مهدی در کتب اهل سنت (۴)

و ممکن است گفته شود که حدیث تِرمِذی به منزله تفسیری برای روایتی شده است که مُسلم آن را در صحیح خود آورده است و آن عبارت از حدیث جابر است که گفته است «رسول  صلی الله علیه و سلم فرمود: در پیایان روزگارِ أمّت من خلیفه‌ای خواهد بود که مال را چون خاک به مردم می‌بخشد چنانکه به شمار نیاید!» و هم از حدیث أبوسعید که گفت: «از خلفای شما خلیفه ای خواهد بود مال چون خاک به مردم ارزانی دارد» و نیز از طریق دیگری از آنان بدین‌سان روایت شده است: «پیامبر  صلی الله علیه و سلم گفت: در آخرالزّمان خلیفه‌ای خواهد بود که ثروت‌ها را تقسیم می‌کند و آنها را نمی‌شمرد». (اِنتهی) در أحادیث مُسلِم نام مهدی یاد نشده و دلیلی هم در دست نیست که نشان دهد مراد از آنها، مهدی است.

۸) حاکم نیز همان حدیث را از طریق عَوف أعرابی و او از صدیق ناجی و وی از أبوسعید خُدریّ بدین‌سان روایت کرده است­که أبوسعید گفت: «پیامبر  صلی الله علیه و سلم فرمود: رستاخیز روی نمی‌دهد مگر هنگامی‌که زمین پر از جور و ستم و تجاوز می‌شود آنگاه از خاندان من مردی پدید می‌آید که زمین را پر از عدل و داد می‌کند چنانکه پر از جور و ستم شده بود». حاکم درباره این حدیث گفته است این روایت بر شرط شیخین (مُسلِم و بُخاری) صحیح است و آنها حدیث مزبور را تخریج نکرده‌اند. و هم حاکم حدیث یاد کرده را از طریق «سلیمان بن عبید» به روایت از أبوالصّدیق ناجی و او به نقل از أبوسعید خُدری روایت کرده که رسول  صلی الله علیه و سلم گفته است: «در پایان روزگار أمّت من مهدی پدید می‌آید و خدا بر او باران نازل می‌کند و زمین گیاه خود را بیرون می‌دهد و مال را از روی صحّت به مردم ارزانی می‌دارد و چهار پایان فزونی می‌یابند و ملّت اسلام به مرحله عظمت می‌رسد و او هفت یا هشت سال می‌زِیَد» و حاکم درباره این حدیث گفته صحیح است بر شرط شیخین ( مُسلم و بخاری) ولی آنها آن را تخریج نکرده‌اند. با اینکه سلیمان بن عبید کسی است که هیچ کس سُنّتی از او تخریج نکرده است….. .

آنگاه حاکم همین حدیث را بار دیگر از طریق أسد بن موسی به روایت از حَمّاد بن سلمه و او به نقل از مَطَر وَرّاق و أبو‌هارون عبدی و آنها از أبوالصّدیق ناجی و وی از أبوسعید روایت کرده است که «پیامبر  صلی الله علیه و سلم فرمود: زمین پر از ستم و جور می‌شود آنگاه مردی از خاندان من پدید می‌آید و هفت یا نُه سال فرمانروایی می‌کند و زمین را پر از عدل و داد می‌سازد از آن پس که پر از جور و ستم بوده است». حاکم درباره آن گفته است: این حدیث بر شرط مُسلم است و آن را برشرط از این رو قرارداده است که او حدیث را از حمّاد بن سلمه و شیخ وی مَطَرِ وَرّاق تخریج کرده است ولی از شیخ دیگر وی أبوهارون عبدی تخریجی نکرده است و او بسیار ضعیف و متّهم به دروغگویی است و نیازی نیست که أقوال أئمّه حدیث را درباره تضعیف او به تفصیل بیاوریم. أمّا «أسد بن موسی» که از حمّاد بن سلمه حدیث را روایت کرده است ملقّب به أسد السُّنّه (شیر سنّت) می‌باشد ….. أبوداود….. گفته است او از ثقاتی است که اگر تصنیف نمی‌کرد بهتر بود و أبومحمّد بن حَزم درباره وی گفته است: حدیث وی منکَر است.

۹) طَبَرانی همان حدیث را در مُعجَمِ أوسط خود به روایت أبو الواصل از عبدالحمید بن واصل و او از أبوالصَّدیق ناجی و وی از حسن بن زید سعدی یکی از أفراد خاندان بَهدَلَه و او از أبوسعید خُدریّ نقل کرده که أبو‌سعید گفته است: «شنیدم پیامبر  صلی الله علیه و سلم فرمود: مردی از أمّت من بیرون می‌آید که قائل به سنّت من است خدای U به خاطر او از آسمان باران رحمت نازل می‌کند و زمین برکت و خیر خود را آشکار می‌کند و به سبب او زمین پر از داد و عدل می‌شود از آن پس که پر از جور و ستم بود. و براین أمّت مدّت هفت سال فرمانروایی می‌کند و به بیت المقدّس فرود می‌آید».

طَبَرانی درباره این حدیث گفته است: جماعتی آن را از أبوالصّدیق روایت کرده‌اند ولی جُز أبوواصل هیچ یک از راویان این خبر، میان أبوالصّدیق و أبوسعید کسی را واسطه قرار نداده است چه او حدیث را از حسن بن یزید و وی از أبوسعید آورده است. (اِنتهی) ابن أبی‌حاتم این «حسن بن یزید» را نام برده ولی بیش از آنچه در این اسناد از أبوسعید روایت آورده است و أبوالصّدیق از وی روایت کرده است سخنی درباره او نگفته و او را معرّفی نکرده است و ذَهَبی در «میزان» گفته است که وی ناشناس (مجهول) است….. و أمّا ابوالواصل که حدیث را از ابوالصّدیق روایت کرده کسی است که هیچ کس سنّتی از وی تخریج نکرده است…… .

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …