معنای حدثیی که خلفا دوازده نفرند چیست؟

جواب اول:

این حدیث، حدیث معروفی است اما این لفظ آن نیست بلکه لفظ معروف آن عبارتست از:

(لایزال امر الناس ما ضیاً ما ولیهم اثناعشر رجلاً کلهم من قریش) ( امرمردم همچنان ادامه دارد تا دوازده مرد که همگی از قریش اند حکومت نمایند).

الفاظ دیگری هم وجود دارد که ما این الفاظ را باذکر مصا درشان می آوریم.

(ان هذا الامر لا ینقضى حتی یضى فیهم اثناعشر خلیفه کلهم من قریش ) (۱)
(این دین به پایان نمیرسد تادر میان آنها دوازده خلیفه نیاید وهمه آنها از قریش اند. )

(لایزال الاسلام عزیزأن الی اثنی عشر خلیفه کلهم من قریش ) (۲)
(اسلام همچنان تا دوازده خلیفه که همه از قریش اند، عزیز است).

(لایزال الدین قائمأ حتی تقوم الساعه او یکون علیکم اثناعشر خلیفه کلهم من قریش ) (۳)
(دین همچنان پابر جاست تا قیامت برپا شود یابر شمادوازده خلیفه بیایند که همه شان از قریش است)

(لایزال هذا الدین عزیزاً مینعاً الی اثنی عشر کلهم من قریش ) (۴)
(این دین همچنان غالب ومستحکم است تا دوازده خلیفه بیایند وهمه آنهارا قریش اند )

خواننده گرامی: حتما شما دو مطلب ملاحظه نمودید:

(۱) اختلاف لفظی که میان روایت مسلم ونقل شیعان وجود دارد.

(۲) درهیچ یک از این روایات جمله ( کلهم من بنی هاشم ) (۵) وجود ندارد. واین جمله را شیعان از جیبشان  بیرون آورده اند واز جمله دروغهای بی پایانشان است.

اما مسئله اول یعنی لفظ حدیث، برهیچ خردمندی پوشیده نیست که لفظ حدیث، به دلائل زیر برهدف شیعه دلالت نمی کند:
(۱) الفاظ حدیث دلالت میکنند که این دوازده نفر، برمردم حکومت میکنند وامیر آنها میشوند واین مطلب در حدیث آشکار است.

(۲) از ائمه دوازه گانه شیعه فقط حضرت علی و حسن رضىالله عنهما حکومت کردند.

(۳) پیامبر صلی الله علیه وسلم  در این حدیث می گوید: دین همچنان غالب، توانا واستوار باقی ماند تا حکومت دوازده خلیفه بپایان رسد وبه اعتقاد شیعه، امام دوازدهم هنوز نیامده است با وجود اینکه امروز مسلمانان در ذلت وضعیف بسرمی برند تا جائیکه کفار برآنها مسلط شده وبه بدترین وجهی آنها را شکنجه میکنند و خداوند می داند که به پیامبرصلی الله علیه وسلم  دروغ گفته نمیشود وپیامبر صلی الله علیه وسلم  هم دروغ نمیگوید.

اینجا این سؤال مطرح میگردد که پیامبر صلی الله علیه وسلم  می فرماید: دوازده نفر حکومت میکنند وامور مسلمین را بدست میگیرند وتعداد ائمه شیعه هم دوازده نفر است آیا این تساوی عدد صرفاً یک مسئله اتفاقی است؟

در پاسخ باید گفت: خبر، این مسئله تصادفی واتفاق نیست وشیعیان اولیه اعتقاد به امامت دوازده نفر نداشتند به همین خاطر هم به گروههای زیادی تقسیم شدند. گروهی از شیعه، تنها به امامت حضرت علی رضی الله عنه  اعتقاد دارند وهمینجا توقف میکنند وآنها را سبئیه میگویند وگروهی امامت حضرت علی، حسن، حسین ومحمد بن علی را می پذیرند وتوقف میکنند واینها را کیسانیه میگویند وگروهی دیگر به امامت تا جعفر صادق  اعتقاد  دارند وتوقف می کنند وبالاخره گروهی به امامت مهدی منتظر اعتقاد دارند وآنها اثناعشری هستند.

وگروههای دیگر واختلافات زیادی میان آنها وجود دارد، برای شناخت بیشتر به کتاب ( فرق الشیعه ) نوبختی، مراجعه کنید.

