُونَ ۵ إِلَّا عَلَىٰٓ أَزۡوَٰجِهِمۡ أَوۡ مَا مَلَکَتۡ أَیۡمَٰنُهُمۡ فَإِنَّهُمۡ غَیۡرُ مَلُومِینَ ۶ فَمَنِ ٱبۡتَغَىٰ وَرَآءَ ذَٰلِکَ فَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡعَادُونَ ٧﴾ [المؤمنون: ۱-۷].

 ترجمه:

«به حقیقت مؤمنان رستگار شدند. کسانی که در نمازشان خاشع هستند و از امور بیهوده روی‌گردان می‌باشند و زکات (مالشان) را می‌دهند و از عورتشان محافظت بعمل می‌آروند، و آن را فقط در زنان یا کنیزکانشان استعمال می‌کنند. که آنها به خاط این کار سرزنش نمی‌شوند. هرکس غیر این راه را بجوید، پس آنان تجاوزکارانند».

از آیه چنین ثابت می‌شود که برای مرد فقط همسر یا کنیزش حلال است، و موارد دیگر، جزو امور تجاوزکارانه بحساب می‌آید. ناگفته پیداست که وقتی مردی با زنی صیغه می‌کند، آن زن، زن نکاح شده و عقد شده او نیست، چه، در صیغه وجود شهود، نفقه و ارث و طلاق لازم نیست و حتی وجود ندارد. و با بیش از چهار زن هم می‌توان صیغه کرد. و گذشته‌ از این خرید و فروش و آزاد کردن آن زن هم درست نیست. چنان‌که کنیز می‌تواند از این موارد برخوردار شود. پس با چه دلیلی صیغه حلال شده است؟!.

و نیز خداوند می‌فرماید:

﴿فَإِنۡ خِفۡتُمۡ أَلَّا تَعۡدِلُواْ فَوَٰحِدَهً أَوۡ مَا مَلَکَتۡ أَیۡمَٰنُکُمۡۚ ذَٰلِکَ أَدۡنَىٰٓ أَلَّا تَعُولُواْ﴾ [النساء: ۳].

«پس اگر ترسیدید (که میان زنان تعادل برقرار نکنید) و به عدالت رفتار نکنید، پس یک زن یا کنیزتان کافی است».

پس اگر کسی ترسید که نتواند عدالت را پیاده کند یک زن کافی است یا باید به کنیزش بسنده کند. پس صیغه کجاست؟! پس اگر حلال می‌بود، آن را ذکر می‌کرد، زیرا دیر بیان کردن از وقت نیاز، درست نیست و نیز خداوند می‌فرماید:

﴿وَمَن لَّمۡ یَسۡتَطِعۡ مِنکُمۡ طَوۡلًا أَن یَنکِحَ ٱلۡمُحۡصَنَٰتِ ٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ فَمِن مَّا مَلَکَتۡ أَیۡمَٰنُکُم مِّن فَتَیَٰتِکُمُ ٱلۡمُؤۡمِنَٰتِۚ وَٱللَّهُ أَعۡلَمُ بِإِیمَٰنِکُمۚ بَعۡضُکُم مِّنۢ بَعۡضٖۚ فَٱنکِحُوهُنَّ بِإِذۡنِ أَهۡلِهِنَّ وَءَاتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِٱلۡمَعۡرُوفِ مُحۡصَنَٰتٍ غَیۡرَ مُسَٰفِحَٰتٖ وَلَا مُتَّخِذَٰتِ أَخۡدَانٖۚ فَإِذَآ أُحۡصِنَّ فَإِنۡ أَتَیۡنَ بِفَٰحِشَهٖ فَعَلَیۡهِنَّ نِصۡفُ مَا عَلَى ٱلۡمُحۡصَنَٰتِ مِنَ ٱلۡعَذَابِۚ ذَٰلِکَ لِمَنۡ خَشِیَ ٱلۡعَنَتَ مِنکُمۡ﴾ [النساء: ۲۵].  

