مفهوم امامت از دیدگاه قرآن، و اوهام شیعه(۲)

در سوره بقره آیه ۱۴۳ اینگونه می خوانیم:
( وَکَذَلِکَ جَعَلْنَاکُمْ أُمَّهً وَسَطًا لِّتَکُونُواْ شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ وَیکُونَ الرَّسُولُ عَلَیکُمْ شَهِیدًا ) ترجمه : شما از این جهت است برترو بالاتر هستید که الگوی مردم باشید و پیامبر الگوی شماست.
کلمه « وَسَطًا » در اینجا به معنای افضل است و شاهد به معنای الگوی دیگران بودن و پیامبر هم الگوی شما میباشد.
قرآن کریم در سوره آل عمران آیه ۱۱۰ امت برتر را اینگونه تشریح می فرماید:
(کُنتُمْ خَیرَ أُمَّهٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ)ترجمه: « شما بهترین امتى هستید که براى مردم پدیدار شده‌اید: به کار پسندیده فرمان مى‌دهید، و از کار ناپسند بازمى‌دارید ». پس آنکس که امر به معروف و نهی از منکر می کند امام است و امر به معروف و نهی از منکر بهترین نشانه امامت همگانی است. از نظر قرآن امامت در قرآن همگانی است ودر انحصار عده ای خاص نمیباشد.
خداوند در سوره فرقان آیه ۷۴ میفرماید:” وَالَّذِینَ یقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّیاتِنَا قُرَّهَ أَعْینٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَامًا ” و این از صفات عباد الرحمن است. ترجمه: که می گویند خداوندا از همسران ما فرزندانی به ما عطا کن که ما را سربلند کرده و نور چشم باشند و پروردگارا مارا امام متقین قرار بده.
اینگونه بندگان نمی خواهند امام ناس باشند و یا امام مومنین بلکه از خدا می خواهند آنان را امام متقین قرار دهد.
به استناد صریح قرآن امامت منحصر به یک زمان خاص، مکان خاص و عده ای افراد خاص نیست و تا قیامت بر همه مومنین وظیفه شده است.
حال اگر امامت مانند نبوت و رسالت انتصابی بود بر خدا لازم بود که تا صبح قیامت این افراد را با اسم و رسم یادآوری و معرفی نماید.
بر اساس اعتقادات مذهبی شیعه آیا در کجای قرآن به اسامی این افراد اشاره شده است؟

چهارم : انتخابی بودن امامت
آنچه خداوند توسط پیامبران به جهت هدایت مردم نازل فرموده دین است و فرقه های انشعابی از دین یعنی مذاهب در مسائل گوناگون با یکدیگر اختلاف دارند که از آن جمله امامت است. حتی در مذهب شیعه اثنی عشری نیز همگی بر یک قول نبوده و نظرات مختلف دارند.
عده ای می گویند امامت انتصابی و از طرف خداست دسته ای اعتقاد دارند که موروثی است و گروهی دیگر می گویند ذاتی است.
قرآن امامت را انتخابی می داند و بر اساس رأی مردم است و نبوت انتصابی و از طرف خداوند است. در مورد انتصابی بودن رسالت از طرف خدا در سوره انعام آیه ۱۲۴ چنین آمده: ” اللّهُ أَعْلَمُ حَیثُ یجْعَلُ رِسَالَتَهُ ” ترجمه : خدا می داند چه کسی را به رسالت برگزیند.
و این نیست که کسی با ریاضت کشیدن و…. بتواند پیامبر شود ولی امامت شورایی و انتخابی بوده و به همین دلیل اینهمه در اسلام بر شورا تأکید شده است.
در سوره شوری آیه ۳۸ چنین می خوانیم :
(وَالَّذِینَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاهَ وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَینَهُمْ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ ینفِقُونَ) ترجمه: و آنانکه دعوت پروردگار خویش را اجابت کردند و بپای داشتند نماز را و امرشان را در میان خود به مشورت نهاده و از آنچه روزی شان کرده ایم انفاق میکنند. نتیجه اقامه نماز و انجام امور با مشورت و شورا و انفاق دستور اکید خداوند است و از صفات مومنین می باشد و مهمترین امر در شورا انتخاب امام و پیشوا است.
خداوند در سوره آل عمران آیه ۱۵۹ میفرماید: (فَبِمَا رَحْمَهٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِی الأَمْرِ)
ترجمه: این رحمت خداوند است که تو نرمش نشان می دهی و اگر تند خو و سخت دل بودی اطرافت جمع نمی شدند پس آنها را عفو کن و بر آنان آمرزش بخواه و در امر با ایشان مشورت کن.
اگر تعیین امامت از طرف خداوند بود مشورت معنا نداشت چون خداوند با کسی مشورت نمی کند. و امامت یک امر مردمی است که خداوند آنرا به خود مردم و مشورت با همدیگر محول می کند.

