ماجرای سوزاندن احادیث در زمان حضرت عمر (۲)

تیجانی می‌گوید: «مگر آیات قرآن و احادیث شکر و نمکند که با هم قاطی شوند؟» ولی شما سنت نبوی و آیات قرآن را چون شیر و شکر آمیخته به هم می‌دانید. اکنون پیامبر صلی الله علیه و سلم در موقفی خاص و شرایطی خاص یک سخن را گفته و یک عده حاضر بوده‌اند و در موقف و شرایطی دیگر سخنی دیگر گفته و افرادی دیگر حاضر بوده‌اند. می‌شود با این حساب بیان بفرمایید که در صورت ضبط و ثبت این احادیث بلافاصله پس از ایشان چه بلایی بر سر اسلام می‌آمد؟ (آن هم زمانی که حوزه‌های علمیه و علمای عظام و دانایان علم رجال و روایه و درایه و… نبوده است) و چرا این افراد حیله‌گر و خائن و مستبد و حاکم (این چهار شرط لازم انجام این کار است:) به جای سوزاندن احادیث، نقشه جعل و ورود احادیثی به نفع خودشان را نکشیدند (با کمک بقیه مرتدین) یا آزادانه به همه اجازه کتابت و نشر و گفتن احادیث را می‌دادند تا اسلام دچار تشتت و انحراف و نابودی شود؟ (و آن اتفاقی که با ثبت احادیث در ۲ قرن بعد افتاد و اسلام یه صدها فرقه تبدیل شد در همان سالهای اول پس از وفات پیامبر بیفتد!).

شما در جریان افسانه قلم و دوات می‌گویید طبق آیه قرآن: پیامبر صلی الله علیه و سلم هر چه می‌گفته طبق کلام وحی بوده: و ما ینطق عن الهوی و از پیش خود چیزی نمی‌گفته پس چرا نباید سخنان ایشان با آیات قرآن مخلوط شود؟ و اگر چنین شده بود آیا نمی‌نشستید و حضرت عمر و ابوبکر را به این خاطر، لعن و نفرین نمی‌کردید که آنها از روی عمد و به قصد تحریف و نابودی قرآن احادیث را جمع‌آوری کردند؟ دقت کنید که اعراب معتقدند پیامبر گرامی اسلام فصیح‌ترین سخنان را در بین عرب داشته‌اند و امکان تخلیط سخنان نغز ایشان با آیات قران وجود داشته است.

جمع‌آوری قرآن در زمان خلافت ابوبکر به اصرار حضرت عمر شروع شد[۱] و ۲۰ سال بعد در زمان خلافت عثمان و توسط او اینکار به پایان رسید. قرآن، یعنی چیزی که همه بر آن متفق القول بودند فقط جمع‌آوری آن ۲۰ سال طول کشید چگونه از حضرت عمر در زمینه احادیث انتظار دیگری دارید؟ پس چه خوب است در تحلیل وقایع تاریخی خودمان را به آن زمان ببریم و طبق شرایط و امکانات همان زمان به قضاوت بنشینیم.

در اینجا باید به نکته مهمی اشاره کنیم و آن اینکه: شیعه با احادیث زیر مخالف است و این احادیث را جعلی می‌داند: اصحاب من مانند ستارگانند به هر کدام از آنها می‌توانید اقتدا کنید -همه اصحاب عادلند- بهترین مردم مردم و امت زمانه منند و… و به جای آن درکتب شیعه احادیثی از این دست می‌بینیم که همه اصحاب پس از پیامبر صلی الله علیه و سلم مرتد شدند مگر ۳ یا ۵ نفر! ما نیز در اینجا با شیعه همصدا می‌شویم و از او می‌پرسیم پس چرا می‌گویید حضرت عمر باید به چنین افراد بدی اجازه نقل حدیث از پیامبر  صلی الله علیه و سلم می‌داد؟ و چه تضمینی بود که آنها (برای لجبازی و دهن کجی به حضرت عمر که خلیفه‌ای بوده در زمینه اجرای احکام، عادل و خشن وقاطع) دروغ به هم نبافند و یا دروغ ننویسند (حالا به ضرر او یا به نفع رقبای او) البته به نظر من در این زمینه، سنی و شیعه هر دو راه افراط و تفریط پیموده‌اند. از حماقت است که همه اصحاب پیامبر  صلی الله علیه و سلم را مرتد و بدنیت بدانیم و حسن ظن بیش از حد (یا آبروداری زیادی است) اگر بگوییم همه اصحاب پیامبر  صلی الله علیه و سلم، نیتی صددرصد خالصانه داشته و از نظر علمی کامل و بدون امکان اشتباه بوده‌اند. من به خوبی متوجه نیت حضرت عمر رضی الله عنه در اینکه چرا کتابت احادیث را ممنوع کرده (و حتی در برخی موارد نقل آنها را) شده‌ام.

[۱]– جالب است اگر به قول شیعه ۳۰۰ آیه قرآن درباره علی است. عمر نباید نگران نابودی قرآن می‌بود زیرا شما علت سوزاندن احادیث توسط عمر را کتمان فضایل علی می‌دانید!!!.

مقاله پیشنهادی

کانال تلگرامی اهل سنت و جماعت ایران

کانال تلگرامی اهل سنت و جماعت ایران @ahlesonnat_com https://t.me/ahlesonnat_com https://t.me/joinchat/AAAAAEL1eveEIme7q2AtCw