و اگر صیغه حلال می‌بود، آن را ذکر می‌کرد. و خاصاً ذکر کرده: «من خشی العنت» [ کسی که از زنا کردن ترسید] و باز هم آن را ذکر نکرده، پس دلالت بر آن دارد که صیغه حرام است.

و الله تعالی فرموده:

﴿وَلۡیَسۡتَعۡفِفِ ٱلَّذِینَ لَا یَجِدُونَ نِکَاحًا حَتَّىٰ یُغۡنِیَهُمُ ٱللَّهُ مِن فَضۡلِهِۦ﴾ [النور: ۳۳].‌

«و باید کسانی که قدرت ازدواج کردن ندارند، پاک دامنی ‌پیشه کنند تا وقتی که الله تعالی آنها را از فضل خود بی‌نیاز می‌کند».

چنانکه ملاحظه می‌کنید، خداوند در این آیه دستور نداد کسانی که قدرت ازدواج ندارند، بروند صیغه کنند. و تا وقتی که خدا از فضل خود آنها را بی‌نیاز می‌سازد، از آن زن صیغه شده، لذت ببرد. ﴿مُّحۡصِنِینَ غَیۡرَ مُسَٰفِحِینَ﴾ [النساء: ۲۴]. و این دلالت بر آن دارد که در نکاح پاکی و احسان وجود دارد و این پاکی و احسان در صیغه وجود ندارد. پس همه این آیات، آشکارا دلیل بر تحریم صیغه می‌باشند.

و شیعیان رافضی به بعضی از احادیث وارد در صحاح استدلال می‌کنند، در حالی که آن احادیث همگی منسوخ هستند و احادیثی دیگر این مسأله را ثابت کرده‌اند. و ما آنها را ذکر خواهیم کرد. و همه علمای سلف و خلف و شارحان بزرگوار به این مطلب اذعان کرده‌اند. و استدلال آنان بی‌پایه است!!

و دلیل بر تحریم صیغه این فرموده پیامبر  صلی الله علیه و سلم است:‌  «انی کنت اذنت لکم فی‌الاستمتاع من النساء وان الله قد حرم ذلک الى یوم القیامه، فمن کان عنده منهن شیء فیلخل سبیله، ولاتأخذوا مما آتیتموهن شیئا»[۶]. «من به شما اجازه‌ داده بودم که از زنان کام جویی کنید. و این در حالی است که الله تعالی این کار را تا روز قیامت حرام کرده است، پس اگر  کسی چیزی از آنها را  در اختیار دارد، پس آنها را آزاد کند، و إلا آنچه را که به آنها داده‌اید، بازپس نگیرید».

و نیز امام مسلم روایت کرده: پیامبر  صلی الله علیه و سلم از صیغه نهی کرده، و فرموده: «آگاه باشید که از امروز، تا به قیامت حرام است. و کسی که چیزی داد، نباید آن را بازپس بگیرد»[۷].

و ترمذی از ابن‌ عباس ب روایت کرده که او گفته است: صیغه در اول اسلام موجود بود. شخصی وارد آن شهر می‌شد و شناختی از آنجا نداشت. و به اندازه روزهایی که در آن شهر می‌ماند، با زنی ازدواج می‌کرد؛ و با این کار لذت و بهره‌وری او محفوظ می‌شد. تا وقتی که این آیه نازل شد:

﴿إِلَّا عَلَىٰٓ أَزۡوَٰجِهِمۡ أَوۡ مَا مَلَکَتۡ أَیۡمَٰنُهُمۡ فَإِنَّهُمۡ غَیۡرُ مَلُومِینَ ۶﴾ [المؤمنون: ۶].

 ابن عباس t گفت: «هر فرجی (هر زنی) به غیر از آنها حرام است»[۸].

حازمی گفت: پیامبر صیغه را برای مسلمانان حلال نکرد وقتی که آنها در خانه یا در سرزمین‌هایشان بودند, بلکه در اوقات مخصوصی طبق نیازهایی که پیش می‌آمد، برای آنها مباح کرد. تا اینکه بالاخره، تا روز قیامت صیغه را بر آنها حرام کرد.

و در کتب شیعه ایضاً از علی روایت شده: «پیامبر  صلی الله علیه و سلم در روز خیبر گوشت‌ الاغهای اهلی و صیغه را حرام کرد»[۹].

بعد از ذکر دلایل قطعی و عملی دال بر حرامیت صیغه، با ارائه دلایل ساده عقلی هم خط بطلان بر آن می‌کشیم. نگاهی اندیشمندانه و بدور از مغالطه و آن اینکه: انسان می‌تواند فقط با چهار زن ازدواج کند. در حالی‌که رافضی‌ها و شیعه برای انسان جایز می‌دانند که حتی از هزار زن یا دو هزار زن ـ چنان‌که گذشت ـ کام‌جویی کند. و این کار باعث می‌شود که دارای پسران و دختران زیادی شود و این باعث اختلال در نظام نکاح وارث می‌گردد. زیرا زمانی صحت ارث و نکاح دانسته می‌شود که صحت نسب دانسته شود. اما، آنها در کثرتی خواهند بود که این چیز در آنها مشخص و معلوم نمی‌شود. فرض کنید که مردی بخاطر جهانگردی و سیاحت مسافرت کند و در هر شهری از زنی کام‌جویی کند، تا وقتی که دیگر از آن زنان دارای فرزند پسر و دختر می‌شود سپس برای او مقدر می‌شود که برگردد، و او یا یکی از برادرانش یا دخترانش از آن شهرها دیدن کنند آنگاه به‌گونه‌ای در می‌آید که با بعضی از زنانش (در آنجا) عقد می‌کند. چه چیزی جلوی این را می‌گیرد که بعضی از آنها از دخترانش هستند و در این هنگام، شاید با یکی از دخترانش یا دختران برادرش یا خواهرش، عقد کرده باشد. و تعجب از این است آن صیغه‌ای که شیعه به آن به‌عنوان دلیل تمسک می‌کند که صیغه در آغاز دوران پیامبر  صلی الله علیه و سلم موجود بود، در ارتباط با آن ثابت می‌کنند که آن صیغه، با شهود منعقد می‌شد. و در کتاب‌هایشان این مسأله را مطرح می‌سازند.

و صیغه‌ای که در این ایام، شیعه منادی آن هستند، شهود در آن شرط نیست، پس استدلال مزبورشان چگونه درست از آب در می‌آید؟! خود آنها می‌گویند‌: از امام جعفر صادق پرسیدند: آیا مسلمانان در دوران پیامبر  صلی الله علیه و سلم بدون دلیل و شاهد ازدواج می‌کردند گفت: خیر .۲۹٫

و آنها این روایت را درباب صیغه ذکر کرده‌اند. (ازدواج می‌کنند) یعنی صیغه می‌کنند. و مؤلف تصریح کرده که او از این ازدواج آن ازدواج و نکاح دائم را مدنظر نداشته است بلکه صیغه را از آن اراده کرده است.

[۱]– مرجع سابق.

[۲]– مرجع سابق.

[۳]– مرجع سابق.

[۴]– تهذیب, تالیف ابی جعفر محمد بن حسن طوسی, ج ۲ , ص ۱۹۳٫

[۵]– فروع کافی ج ۲ کتاب النکاح ص ۱۹۸٫

[۶]– صحیح مسلم, ج ۱, ص ۴۵۱, چاپ هند

[۷]– مسلم ج ۱۱ ص ۴۵۲, چاپ هند.

[۸]– ترمذی ص ۱۳۲, چاپ باکستان.

[۹]– تهذیب ج ۲ ص ۱۸۶, الاستبصار ج ۳ ص ۱۴۲٫

مقاله پیشنهادی

زهد رسول الله صلی الله علیه وسلم

عَنْ أبِی هُرَیْرَهَ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم: «اللَّهُمَّ ارْزُقْ آلَ مُحَمَّدٍ …