خداوند در سوره نساء آیه ۵۹ می فرماید:
(یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنکُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِی شَیءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ)
ترجمه : ای اهل ایمان اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید رسول را و صاحبان امر از خودتان را و اگر در چیزی اختلاف کردید آنرا به خدا و رسول برگردانید.
اولاً: ما می گوئیم مخاطب مومنین هستند.
می گوید اطاعت کنید خدا و رسول را و برای (أُوْلِی الأَمْرِ) اطیعوا را حذف کرده و با واو عطف اطاعت از آنها را تعیین فرموده است.
ثانیاً: (أُوْلِی الأَمْرِ) مفرد نیست و جمع است یعنی والیان امر ثالثاً: اولی الامر منکم صاحبان امر از خودتان یعنی انتخاب از میان مومنین و در ادامه آیه:
” فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِی شَیءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ “
مقصود آن است که در اطاعت که شامل سلسله مراتب ۱- خداوند  ۲- رسول خدا  ۳- اولی الامر  می باشد اگر با اولی الامر اختلافی پیش آمد اولی الامر را حذف نموده و از خدا و رسول اطاعت کنید بر اساس آیه قرآن اطاعت از رسول اطاعت از خداست. در سوره نساء آیه ۸۰ خدواند چنین میفرماید:
” مَّنْ یطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللّهَ ” ترجمه : آنکس که از رسول اطاعت کند بدرستیکه از خداوند اطاعت کرده است و این مفهوم توحید و شهادتین است و بین اطاعت از خدا و رسول اختلافی نیست.
در مسئله اولی الامر که محل اختلاف است و بعضی ائمه را (أُوْلِی الأَمْرِ) میدانند بهتر است به خود قرآن مراجعه کنیم.
در قرآن (أُوْلِی الأَمْرِ) دو مرتبه نقل گردیده است که در سوره نساء آیه ۸۳ چنین میفرماید.
(وَإِذَا جَاءهُمْ أَمْرٌ مِّنَ الأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُواْ بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُوْلِی الأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِینَ یسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ)
ترجمه: هنگامیکه می آمد بر ایشان اسرار جنگی که عبارت بود از ایمنی یا ترس آنرا منتشر میکردند و اگر میبردند آن را پیش رسول و صاحبان امر از خودشان تا آنانکه اهل استنباط هستند آن را بدانند.

چند نکته در آیه فوق قابل توجه است:
۱٫آیه متعلق به زمانی است که ائمه شیعه نبوده اند.
۲٫ضمیر “هم” در منهم اول به مردم برمیگردد.
۳٫(أُوْلِی الأَمْرِ) جمع است و نه یکنفر ولی امام در هر زمانی یکنفر است.
۴٫(مِنْهُمْ) دوم ضمیرش به (أُوْلِی الأَمْرِ) راجع است و معلوم میشود که برخی از آنان اهل استنباط نیستند.
۵٫اینکه انتخاب (أُوْلِی الأَمْرِ) از طرف مردم است.
۶٫اولی الحکم نداریم باید تفاوت بین امر و حکم را بفهمیم. حکم از طرف خداست که توسط رسول بدون مشورت ابلاغ میشود و امر امانتی است که توسط مردم تعیین میگردد. و این تفسیر قرآن به خود قرآن است.

نتیجه می گیریم رسول از طرف خداست و اولی الامر منتخب مردم جامعه نه منتصب از طرف خداوند.
اینک انتخابی بودن امام را در نهج البلاغه مورد بررسی قرار میدهیم.
علی (ع) در نامه ششم از نهج البلاغه چنین می فرماید:
” إِنَّهُ بَایعَنِی الْقَوْمُ الَّذِینَ بَایعُوا أَبَا بَکْرٍ وَ عُمَرَ وَ عُثْمَانَ عَلَى مَا بَایعُوهُمْ عَلَیهِ فَلَمْ یکُنْ لِلشَّاهِدِ أَنْ یخْتَارَ وَ لَا لِلْغَائِبِ أَنْ یرُدَّ وَ إِنَّمَا الشُّورَى لِلْمُهَاجِرِینَ وَ الْأَنْصَارِ فَإِنِ اجْتَمَعُوا عَلَى رَجُلٍ وَ سَمَّوْهُ إِمَاماً کَانَ ذَلِکَ لِلَّهِ رِضًی فَإِنْ خَرَجَ عَنْ أَمْرِهِمْ خَارِجٌ بِطَعْنٍ أَوْ بِدْعَهٍ رَدُّوهُ إِلَى مَا خَرَجَ مِنْهُ فَإِنْ أَبَى قَاتَلُوهُ عَلَى اتِّبَاعِهِ غَیرَ سَبِیلِ الْمُؤْمِنِینَ وَ وَلَّاهُ اللَّهُ مَا تَوَلَّى‏ “
ترجمه : همانا کسانی با من بیعت کرده اند که با ابابکر و عمر و عثمان با همان شرایط بیعت کردند پس آن که در بیعت حضور داشت نمی تواند اِمام دیگر انتخاب کند و آن کس که غایب بود نمی تواند بیعت مردم را نپذیرد.  همانا شورای مسلمین از آن مهاجرین و انصار است پس اگر بر امامت کسی گرد آمدند و او را امام خود خواندند خشنودی خدا هم در آن است. حال اگر کسی کار آنان را نکوهش کند و یا بدعتی پدید آورد او را به جایگاه بیعت قانونی باز می گردانند. اگر سرباز زد با او پیکار می کنند زیرا که به راه مسلمانان در نیامده خدا هم او را در گمراهی اش رها می کند.

در این نامه چند مطلب قابل دقت است:
۱-امامت شورایی و حق مردم است به دلیل «إِنَّمَا الشُّورَى لِلْمُهَاجِرِینَ وَ الْأَنْصَارِ»
۲-انتخاب امام با بیعت قوم شکل می پذیرد « إِنَّهُ بَایعَنِی الْقَوْمُ »
۳-مهر تأیید علی است بر امامت ابوبکر، عمر، عثمان، که طریقه بیعت مردم با آنان را ملاک امامت خود قرار می دهد. « عَلَى مَا بَایعُوهُمْ عَلَیهِ »
۴-شورای مرکزی مهاجرین و انصار هستند که کاندیدای امامت را معرفی می کنند و منتخب را امام قرار می دهند به دلیل « فَإِنِ اجْتَمَعُوا عَلَى رَجُلٍ وَ سَمَّوْهُ »
۵-رضایت خداوند در تعیین امام از طرف مردم است به دلیل « کَانَ ذَلِکَ لِلَّهِ رِضًی »
۶-کسانیکه در انتخابات شرکت کرده اند حق مخالفت با رأی مردم را ندارند به دلیل « فَلَمْ یکُنْ لِلشَّاهِدِ أَنْ یخْتَارَ »
۷-کسانیکه منکر انتخاب امام در شورا هستند باید با آنها مبارزه کرد به دلیل « فَإِنْ أَبَى قَاتَلُوهُ »
۸-تنها راه تعیین امام انتخاب از طریق مشورت است از میان همه مسلمین. (فَإِنِ اجْتَمَعُوا عَلَى رَجُلٍ وَ سَمَّوْهُ إِمَاماً کَانَ ذَلِکَ لِلَّهِ رِضًی)

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …