عبادت یعنی همین و بس!..

  • بقلم/ صادق السیهاتی   ـ قطیف

( از روشنفکر شیعه عربستان سعودی)

 

یکی از ثروتمندان منطقه می‌خواست به حج برود. باید قبل از رفتن به حج “خمس” سرمایه‌اش را بدهد، و إلا حجش درست نخواهد بود!

وقتی “خمس” سرمایه‌اش را حساب کرد، دید یک ملیون ریال سعودی می‌شود. برای سرباز زدن از پرداخت خمس سفر حجش را برای سال آینده به تأخیر انداخت. سال بعد نیز برای شانه خالی کردن از پرداخت این مبلغ بزرگ سفرش را بهم زد. چند سال بعد وقتی مشرف به سفر حج شد از او پرسیده بودند چقدر “خمس” پرداخت کرده است. در پاسخ گفته بود: نزد شیخ فلانی رفتم، ایشان گفتند: صد هزار ریال سعودی پول خمس را به من بده، و برو حجت درست است!!

آیا این داد و ستدی است در بازار عبادت یا مکر و حیله و نیرنگ و راهی برای چپاول دسترنج مردم بیچاره و عرق پیشانی آنها؟!

بخدا سوگند اگر این اموال خمس بر مستمندان و بینوایان تقسیم می‌شد، یک فقیری در کشور نمی‌ماند. و اگر با این سرمایه هنگفت پروژه‌هایی سازنده و عمرانی در جامعه برپا می‌شد، نه تنها کشور پیشرفت می‌کرد، بلکه مشکل بیکاری جوانان نیز حل می‌شد. ولی متأسفانه این آخوندهای مفت‌خور تنها به مصالح شخصی خود می‌اندیشند و افراد در نظر آنها خاک و خسی بیش نیستند. و جامعه و آینده آن نیز هیچ اهمیتی برایشان ندارد.

با خانمی از خویشانم که کارگاه شخصی خودش را اداره می‌کند، در مورد خمس سخن به میان آمد. ایشان شکایت داشتند که پدرش او را مجبور می‌کند خمس سرمایه‌اش را به آخوند محله تحویل دهد. او می‌گفت: چرا “خمس” را به آخوند پولدار بدهم در حالیکه بسیاری از خویشان و همسایه‌هایم زیر خط فقر زندگی می‌کنند، چرا خودم مستقیما به افراد نیازمند و مستمند نرسانم؟!

گویا فرهنگ واسطه‌گری در رگ و پوست ما رخنه کرده، در همه چیز باید واسطه‌ای پیدا کنیم، حتی اگر آدم خیری بخواهد مبلغی مال به بینوائی کمک کند! البته شاید این آخوندهای مفت خور می‌خواهند ثروتهای بادآوری که حق فقیران و مستمندان است را برای آنها در آخرت سرمایه گذاری کنند؟! و در آن روزی که همه محتاج لطف و احسان خدایند این آخوند می‌خواهد مردم بینوا به او هجوم آورده، حسناتش را از او گرفته بار سنگین گناهان خود را روی دوشش بیندازند!!

پروردگار یکتا می‌فرمایند:

” وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّىٰ لَا تَکُونَ فِتْنَهٌ وَیَکُونَ الدِّینُ کُلُّهُ لِلَّـهِ ۚ فَإِنِ انتَهَوْا فَإِنَّ اللَّـهَ بِمَا یَعْمَلُونَ بَصِیرٌ ﴿٣٩﴾ وَإِن تَوَلَّوْا فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّـهَ مَوْلَاکُمْ ۚ نِعْمَ الْمَوْلَىٰ وَنِعْمَ النَّصِیرُ ﴿۴٠﴾ وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُم مِّن شَیْءٍ فَأَنَّ لِلَّـهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی الْقُرْبَىٰ وَالْیَتَامَىٰ وَالْمَسَاکِینِ وَابْنِ السَّبِیلِ إِن کُنتُمْ آمَنتُم بِاللَّـهِ وَمَا أَنزَلْنَا عَلَىٰ عَبْدِنَا یَوْمَ الْفُرْقَانِ یَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ ۗ وَاللَّـهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ﴿۴١﴾ إِذْ أَنتُم بِالْعُدْوَهِ الدُّنْیَا وَهُم بِالْعُدْوَهِ الْقُصْوَىٰ وَالرَّکْبُ أَسْفَلَ مِنکُمْ ۚ وَلَوْ تَوَاعَدتُّمْ لَاخْتَلَفْتُمْ فِی الْمِیعَادِ ۙ وَلَـٰکِن لِّیَقْضِیَ اللَّـهُ أَمْرًا کَانَ مَفْعُولًا لِّیَهْلِکَ مَنْ هَلَکَ عَن بَیِّنَهٍ وَیَحْیَىٰ مَنْ حَیَّ عَن بَیِّنَهٍ ۗ وَإِنَّ اللَّـهَ لَسَمِیعٌ عَلِیمٌ ﴿الانفال/۴٢﴾”

{و با آنان بجنگید تا هیچ نوع فساد و فتنه [و خونریزی وناامنی] بر جا نماند، و دین [در سراسر گیتی] ویژه خدا شود؛ پس اگر از فتنه بازایستند [با آنان نجنگید] زیرا خدا به آنچه انجام می دهند، بیناست. (٣٩) و اگر روی گرداندند [باک نداشته باشید] بدانید که خدا سرپرست و یار شماست؛ نیکو سرپرست و نیکو یاوری است. (۴٠)و بدانید هر چیزی را که [از راه جهاد] به عنوان غنیمت و فایده به دست آوردید یک پنجم آن برای خدا و رسول خدا (صلی الله علیه وآله) و خویشان پیامبر، و یتیمان و مسکینان و در راه ماندگان است، اگر به خدا و آنچه بر بنده اش روز جدا کننده حق از باطل، روز رویارویی دو گروه [مؤمن وکافر در جنگ بدر] نازل کردیم، ایمان آورده اید؛ و خدا بر هرکاری تواناست. (۴١) و [یاد کنید] هنگامی را که شما [در جنگ بدر] بر دامنه ای نزدیک تر به سطح زمین بودید [که برای جنگ جایی نامناسب بود] و دشمن در دامنه ای بالاتر [و مناسب برای جنگ] قرار داشت، و کاروان [تجاری قریش] در مکانی پایین تر ازشما بود [که توانست دور از دید شما بگریزد]؛ و اگر [برای رویارویی] با دشمن [زمانی معین و جایی مشخص] وعده می گذاشتید، نسبت به وعده گاه اختلاف می کردید [ظاهر امر نشان می داد که شکست حتمی با شما و پیروزی قطعی با دشمن است، ولی این پیروزی به صورتی غیر عادی نصیب شما شد] تا خدا پیروزی شما و شکست آنان را که [بر اساس اراده اش] انجام شدنی بود تحقق دهد، تا هر که هلاک می شود از روی دلیلی روشن هلاک شود، وهر که زندگی می کند ازروی برهانی آشکار زندگی کند؛ و یقیناً خدا شنوا و داناست. (۴٢)}

همانطور که ملاحظه می‌فرمائید؛ آیاتی که قبل و بعد از آیه خمس است همه از جنگ با کافران و غنایم جنگی سخن می‌گویند، آیات به صراحت بیان می‌دارد که سخن از حق خمس ـ یا یک پنجم ـ در غنایم جنگی است، که از کافران بدست می‌آید، نه از دست رنج مردم! حالا این فتوای “خمس” برای خالی کردن جیب ملت بیچاره ما از کجا سر در آورده؟! این باجی که آخوندهای مفت خور از مردم سرکیسه می‌کنند هیچ اساس و مدرکی در دین ندارد!!..

قرآن کریم را مطابق آنچه هوی و هوسشان به آنها املا می‌کند برای مردم ساده‌لوح تفسیر و تأویل می‌کنند. برای آیات شاخ و برگهایی که مطابق میلشان باشد، و مصالحشان را تأمین کند درست می‌کنند. هر چند احکام و قوانین من درآوردیشان با قرآن و روح دین در تضاد باشد!

این آخوندها قرآن را طلسم جادویی خود قرار داده، آیاتی که می‌توانند از آنها سوء استفاده کنند را بگونه‌ای که خواسته‌هایشان را برآورد، تأویل کرده بخورد مردم می‌دهند، و آیاتی که مطابق میلشان نیست را نادیده می‌گیرند.

خیلی جالب است اگر توجه کنی؛ حتی در خمس غنایم جنگی هیچ نامی و اشاره‌ای به شیخ و مرجع و آخوند نشده است، حالا اگر بنا به فرض محال کسی بگوید “خمس” باجی است که بر سرمایه شیعیان واجب شده، باید پرداخت کنند، چرا آنرا باید به شیوخ و مراجع بدهند؟! چرا خودشان مستقیما به نیازمندان نرسانند؟

یکی از دوستانم رفته بود خانه شیخ علی آل محسن در “سیهات” و از ایشان پرسیده بود؛ بر اساس چه دلیل و مدرکی دادن “خمس” به شیخها و مراجع واجب است؟!

شیخ علی با ترش رویی به او گفته: قانون این است و نیازی هم به دلیل و مدرک ندارد!!.

البته شاید این شیخها و آخوندهای محترم بدینصورت از جامعه مسلمانان جزیه می‌گیرند؟!

باید عرض شود؛ “جزیه” تنها از کافران گرفته می‌شود، نه از مسلمانان. و البته جزیه به مراتب از “خمس” کمتر است!

آیا این از عدل و انصاف است که از کافران مبلغی بسیار ناچیز گرفته شود، و از مسلمانان بیچاره یک پنجم (۲۰ درصد) از سرمایه‌شان؟!

حالا اگر باز با فرض محال بگوئیم: این جزیه است! باید بدانیم که دولت اسلامی از کافران در مقابل حمایت و پاسداری از آنها مبلغی به عنوان “جزیه” از آنها می‌گیرد، و اگر مسلمانان توان حمایت و ایجاد امنیت و آرامش برای آنها را نداشته باشند، پرداخت جزیه بر کافران واجب نخواهد بود.

حالا بر این اساس چه امنیت و آسایشی را آخوندها و مراجع برای ما برقرار می‌کنند که باجش را از ما می‌گیرند؟! و برای سرکوبی فساد و فحشایی که زمین و زمان را بهم ریخته این آقایان چه کار کرده‌اند؟!

چرا به داد مردم نمی‌رسند و آنها را از چنگ راهزنان نجات نمی‌دهند؟ چرا جلوی سرقتهای مسلحانه و وحشتناکی که منتشر شده را نمی‌گیرند؟! چرا جلوی گروهکهای مسلحانه‌ای که سوار بر موتورهایشان مردم را بوحشت انداخته‌اند را نمی‌گیرند؟!

آیا جنایتهای قتل و غارت در جامعه ما بشکل وحشتناکی افزایش پیدا نکرده؟!

کجایند این آقایان، از خرید و فروش مواد مخدر که در جامعه ما چون علف هرزه سبز شده، و اخیرا به نوجوانان مدارس راهنمایی و دبیرستان نیز سرایت کرده است؟! برای جلوگیری از این همه فساد و فحشا و غارتگری چه کار کرده‌اند؟!

بیشترین فعالیتهای خیری و پروژه‌های سازنده جامعه را افرادی از عامه مردم در مناطق شیعه نشین عربستان اداره می‌کنند. اما آخوندهای ما تنها کارشان حمایت از عادات و رسوم و قوانین ساختگی خودشان است که چهره دین را به کلی دگرگون کرده است. آنها در حقیقت می‌خواهند خودشان و موارد اقتصادی خودشان را حفظ کنند تا به حسابهای مالی هنگفتشان هیچ ضرری نرسد. برای آنها ثروتهای بادآورده‌ی “خمس” مهم است نه اخلاق جامعه و نه ایمان و فرهنگ آن که زیر فشار فرهنگهای اشغالگران و طوفان سرسخت بی‌دینی و فساد اخلاقی در حال خفه شدن است. جامعه بدرک!..

مهم این است که آقایان به خواسته‌ها و شهوتهایشان برسند، و همچنان رودخانه خمس در دریای بیکران آز و طمع آنها بریزد.

مفکر و اندیشمند معاصر جهان تشیع آقای دکتر علی شریعتی در باره این افراد چنین می‌گوید:” بله، حتما نائب امام وجود دارد، اما نه بخاطر جهاد و مبارزه، بلکه بخاطر بالا کشیدن مال و جمع کردن باجهای شرعی، و گرفتن حق امام غائب. اما امر به معروف و نهی از منکر که اینها دو واجب از کار افتاده‌اند. مگر در زمینه فعالیتهای فردی، و رفتارهای شخصی، و نصیحتهای برادرانه درباره فایده کارهای نیک و ضرر کارهای بد” ([۱]).

 

 

([۱]) نگا: التشیع العلوی و التشیع الصفوی ص/۲۶۲٫

 

مقاله پیشنهادی

هدف از کار کردن و رزق حلال به دست آوردن

فرد مسلمان هرکاری که می‌‌‌‌کند، هدفش این باشد که به فرمان و حکم الهی عمل …