فلسفه دست بستن در نماز چیست؟

فلسفه دست بستن در نماز چیست؟ و آیا در کتاب ما اهل سنت حدیث صحیح وجود دارد؟ نزد شیعه چطور؟ آیا احادیثی در این مورد وجود دارد؟

الحمدلله،

مهم نیست که فلسفه ی دست بستن در نماز چه هست؟! مهم آنست که پیامبر صلی الله علیه وسلم در نماز خود دستهایشان چه حالتی داشتند تا ما از ایشان پیروی کنیم، حال چه حکمت و فلسفه ی آن برایمان معلوم شود و چه معلوم نشود! ما مامور نشده ایم تا مدام در پی یافتن فلسفه ی احکام و افعال عبادی باشیم و تا فلسفه را نیابیم آنرا انجام ندهیم! ما مامور به تبعیت از رسول خدا صلی الله علیه وسلم هستیم ..

بالفرض فلسفه ی بستن دستها مشخص نشود و یا اصلا فلسفه ای نداشته باشد! آیا چون اینگونه است نباید آنرا انجام دهیم؟؟! حتی اگر پیامبر صلی الله علیه وسلم هم انجام داده باشند؟؟

مسلما می دانیم که پاسخ هر مسلمان معتقدی اینست که اگر رسول خدا صلی الله علیه وسلم دستهایشان را در هنگام نماز بسته باشند، چه علت آنرا بدانیم و چه ندانیم از ایشان پیروی خواهیم کرد.

اما بدون شک و تردید رسول خدا صلی الله علیه وسلم در هنگام نماز دستهای مبارک خود را می بستند و احادیث زیادی در این باره وارد شده اند.

از وائل بن حجر رضی الله عنه روایت است که گفت: «صلیت مع رسول الله صلی الله علیه وسلم  و وضع یده الیمنی علی یده الیسری علی صدره». صحیح : [الإرواء ۳۵۲]

«با پیامبر صلی الله علیه وسلم  نماز خواندم، (دیدم) دست راستش را بر روی دست چپش، روی سینه‌اش قرار داد».

از سهل بن سعد رضی الله عنه روایت است : «کان الناس یؤمرون أن یضع الرجل الید الیمنی علی ذراعه الیسری فی الصلاه» «مردم امر می‌شدند به اینکه در نماز دست راستشان را روی ساعد چپشان قرار دهند» ابوحازم گفت : یقین دارم که سهل این دستور را به پیامبر صلی الله علیه وسلم  نسبت می‌داد. بخاری (۷۴۰/۲۲۴/۲).

و ابن عباس رضی الله عنهما از رسول خدا صلی الله علیه وسلم روایت می کنند که فرمودند: «إنا معشر الانبیاء أمرنا بتعجیل فطرنا وتأخیر سحورنا، ووضع أیماننا علی شمائلنا فی الصلاه»  [‌به  ما  پیامبران امر شده ‌که در افطار  تعجیل ‌کنیم و سحری  خود  را به  تاخیر بیندازیم و  در  نماز  دست  راست  را روی  دست  چپ  بگذاریم‌] ‌. روایت طبرانی در معجم الکبیر و حدیث صحیح است.

برای دیدن احادیث بیشتر به فتوای (۳۸۵۴) مراجعه کنید.

بنابراین این سنت پیامبرمان صلی الله علیه وسلم بود و خود ایشان می فرمایند:

«صَلُّوا کَمَا رَأَیْتُمُونِی أُصَلِّی» « همانگونه که می بینید من نماز می خوانم، شما نیز نماز بخوانید.». بخاری و مسلم.

و حتی یک بار بر منبرش نماز گزارد، قیام کرد و به رکوع رفت؛ آن گاه فرمود: «إِنَّمَا صَنَعْتُ هَذَا لِتَأْتَمُّوا وَلِتَعَلَّمُوا صَلاَتِی». «این کار را کردم تا به من اقتدا کنید و نمازم را فرا گیرید». بخاری و مسلم.

پس ما نیز همانگونه نماز می خوانیم که رسول الله صلی الله علیه وسلم نماز خواندند. و این حالت (دست بستن) نشانگر ادب در هنگام قرار گرفتن در نماز و در حضور خداوند متعال است. امام ابن رجب حنبلی رحمه الله می گوید: از امام احمد در خصوص حکمت قرار گرفتن دست راست بر روی دست چپ سوال شد که ایشان گفتند: «این حالت نشانگر ذلت نمازگزار نزد خداوند عزیز و شکست ناپذیر است».«الذل والانکسار للعزیز الجبار» ص ۵۶٫

اما در خصوص عملکرد تشیع؛ باید گفت که مادامیکه روش نماز خواندن رسول خدا صلی الله علیه وسلم مشخص شده که ایشان در احادیثی صحیحی دست خود را می بستند، بنابراین ما موظف به تبعیت از پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم هستیم، و مهم نیست که دیگران موافقند یا مخالف..

طبیعتا تشیع راهی را می پیماید بر خلاف اهل سنت، چرا که مذهب تشیع با استناد به روایات دروغ یا ضعیف از ائمه ی اهل بیت رضی الله عنهم، بگونه ای منهج خویش را مستقر نموده است که تا جایی برایشان ممکن باشد با اهل سنت مخالفت کنند، و مخالفت با اهل سنت را نشانگر هدایت می دانند، در روایت دروغی شیخ صدوق از علی بن اسباط روایت میکند که گفت به امام رضا علیه السلام گفتم: گاهی مسئله ای پیش میآید که فهمیدن آن لازم است، و در شهری که من هستم کسی از شیعیان شما نیست که از او فتوی بگیرم، امام فرمودند: نزد فقیه همان شهر برو و از او فتوی بخواه، هرچه جواب داد بر عکس آن عمل کن که حق در همین است. (عیون أخبار الرضا ۱/۲۷۵چاپ تهران). از حسن بن خالد روایت شده که گفت: از امام رضا علیه السلام نقل گردیده که فرمودند: شیعیان ما کسانی هستند که حرف ما را میپذیرند، و بادشمنان ما مخالفت میکنند، کسی که چنین نباشد از مانیست.(الفصول المهمه ۲۲۵ چاپ قم)

موافقت با اهل سنت جایز نیست!!این عنوان بابی است که حرعاملی در کتاب خودش وسائل الشیعه بسته است، میگوید: احادیث در این باره متواتراست از جمله قول امام صادق علیه السلام در باره دو حدیث متعارض که فرمودند:آنها را با روایات عامه(مراد اهل سنت است) مطابقت دهید، آنچه با روایات آنان موافق بود, آنرا ترک کنید وآنچه با روایات آنان مخالف بود به آن عمل کنید.همچنین فرمودند: هرگاه دو حدیث متعارض به شما رسید، به آنچه مخالف آنهاست عمل کنید. نیزفرمودند: به آنچه خلاف عامه است عمل کن،وفرمود: آنچه مخالف عامه باشد سعادت درآن است. امام رضا علیه السلام فرمودند:هرگاه دو حدیث را متعارض یافتید، ببینید کدام یک باعامه مخالف است به آن عمل کنید، و آنچه با روایات آنان موافق بود آنرا بگذارید. همچنین از قول امام صادق علیه السلام نقل شده که : بخدا قسم جز استقبال قبله در نزد آنها چیزی از حق نمانده است.(الفصول المهمه ص۳۲۵-۳۲۶) حر عاملی در باره اینگونه روایات میفرماید: ازحد تواترگذشته است, تعحب است که بعضی متأخرین خیال کرده اند که دلیل ما در اینجا خبر واحد است. همچنین میفرماید: آنچه از این احادیث متواتره ثابت میشود این است که اکثر قواعد اصولی ای که در کتب عامه وجود دارد باطل است. (الفصول المهمه ۳۲۶)

نعمت الله جزائری میگوید: ما با آنان (اهل سنت) در هیچ اصلی مشترک نیستیم. نه در إله, نه در پیامبر و نه در امام، زیرا آنها معتقدند پروردگارشان ذاتی است که پیامبرش محمد و خلیفه اش ابوبکر است، در حالی که ما چنین خدایی را قبول نداریم و نه چنین پیامبری را ( لا نقول بهذا الرب ولا بذلک النبی) پروردگاریکه خلیفه پیامبرش ابوبکر باشد خدای مانیست وآن پیامبرهم پیامبر ما نیست (إن الرب الذی خلیفه نبیه ابوبکر لیس ربنا ولا ذلک النبی نبینا) (الأنوار النعمانیه ۲/۲۷۸ باب نور فی حقیقه دین الإمامیه والعله التی من أجلها یجب الأخذ بخلاف ما تقوله العامه).

شیخ صدوق ازابواسحاق ارجانی روایت میکند که گفت: امام صادق علیه السلام فرمودند: آیا میدانی چرا به شما دستور داده شده برخلاف اهل سنت عمل کنید؟ گفتم نمیدانم فرمود : زیراکه علی علیه السلام هیچ کاری نبوده که انجام دهد مگر اینکه امت با او مخالفت میکرد، تا اینکه امر او را باطل کنند، از آنچه نمیدانستند از امیرالمؤمنین؛ میپرسیدند، اما هرچه ایشان فتوا میداد آنها ازپیش خودشان برای آن ضدی میتراشیدند، تا اینکه حق را برای مردم وارونه جلوه دهند: (أتدری لم أمرتم بالأخذ بخلاف ما تقوله العامه فقلت: لا ندری، فقال: إن علیا لم یکن یدین بدین إلا خالف علیه الأمه! إلی غیره إراده لإبطال أمره وکانوا یسألون أمیرالمؤمنین س عن الشیء الذی لایعلمونه فإذا أفتاهم جعلوا له ضدا من عندهم لیلبسوا علی الناس) .(علل الشرائع ص۵۳۱چاپ ایران)

و این گوشه هایی از روایات دروغ منتسب به اهل بیت بود که متاسفانه جریان سبئیه با ساختن این روایات قصد شکاف و اختلاف را در پیکره ای مسلمانان داشتند و تا حدودی موفق شدند.

حال چه انتظاری از شیعه وجود دارد که دستهایشان را در نماز ببندند! با این کار با اصول مذهب خود (که همانا مخالفت با اهل سنت است) مخالفت کرده اند!!

والله اعلم

مقاله پیشنهادی

علم چگونه از بین می‌رود؟

عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ قَالَ: أَلَا أُحَدِّثُکمْ حَدِیثًا سَمِعْتُهُ مِنْ رَسُولِ اللهِ صلی الله علیه وسلم …