شیوه فراگیری و استدلال از دیدگاه اهل سنت و الجماعت (۳)

و اهل سنت اختلاف در مسائل اجتهادی را سبب دشمنی و کینه‌ورزی و قطع رابطه نمی‌کنند، بلکه یکدیگر را دوست می‌دارند و پشت سر یکدیگر نماز می‌خوانند با اینکه در بعضی از مسایل فرعی اختلاف نظر دارند. خداوند متعال می‌فرماید:
﴿وَأَطِیعُواْ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَلَا تَنَٰزَعُواْ فَتَفۡشَلُواْ وَتَذۡهَبَ رِیحُکُمۡۖ وَٱصۡبِرُوٓاْۚ إِنَّ ٱللَّهَ مَعَ ٱلصَّٰبِرِینَ۴۶﴾ [الأنفال: ۴۶].

«و از خدا و پیامبرش اطاعت کنید، و با همدیگر اختلاف نورزید، که در آن صورت در مانده و ناتوان می‌شوید، و شکوه و هیبت شما از میان می‌رود. و شکیبایی کنید که خداوند با شکیبایان است».

و می‌فرماید: ﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ فَرَّقُواْ دِینَهُمۡ وَکَانُواْ شِیَعٗا لَّسۡتَ مِنۡهُمۡ فِی شَیۡءٍۚ إِنَّمَآ أَمۡرُهُمۡ إِلَى ٱللَّهِ ثُمَّ یُنَبِّئُهُم بِمَا کَانُواْ یَفۡعَلُونَ١۵٩﴾ [الأنعام: ۱۵۹].

«بی‌گمان کسانی که آیین خود را پراکنده ساختند و دسته دسته شدند، تو به هیچ وجه از آنان نیستی، و به‌راستی که کار آنها با خداست، سپس (خداوند) آنان را به آنچه می‌کردند آگاه می‌سازد».

و اهل سنت و الجماعت هیچ مسلمانی را به مقید بودن به مذهب فقهی مشخصی ملزم نمی‌کنند ولی اگر کسی در چهارچوب اتبّاع و پیروی نه از روی تقلید از مذهبی پیروی کند این را جایز می‌دانند[۱].

و مسلمان صادق و راستینی که با پیروی از سنت و رسول اکرم  صلی الله علیه وسلم رضامندی و خشنودی خداوند را می‌جوید، باید براساس قوّت دلیل و ترجیح از همه مذاهب استفاده کند، و دلیل هر مذهبی که قوی‌تر بود از آن پیروی کند. و طالب علمی که دارای شایستگی و اسباب علم است و می‌تواند بوسیله آن دلایل ائمه مجتهدین معتبر را بشناسد و مورد بررسی قرار دهد، باید به دلیل عمل کند و در هر مسئله‌ای به هر مذهبی که دلیلش قوی‌تر و قولش راجح‌تر است روی آورد و جایز نیست بدون دلیل از قول کسی پیروی کند چون با این کار مقلد شمرده می‌شود، و باید به اندازه توان خود اختلاف و دلایل آن را بررسی کند، تابتواند راجح را دریابد و اگر نمی‌تواند ترجیح دهد او حکم فرد عامی را دارد و باید از اهل علم بپرسد.

و فرد عامی که نمی‌تواند دلیل را مورد بررسی قرار دهد مذهبی ندارد و بلکه مذهب او مذهب کسی است که به او فتوا دهد، و بر اوست که از کسی بپرسد که به علم و دین و امانت‌داری او اعتماد داشته باشد و مسائل را باید از علمای ربّانی، پرهیزگار، صالح، و عالم و عامل به قرآن و سنت بپرسد، خداوند متعال می‌فرماید: «»

و اهل سنت و الجماعت به دنبال رخصت‌ها رفتن را بدون دلیل شرعی و تقلید از عالم معتبری جایز نمی‌دانند و از تلفیق بدون قصد رسیدن به حق نهی می‌کنند چون رفتن به دنبال رخصت‌ها و آسانی منجربه بی‌بند و باری در انجام تکالیف شرعی می‌شود، و این یعنی عمل به هوای نفس بدون دلیل، بخصوص اگر فرد در مسائل اختلافی چنین شیوه‌ای را دنبال کند.

و اهل سنت و الجماعت معتقدند که فقه در دین کامل و درست نمی‌شود مگر با علم و عمل، پس هر کسی علم فراوانی آموخت و به آن عمل نکرد و یا به رهنمود پیامبر  صلی الله علیه وسلم و به سنت ایشان عمل نکرد، فقیه نیست چون نصوص قرآن و سنت
بر وجوب پیوند علم با عمل تاکید کرده‌اند و از جدایی بین علم و عمل برحذر
می‌دارند. چنان که خداوند متعال می‌فرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفۡعَلُونَ٢﴾ [الصف: ۲].

«ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! چرا چیزی را می‌گوئید که انجام نمی‌دهید؟».

و می‌فرماید: ﴿أَتَأۡمُرُونَ ٱلنَّاسَ بِٱلۡبِرِّ وَتَنسَوۡنَ أَنفُسَکُمۡ وَأَنتُمۡ تَتۡلُونَ ٱلۡکِتَٰبَۚ أَفَلَا تَعۡقِلُونَ۴۴﴾ [البقره: ۴۴].

«آیا مردم را به نیکوکاری امر کرده و خودتان را فراموش می‌کنید حال آنکه شما کتاب را می‌خوانید؟! آیا نمی‌اندیشید؟!».

