علمداری در بیشتر جنگ‌های صدر اسلام(۱)

حتی در زمان فعلی هم اگر کسی از هر خانواده چند نفر را کشته باشد امنیت جانی ندارد چه برسد به قبایل بدوی در عصر جاهلیت.[۱] دقیقاً به همین دلیل، پیامبر در انتهای خطبه می‌فرماید: خدایا دوست بدار هر که او را دوست دارد و دشمن باش با هر که با او دشمن است.

  • سن پایین حضرت علی (۳۳) و احترامی که فرهنگ عرب به افراد مسن داشته است.
  • جلوگیری از درگیری بین بنی‌هاشم با سایر تیره‌ها به خصوص بنی امیه.
  • سرمشق قرار دادن علی برای سایر مسلمین در رفتار و کردار.
  • امضاء فضایل و ارزشهای والای حضرت علی علیه السلام

پیامبر فرموده‌اند من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق. در اینجا موقعیت بسیار به جا و مناسبی بوده که از خدمات ۲۳ ساله حضرت علی علیه السلام قدردانی شود.

  • پیامبر اکرم در حدیث موثقی فرموده اند: هر آنچه از من به شما میرسد را با قرآن محک بزنید اگر موافق قرآن بود آنرا قبول کنید و اگر مخالف بود آنرا به دیوار بزنید. اکنون مشکل شیعه و سنی در این است که: آیا کلمه مولی، معنی دوست می‌دهد یا معنی والی و حاکم و خلیفه و جانشین رسول الله؟ ما می‌دانیم که حضرت علی علیه السلام داماد پیامبر صلی الله علیه وسلم و پسرعموی او و از قبیله بنی‌هاشم بوده است. و به عقیده شیعه در قرآن می‌خوانیم: ای پیامبر بگو من از شما پاداش و اجری نمی‌خواهم جز دوستی و مودت و مهربانی با خاندانم. اگر کلمه مولی را با این آیه تطبیق دهیم غیر از وجوب دوستی و اظهار محبت نسبت به علی، به معنای دیگری دست پیدا نمی‌کنیم. دقت کنید که درخواست اجر و پاداش باید در انتهای کار باشد و ما می‌دانیم که پیامبر اکرم ۷۰ روز پس از این واقعه رحلت فرمودند پس درخواست دوستی با علی به عنوان نماینده بنی‌هاشم و اهل بیت و خاندان پیامبر نمی‌تواند زیاد تعجب آور باشد زیرا پیامبر صلی الله علیه وسلم در مقام آنند که مزد خود را طبق آیه قرآن از مردم دریافت کنند مزدی که چیزی نیست جز اظهار دوستی و محبت نسبت به خاندان پیامبر که آن هم به نفع خود مردم است. حتی در ادامه حدیث نیز پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم برای اینکه کسی معنای دیگری از سخنان ایشان به خصوص کلمه مولی برداشت نکند (که با کمال تعجب عده‌ای از افراد سودجو و یا جاهل در آینده و پس از دو قرن چنین کردند) کلمه مولی و منظور اصلی خود را چنین توضیح و تفسیر می‌کنند: خدایا دوست داشته باش(وال) هر که او را دوست دارد و دشمن باش با هر که با او دشمن است. و خدا شاهد است که نویسنده این سطور، علی را حتی از پدرش بیشتر دوست دارد. محبتی با شناخت و معرفت و از اعماق وجود نه محبتی زبانی و ظاهری و نمایشی.
  • توصیه ایشان جهت تصدی امور وصایتی نبی اکرم.

همراه با معرفی حضرت علی به عنوان وصی (معنای وصی با خلیفه بسیار متفاوت است) و عهده‌داری امور پس از رحلت پیامبر توسط ایشان.

در اینجا ذکر این نکته لازم است که پیامبر از اولین روز دعوت علنی بنی‌هاشم حضرت علی علیه السلام را به عنوان وصی خود معرفی کرد و هیچکس (‌افرادی مانند ابولهب و…) در آن لحظه ایشان را مورد تمسخر قرار نداد که شما هنوز در مکه هم امنیت نداری چگونه برای پس از رحلت خودت و برای تمام قبایل شبه جزیره، جانشین (خلیفه) معرفی می‌کنی؟ بلکه ابوطالب را مسخره می‌کنند که از این به بعد باید از بچه ات (حضرت علی) پیروی کنی. پاسخ، ساده است منظور پیامبر صلی الله علیه وسلم در آن روز و موارد بعدی که چنین اشاراتی داشته‌اند (مانند وصی و جانشین و… در خصوص حضرت علی) این بوده است که:

  • حضرت علی علیه السلام فرزند ابوطالب بوده و ابوطالب حامی جدی پیامبر و رییس قبیله بنی‌هاشم.
  • پیامبر اکرم، فرزند پسر (که زنده مانده باشد) نداشته‌اند.
  • مسلم بوده که پس از ابوطالب، ریاست قبیله بنی‌هاشم به حضرت محمد صلی الله علیه وسلم می‌رسیده است.
  • علی از کودکی در دامان پیامبر صلی الله علیه وسلم تربیت شده و پیامبر صلی الله علیه وسلم با آن روحیه قدرشناس خود می‌خواسته علی را برای پس از خود به عنوان جانشین (یعنی رییس قبیله بنی‌هاشم) معرفی کنند. زیرا در مواردی که ایشان به این نکته اشاره کرده‌اند هیچ امیدی به پیروزی اسلام و ایمان آوردن تمام قبایل نبوده (که کسی بخواهد برای همه آنها خلیفه تعیین کند) و برای همین نیز افراد حاضر، منظور پیامبر را می‌فهمیده‌اند یعنی می‌فهمیده‌اند منظور پیامبر از معرفی جانشین، معرفی شخصی به عنوان ریاست قبیله بنی‌هاشم است، نه رییس تمام قبایل. البته شاید این نکات برای ما که در قرن بیستم و در جوامع صنعتی شهری زندگی می‌کنیم کمی عجیب یا حتی مضحک باشد. ولی برای کسانی که همه چیزشان، قبیله و تفاخرات قبیله‌ای بوده و همه گوش به فرمان رییس قبیله‌ بوده و ریاست، نوعی افتخار محسوب می‌شده و عصبیتها و همبستگی‌های قبیله‌ای و هزاران نکته دیگر، آری برای اعراب ۱۴۰۰ سال پیش این چیزها مسخره یا عجیب نبوده است. در ادامه ذکر این نکته جالب توجه است که طبق آیه قرآن، پیامبر صلی الله علیه وسلم در آن روز باید دعوت را از خویشاوندان نزدیک خود شروع می‌کرده ﴿وَأَنذِرۡ عَشِیرَتَکَ ٱلۡأَقۡرَبِینَ ٢١۴﴾ [الشعراء : ٢١۴]  و در جمعی که پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم حضرت علی علیه السلام را به عنوان جانشین خود معرفی نمود به غیر از بنی‌هاشم کسی حضور نداشته و منظور پیامبر صلی الله علیه وسلم از جانشین سرپرستی و ریاست بنی‌هاشم بوده (یعنی همان افراد حاضر) حاضران نیز همین برداشت را از سخنان ایشان می‌کنند و کسی ایراد نمی‌گیرد که تمام قبایل عربستان فرمانده و رییس واحدی ندارند و اگر هم داشته باشند کسی شما را حتی در قبیله خودتان قبول ندارد که شما تازه می‌خواهید جانشین هم برایشان معرفی کنید.[۲] مجدداً باید متذکر شوم که ما نباید اوضاع و احوال را طبق شرایط بعدی یا شرایط زمان خودمان، تجزیه و تحلیل کنیم بلکه فقط باید شرایط همان زمان را در نظر بگیریم‌. بله پیامبر تمام قبایل را مسلمان کرد ولی ۲۳ سال بعد… پس از پایان مهمانی نیز ابولهب و سایرین ابوطالب را مسخره می‌کنند که از این پس باید از فرزندت پیروی کنی!.

[۱]– در اینجا دوشبهه بچه گانه وارد می‌کنند: ۱- «چرا پیامبر برای تامین جانی خودشان بیعت نگرفتند؟!» اول پیامبری ایشان به تایید همه رسیده و در آن سن و موقعیت ایشان نیازی به اینکار نداشتند ضمن اینکه مرتبا اعلام می‌کردند به زودی به دیدار خدا خواهند رفت پس از مرگ واهمه‌ای نداشتند ۲- «حضرت علی به فرمان خدا و پیامبراکرم، کفار را می‌کشته!» جالب است ولی این نکته ساده را اقوام مقتولین درک نمی‌کرده‌اند. زیرا اگر اینرا قبول داشتند دیگر نیازی به جنگ و کشت و کشتار نبود.

[۲]– طبق ضرب المثل ایرانی: اول پدریش را ثابت کنید بعد…

مقاله پیشنهادی

روش حج رسول الله صلی الله علیه وسلم

عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللهِ رضی الله عنهما قَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللهِ صلی الله علیه …