وشما أی خواننده گرامی! مشاهده میکنید که اعتقاد به دوازده امام خیلی دیر هنگام در میان تشیع پیداشد واصلاً این فرقه اثنا عشری میان متقدمین شیعه وجود نداشت پس اینگونه احادیث، بعد از وفات رسول اکرمصلی الله علیه وسلم ، بلکه بعد از وفات بیشتر ائمه شیعه ساخته ووضع شده است. در نتیجه برای خواننده گرامی آشکار گردید که شیعه این عدد را مساوی با آنچه در حدیث رسول خدا صلی الله علیه وسلم  آمده است، قرار دادند.

ودر پایان باید گفت: که در روایت صحیح آمده است که (کلهم من قریش) وچنین نیست که پیامبرخداصلی الله علیه وسلم ، عام تررا ذکر کند وهدفش، خاص تر باشد. این خلاف فصاحت  وبلاغت است درحالیکه پیامبر صلوات الله وسلامه علیه، فصیح ترین وبلیغ ترین انسانها است.

بعنوان مثال اگر اعلان کنیم که هر فرد عرب را صد دینار میدهیم وفردی مصری نزد ما بیاید، بگوئیم نه، هدف ما هر سوریه أی است آیا وی، مارا متهم به نادانی وناتوانی در گفتار نمیکند ونمیگوید پس چرا نمیگوئید هر سوریه أی را صد دینار می دهیم؟

واگر هدف پیامبرصلی الله علیه وسلم  حضرت علیرضی الله عنه  و فرزندانش می بود، می گفت: آنها علی وفرزندانش  هستند وتازه اگر پیامبر صلی الله علیه وسلم  میگفت: همه این خلفاء از بنی هاشم، هستند چنین سخنی هم بلیغ نبود زیرا فرزندان هاشم بسیارند وقریش از آنها بیشترند در حالیکه روایت در مورد قریش آمده است. و اگر شیعان به خاطر مناسبت عدد، به این حدیث استدلال میکنند، در مورد حدیثی که مسلم در صحیحش روایت کرده است که رسول اکرمصلی الله علیه وسلم  فرمود: در امت من دوازده نفر منافق است  ، چه تفسیری دارند؟

جواب دوم:

منظور شیعه از تعیین عدد ائمه اشاره به روایتی است که امام بخاری آن را ذکر کرده است. در صحیح بخاری حضرت جابر بن سمره می گوید: از رسول اکرمصلی الله علیه وسلم  شنیدم که فرمود: ((یکون اثنا عشره أمیراً)) دوازده امیر خواهد بود. بعد راوی می گوید: قال کلمه لم اسمعها)) یعنی رسول اکرمصلی الله علیه وسلم  بعد از آن جمله اول، کلمه ای را ذکر کرد که جابر می گوید من آن را خوب متوجه نشدم ـ بعد پدر جابر یعنی سمره گفت. آن کلمه که تو ای جابر متوجه نشده ای، این بود، ((کلهم من قریش)) یعنی تمام دوازده امام از قریش خواهند بود.(۶)شگفت آور این است که آقایان شیعه از حدیثی استدلال می کنند که در واقع آن حدیث بزرگترین و مستندترین دلیل علیه خود انها است ((ولکنهم لا یشعرون))!؟ زیرا منظور او از دوازده امیر، از فرزندان حضرت علی است و آنچه که روشن و متفق علیه است، این است که هیچ کدام از فرزندان حضرت علی به امامت و امارت نرسیده است، بجز خود حضرت علی. حتی حضرت امام حسن نیز امارت را برای حضرت معاویه رها کرد و به نفع او دست بردار شد و بقیه دوازده نفر قبل از اینکه به امارت برسند، فوت کردند یا شهید شدند! شیعان بر مبنای چه دلیلی حدیث را برای خود دلیل و مستمسک قرار می دهند؟ در واقع این حدیث دلیل اهل سنت است. زیرا امراء که نخستین آنان خلفای اربعه هستند، از قریش بودند. بعد نیز کسانی دیگر عملاً به امارت و خلافت رسیدند و آنان نیز از قریش بودند. مانند معاویه، حداکثر آنچه که از حدیث مذکور استفاده می شود، این است که دوازده نفر از قریش به امارت خواهند رسید، همان طور که رسول اللهصلی الله علیه وسلم  فرموده است لیکن محال و بسیار بعید است که منظور از آنان همان دوازده امامی باشند که شیعه از آنان استدلال می کند، زیرا همگی آنان قبل از مستولی شدن بر منصب امارت فوت کردند. بجز امام قائم، محمد بن حسن عسکری که طبق عقیده اهل تشیع در سن پنج سالگی داخل سرداب شده و در یک وقت و زمان مشخصی ظهور خواهد کرد. علاوه بر این، اگر عدد و آمار امراء را به دوازده منحصر و محدود کنیم، این خودش مساله ای است که با اعتقاد شیعه موافقت و همسانی ندارد. زیرا آنان مدعی هستند که نخستین امام، از میان دوازده امام، علی بن ابی طالب است و به این ترتیب، تعداد ائمه به سیزده می رسد، نه به دوازده!؟ در صورتی که شیعه روی دوازده امام تاکید دارد ، طبرسی در کتاب خود (اعلام الوری باعلام الهدی)) که نزد امامیه، کتاب بسیار معتبر و مستندی است، از ابی جعفر و او از جابر بن عبدالله الانصاری نقل می کند ـ جابر می گوید: ((نزد فاطمه زهراء رسیدم، تخته ای که نام اوصیاء از فرزندان وی در آن نوشته شده بود، در جلوی او گذاشته بود. جابر می گوید: آن نامها را شمردم. دوازده بودند و آخرین آنان، امام قائم بود. از میان آنان سه نفر محمد نام داشت و چهار نفر علی مسمی بودند(۷)و از زراره مروی است، می گوید: از ابو جعفر علیه السلام، شنیدم فرمود: ((از اولاد حضرت محمد دوازده نفر محدث خواهند بود، همه آنان از فرزندان رسول اللهصلی الله علیه وسلم  و از فرزندان علی بن ابی طالب هستند پس رسول اللهصلی الله علیه وسلم  و حضرت علی هر دو پدر هستند ـ با توجه به آنچه که ذکر شد، توصیه من به آقایان شیعه، این است که بجای دوازده امامی (اثنا عشری) خود را به سیزده امامی (ثلاثه عشری) مسمی کنند؟؟!! و در غیر این صورت مسلک آنان مخالف با اعتقاد آنان خواهد بود!؟

۲- این گفته شیعه که رسول اکرمصلی الله علیه وسلم  درباره نامهای ائمه تصریح نموده و بطور معین آنها را ذکر کرده است، دروغی آشکار است و از هیچ دلیلی صحیح و روشن چنین چیزی ثابت نیست. شگفت آور اینکه آقای خویی، مرجع بزرگ شیعه در صفحه ۱۲۵ کتاب خود ((مسائل و درود)) منکر این است. خویی در جواب یکی از سوال کنندگان می گوید: ((روایات متواتره که از طریق خاص و عام به ما منتقل شده اند، تعداد ائمه را دوازده ذکر کرده اند ولی در مورد نام آنان ذکری و سخنی به میان نیامده است به گونه ای که بعد از رحلت امام سابق، شک و تردیدی درباره امام لاحق (بعدی) باقی نمانده باشد. . . خواننده ی محترم مشاهده می کنی که چقدر تضاد و تناقض در معتقدات شیعه وجود دارد! علاوه بر این، آقایان شیعه در تعیین اسماء ائمه اختلاف دارند. عده ای ائمه را از فرزندان حسین می دانند تا امام جعفر. بعد به سه فرقه تقسیم می شوند. یک فرقه امامت را به موسی بن جعفر اختصاص می دهد و خود را امامیه می گوید. فرقه دوم امامت را از آن اسماعیل بن جعفر می داند و خود را اسماعیلیه می گوید. و فرقه ای امامت را از آن محمد بن الحنیفیه می داند. . . برای کسب اطلاع بیشتر به ((فرق الشیعه)) نوشته نوبختی مراجعه شود تا نهایت سرگردانی و سردرگمی آنان در این خصوص برایتان آشکار شود. باید گفت که ادعای شیعان دایر بر اینکه رسول اکرمصلی الله علیه وسلم  اسامی ائمه را به صراحت بیان کرده است، سخنی بسیار بی ارزش و بدون دلیل است.

(۱) صحیح مسلم ـ کتاب الاماره ـ شماره (۵)
(۲) صحیح مسلم کتاب الاماره شماره (۷)
(۳) صحیح مسلم کتاب الاماره شماره (۱۰)
(۴) صحیح مسلم کتاب الاماره شماره (۹)
(۵) همه آنها از بنی هاشم اند.
(۶) صحیح بخاری کتاب الاحکام، باب الاستخلاف برقم (۶۷۹۶) مسلم مع الشرح، کتاب الاماره ـ الناس تبع لقریش (۱۸۲۱).
(۷) اعلام الوری، تالیف ابوالفضل الطبرسی ص (۳۶۶) فصل دوم.

مقاله پیشنهادی

آنچه به هنگام بازگشت از حج یا عمره یا غیره گفته می‌‌شود

عَنْ عَبْدِ اللهِ بْنِ عُمَرَ رضی الله عنهما قَالَ: کَانَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه …