همه‌ی کسانی که منابع روایی امامیه را نوشته‌اند، غیرعرب هستند

روایات امامیه در اصل به چهار منبع زیر بر می‌گردد:

الکافی ـ محمد بن یعقوب کلینی (ت، ۳۲۹).

فقیه من لا یحضره الفقیه ـ محمد بن علی قمی (ت ۳۸۱).

تهذیب الاحکام.

الاستبصار. که دو تای اخیر از آن محمد بن حسن طوسی هستند (ت ۴۶۰).

هیچ کدام از آن‌ها نه عرب بوده و نه از ائمه اهل بیت و نه از عوام آن‌ها می‌باشند.

این منابع در عهد آل بویه منتشر یا تألیف شده‌اند. آل بویه نیز ایرانی‌های غیر عربی بودند که در بغداد حکمرانی می‌کردند و در آنجا مرتکب فساد شدند.

به دنبال آنان صفویان ایرانیان غیرعرب آمدند تا بار دیگری حرکت تألیفی امامیه را نیرو بخشند، لذا مجلسی کتاب «بحارالانوار» را نوشت که ایشان فارس و غیر عرب می‌باشد و کتابش به عنوان «دایره المعارفی» که تمام روایات امامیه را در برگرفته و بیش از ۱۰۰ جلد است، محسوب می‌شود.

اما مؤلفان منابع روایی اهل سنت، عده‌ای عرب و عده‌ای دیگر غیرعرب‌ها هستند، زیرا دین و علم فقط میان یک قوم منحصر نشده است.

قدیمی‌ترین کتب در روایت نزد اهل سنت، کتاب موطأ امام مالک (ت ۱۷۹ هـ) است و امام مالک عرب و اصالتاً اصبحی بوده است.

به دنبال آن مسند امام احمد (ت ۲۴۱ هـ) می‌باشد که تقریباً ۴۰ هزار حدیث را در خود جای داده است. و امام احمد از اعراب بنی شیبان عراق بوده است.

مسند شافعی (ت ۲۰۴ هـ) شافعی قریشی نسب و عرب بود که نسبش در جد سوم به عبدالمناف جد رسول الله  صلی الله علیه و سلم می‌رسد.

اما صحیح بخاری (ت ۲۵۶) مؤلفش امام بخاری است که غیر عرب می‌باشد.

و صحیح مسلم (ت ۲۶۱) مؤلفش امام مسلم است که از اعراب قبیله‌ی قشیر می‌باشد.

ابوداود (ت ۲۷۵ هـ) نیز از قبیله‌ی ازد و عربی الأصل است.

پس چرا همه‌ی راویان امامیه عجم بوده و عربی در میان آن‌ها نیست؟! و راویان مرکب از دو گروه نیستند همان طوری که منطق امور چنین اقتضاء می‌کند، زیرا در میان مسلمانان هم عرب هست و هم عجم، و عرب‌ها همان حاملان دین هستند و دین عبارت است از کتاب و سنت. پس به ناچار در میان راویان باید عرب نیز باشد.

اما این‌که‌ همگی غیر عرب باشند این شک بر می‌انگیزد و اشاره می‌کند که این امر، هدفمند است. خصوصاً اگر منابع را بخوانیم، مشاهده می‌کنیم که این منابع در آن‌ها عقاید منحرف و افکار ویرانگری وجود دارد و این بیانگر این نکته است که هیچ یک از مؤلفان آن‌ها عرب نبوده‌اند، زیرا عرب به خاطر ایمانش امکان ندارد اساس دین را به نابودی بکشاند و دوم این‌که‌ در این کار مصلحتی برای آن‌ها نیست خصوصاً در قرون اول و کسی از آن‌ها اگر هم منحرف شده باشد ـ به هر دلیلی ـ در انحراف و گمراهی‌اش به این درجه نرسیده است که در نزد اعاجم، شایستگی مقام مرجعیت را داشته باشد.

این شرطی را که امامیه برای خودشان وضع کرده‌اند، این‌که آنان تنها روایاتی که از طریق رجال اهل بیت مروی باشد، می‌پذیرند، از ناحیه‌ی سومی هم نقض شدنی است: زیرا اصل سند فاقد این شرط است، چون احدی از راویانی که منابع حدیثی را نوشته‌اند، عرب نیستند صرف نظر از این‌که‌ علوی تبار باشند همان‌گونه که شرط اقتضا می‌کند ـ علاوه بر فقدان رجال سلسله‌ی سند برای این شرط ـ به عبارتی این شرط از پایه منقوض و مردود است.

مقاله پیشنهادی

زهد رسول الله صلی الله علیه وسلم

عَنْ أبِی هُرَیْرَهَ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم: «اللَّهُمَّ ارْزُقْ آلَ مُحَمَّدٍ …