نمونه‌هایی از انحراف در فهم نصوص نزد برخی از متقدمان

مانعان زکات

آنان ادعا کردند سخن خداوند متعال در آیهٔ زکات دال بر این است که زکات تنها به پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ پرداخت می‌شود و پس از وفات ایشان زکاتی نخواهد بود:

﴿خُذۡ مِنۡ أَمۡوَٰلِهِمۡ صَدَقَهٗ تُطَهِّرُهُمۡ وَتُزَکِّیهِم بِهَا وَصَلِّ عَلَیۡهِمۡۖ إِنَّ صَلَوٰتَکَ سَکَنٞ لَّهُمۡۗ وَٱللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ﴾  [توبه: ۱۰۳]

(از اموال آنان زکات بگیر تا به وسیلهٔ آن پاک و پاکیزه‌شان سازی و برایشان دعا کن زیرا دعای تو برای آنان آرامشی است و الله شنوای داناست).

و صدیق ـ رضی الله عنه ـ به سبب باز داشتن زکات با آنان جنگید.

باطنیان قرمطی

زکات را رساندن حکمت به مستحق آن دانستند.

روزه را کتمان اسرار خود معنی کردند.

حج را به معنای سفر به سوی شیوخ خود دانستند.

بهشت را لذت بردن از خوشی‌های دنیا و جهنم را به معنای پایبندی به شریعت و رفتن زیر سنگینی آن دانستند.

فیلسوفان باطنی نیز ملائکه و شیاطین را به معنای نیروهای پاک و خبیث درون انسان تفسیر کردند، و اینکه نصوص مربوط به معاد و برزخ و بهشت و دوزخ مثال‌هایی برای نزدیک گرداندن معانی به فهم عوام الناس است و حقیقت ندارد.

معتزله

معتزله سخن خداوند متعال که می‌فرماید: ﴿وَکَلَّمَ ٱللَّهُ مُوسَىٰ تَکۡلِیمٗا﴾  [نساء: ۱۶۴] (والله با موسی آشکارا سخن گفت) را اینگونه معنی کردند: یعنی او را با ناخن سختی‌ها و چنگال فتنه‌ها زخمی کرد![۱]

صوفیان

و برخی از صوفیان غالی این سخن پروردگار متعال را که می‌فرماید: ﴿وَٱعۡبُدۡ رَبَّکَ حَتَّىٰ یَأۡتِیَکَ ٱلۡیَقِینُ﴾  [حجر: ۹۹] (و پروردگارت را تا هنگامی که مرگت فرا رسد، عبادت کن) اینگونه تفسیر کردند: یعنی تا رسیدن به درجه‌ای خاص از نزدیکیِ او عبادتش کن؛ و هنگامی که آن درجه را دریافتی تکالیف شرعی از گردنت خواهد افتاد.

و ﴿وَإِلَى ٱلسَّمَآءِ کَیۡفَ رُفِعَتۡ﴾  [غاشیه: ۱۸] (و به آسمان [بنگر] که چگونه برافراشته شده) یعنی: به ارواح بنگر که چگونه در عوالم غیب سیر می‌کنند؛ و در معنای ﴿وَإِلَى ٱلۡجِبَالِ کَیۡفَ نُصِبَتۡ﴾  [غاشیه: ۱۹] (و به کوه‌ها که چگونه برپا داشته شده‌اند) گفتند: خداوند متعال به قلوب عارفان اشاره کرده که چگونه برداشتِ معرفت را طاقت آورده‌اند.[۲]

وقتی از یکی از آن‌ها دربارهٔ دلیل‌شان در مشروعیت رقص پرسیدند، گفت: ﴿إِذَا زُلۡزِلَتِ ٱلۡأَرۡضُ زِلۡزَالَهَا﴾  [زلزله: ۱].[۳]

غالیان شیعه

برخی از غالیان شیعه، گاو ماده‌ای را که در سورهٔ بقره امر به ذبح آن شده ﴿وَإِذۡ قَالَ مُوسَىٰ لِقَوۡمِهِۦٓ إِنَّ ٱللَّهَ یَأۡمُرُکُمۡ أَن تَذۡبَحُواْ بَقَرَهٗ﴾  [بقره: ۶۷] (و آنگاه که موسی به قوم خود گفت: همانا الله شما را امر می‌کند که گاوی مادی را ذبح کنید)، ام المؤمنین عائشه ـ رضی الله عنها ـ دانسته‌اند.

و منظور از ﴿مَرَجَ ٱلۡبَحۡرَیۡنِ یَلۡتَقِیَانِ﴾  [الرحمن: ۱۹] (دو دریا را روان کرد [که] با هم برخورد کنند) علی و فاطمه، و ﴿یَخۡرُجُ مِنۡهُمَا ٱللُّؤۡلُؤُ وَٱلۡمَرۡجَانُ﴾  [الرحمن: ۲۲] (از آن دو [دریا] مروارید و مرجان برآید) حسن و حسین تفسیر کردند.

و اینکه شجرهٔ ملعونهٔ ذکر شده در قرآن، بنی امیه هستند.

حتی برخی لفظ «لا» در حدیث «إنه لا نبی بعدی»[۴] (پس از من پیامبری نیست) را چنین تفسیر کرده‌اند که بشارت به پیامبری است به نام «لا» که پس از وی می‌آید!!

برخی از آن‌ها گفته‌اند کسی که از یهودیت یا نصرانیت به اسلام بگراید نیز تحت حدیث «هر که دینش را عوض کرد را بکشید»[۵] وارد می‌شود و کشتنش واجب است!

بنابراین، پدیدهٔ تحریف معنای نصوص شرعی در همهٔ دوران‌ها وجود داشته و تا دوران ما همچنان ادامه دارد.

 

 

[۱] – کشاف زمخشری (۱/ ۶۲۴).

[۲] – حقائق التفسیر سلمی (۳۶۵).

[۳] – سیر أعلام النبلاء (۲۳/ ۲۲۵).

[۴] – به روایت بخاری (۳۴۵۵) و مسلم (۱۸۴۲).

[۵] – بخاری (۳۰۱۷).

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …