عمر رضی الله عنه

عمر رضی الله عنه برای اهل بیت و فرزندان رسول خدا احترام زیادی قایل بود و آن‌ها را بر فرزندان و خانواده‌ی خود، ترجیح می‌داد. اکنون به نمونه‌هایی از آن اشاره می‌کنیم:
ـ حسین بن علی رضی الله عنه می‌گوید: روزی عمر رضی الله عنه به من گفت: پسرم! گاهی صبح یا شام نزد من بیا. حسین می‌گوید: یکی از روزها وقتی می‌خواستم نزد او بروم دیدم، با معاویه نشسته و گفتگو می‌کند. ابن عمر می‌خواست وارد شود به او اجازه نداد. من هم یواشکی برگشتم. روز بعد به من گفت: چرا نزد من نیامدی؟ گفتم: آمدم، دیدم شما با معاویه گفتگو می‌کنید و به ابن عمر اجازه ندادید وارد شود، بنابراین برگشتم. عمر رضی الله عنه گفت: تو با ابن عمر فرق می‌کنی و دست بر سر خود گذاشت و گفت: هر چه ما داریم از جانب خدا و سپس از جانب شما است.

همچنین ابن سعد از جعفر بن محمد باقر و او از علی بن حسین نقل می‌کند که نزد عمر رضی الله عنه لباسهایی از یمن آوردند. او در حالی که بین قبر رسول خدا و منبرش نشسته بود همه‌ی آن‌ها را در میان حاضرین تقسیم کرد. بعد از این که تمام شدند، حسن و حسین از خانه‌ی مادرشان، فاطمه، بیرون شدند و به سوی او آمدند. عمر رضی الله عنه به آن‌ها چشم دوخته بود و به مردم گفت: از آن‌چه‌ به شما پوشانیدم خرسند نیستم. مردم گفتند: رعیتت را پوشانده‌ای پس کار خوبی کرده‌ای. گفت: به خاطر این که نتوانستم از این لباس‌ها به این دو پسر بپوشانم. زیرا لباس‌ها گشاد بود و برازنده‌ی تن آن‌ها نبود. سپس به استاندار خود در یمن نوشت که دو لباس از همین نوع برای حسن و حسین بفرستد. او نیز دو لباس مناسب را برای آن‌ها فرستاد.
عمر رضی الله عنه در امور مهم بدون این که از علی رضی الله عنه مشورت بگیرد تصمیم قطعی را نمی‌گرفت. و علی هم با اخلاص و دلسوزی به او مشورت می‌داد. و هنگامی که عازم بیت المقدس شد، علی را به عنوان جانشین خود در مدینه گذاشت ورابطه‌ی دوستانه آن‌ها با وصلتی که انجام گرفت و علی رضی الله عنه ام کلثوم دختر فاطمه را به عقد عمر رضی الله عنه در آورد، به اوج خود رسید.
و در طول دوران خلافت ایشان این همدلی، همفکری، همکاری و محبت بین خلیفه‌ی وقت و علی بن ابی طالب ادامه داشت. با این حال بعضی‌ها می‌کوشند تا بر اساس روایات ساختگی، تاریخ را تحریف کنند و روابط حسنه‌ی آن‌ها را تیره جلوه دهند و طوری وانمود کنند که روابط آن‌ها ظاهری و غیر واقعی بوده و در واقع کینه‌ی یکدیگر را در دل داشته‌اند.
الإصابه (۱۳۳/۱) (۱۰۶/۱ )
المرتضی ندوی ص۱۱۹
البدایه و النهایه ( نامگذاری حضرت علی فرزندانش ۳۳۱/۷)
سیرت عمر بن خطاب صلابی ص۲۳۷

مقاله پیشنهادی

دلداری به مصیبت‌زدگان (۲)

یکی از پادشاهان، حکیمی از حکمای خود را به زندان انداخت؛ حکیم، برای او نامه‌ای …