و اهل سنت و الجماعت معتقدند که هر مسلمانی باید به اندازه توان خود به دنبال علم مفید برود علمی که انسان بوسیله آن پروردگارش و دین راستین او و پیامبر راستگویش را می‌شناسد و می‌داند که چگونه پروردگارش را عبادت کند و رضامندی او و بهشت را به دست بیاورد و می‌فهمد که چگونه از ناخشنودی و خشم پروردگار و عذاب دردناکش دوری کند، چون علم مفید پیشوای عمل صادق است و عمل درست نمی‌شود مگر با علم صحیح، و خداوند متعال می‌فرماید: ﴿قُلۡ هَلۡ یَسۡتَوِی ٱلَّذِینَ یَعۡلَمُونَ وَٱلَّذِینَ لَا یَعۡلَمُونَۗ إِنَّمَا یَتَذَکَّرُ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ﴾ [الزمر: ۹].

«بگو: آیا آنان که می‌دانند و آنان که نمی‌دانند برابرند؟ تنها خردمندان پند می‌پذیرند».

و کسی که شایستگی دارد باید علم مفید را بیاموزد و آن را با همه وسایل مشروع و جایز نشر کند و به کسانی که آن را نمی‌دانند بیاموزد و پنهان کردن هیچ چیزی از علم صحیح نیست بخصوص وقتی از آن پرسیده شود. خداوند متعال می‌فرماید: ﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ یَکۡتُمُونَ مَآ أَنزَلۡنَا مِنَ ٱلۡبَیِّنَٰتِ وَٱلۡهُدَىٰ مِنۢ بَعۡدِ مَا بَیَّنَّٰهُ لِلنَّاسِ فِی ٱلۡکِتَٰبِ أُوْلَٰٓئِکَ یَلۡعَنُهُمُ ٱللَّهُ وَیَلۡعَنُهُمُ ٱللَّٰعِنُونَ١۵٩ إِلَّا ٱلَّذِینَ تَابُواْ وَأَصۡلَحُواْ وَبَیَّنُواْ فَأُوْلَٰٓئِکَ أَتُوبُ عَلَیۡهِمۡ وَأَنَا ٱلتَّوَّابُ ٱلرَّحِیمُ١۶٠﴾ [البقره: ۱۵۹-۱۶۰].

«بی‌گمان کسانی که دلایل روشن، و هدایتی را که ما فرو فرستاده‌ایم پنهان می‌کنند، بعد از آن که آن‌را در کتاب برای مردم بیان نموده‌ایم، خداوند و نفرین کنندگان ایشان را نفرین می‌کنند. مگر کسانی که توبه کنند و به اصلاح (خویشتن) بپردازند و (حقیقت را) بیان کنند، پس توبۀ ایشان را می‌پذیرم و من بسیار توبه‌پذیر و مهربان هستم».

[۱]– تقلید یعنی اینکه فرد مکلف در حکمی شرعی به مذهب کسی که قول او حجت نیست ملتزم و پای‌بند باشد و یا تقلید یعنی پذیرفتن سخن گوبنده بدون شناخت دلیل آن. و یا مراجعه به قول و سخنی که گوینده‌ای دلیل برای آن ندارد، و تقلید دو نوع است:

تقلید مباح و جایز: که در مورد فرد عامی است که طرق احکام شرعی را نمی‌داند و توانایی شناخت آن را ندارد و فهمیدن دلایل آن برایش مقدور نیست، اما این مانع آن نیست که عامی از کسی که به او فتوا می‌دهد دلیل بخواهد، چون حق دارد که در مورد کاری که از روی تدین انجام می‌دهد محکم کاری کند.

تقلید ممنوع و مذموم: این تقلید عبارت است از تقلید از یک فرد مشخصی از علما در همه اقوالش یا افعالش، و مقلد چنین فکر کند که حق فقط همین است، و بدون اینکه دلیل او را بداند و حتی اگر برایش ثابت شو که حق برخلاف سخن کسی است که او از آن کس تقلید می‌کند باز هم سخن او را ترک نکند، پس تقلید ممنوع یعنی پیروی از قول شخصی بدون شناخت دلیل او.

و همه اهل علم اتفاق نظر دارند که تقلید علم نیست و مقلد عالم گفته نمی‌شود و جایز نیست فتوا بدهد چون یکی از شرایط مفتی، علم و آگاهی داشتن از شریعت است.

و خداوند متعال تقلید کورکورانه و تعصب را نکوهش و مذمت کرده است و در بسیاری از آیات قرآن از آن نهی کرده است. چنان که می‌فرماید: ﴿وَإِذَا قِیلَ لَهُمۡ تَعَالَوۡاْ إِلَىٰ مَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ وَإِلَى ٱلرَّسُولِ قَالُواْ حَسۡبُنَا مَا وَجَدۡنَا عَلَیۡهِ ءَابَآءَنَآۚ أَوَلَوۡ کَانَ ءَابَآؤُهُمۡ لَا یَعۡلَمُونَ شَیۡ‍ٔٗا وَلَا یَهۡتَدُونَ١٠۴﴾ [المائده: ۱۰۴].

و علمای سلف و ائمه مجتهد همه از تقلید کورکورانه نهی کرده‌اند، چون این نوع تقلید یکی از اسباب ضعف و اختلاف بین مسلمین است، و خیر در وحدت و اتباع و پیروی و مراجعه به هنگام اختلاف به قران و پیامبر است، از این رو صحابه در همه مسایل از یک فرد تقلید نمی‌کرده‌اند، و همچنین ائمه اربعه برای آرا و نظریه‌های خود تعصب نداشتند و وقتی حدیث رسول خدا می‌آمد آرای و نظریه‌های خود را رها می‌کردند و دیگران را از تقلید خود بدون آن که دلیل‌شان را بدانند نهی می‌کردند.

امام ابوحنیفه / می‌گوید: هرگاه حدیث صحیح باشد مذهب من همان است و می‌گوید: هیچ کسی حق ندارد به قول ما تمسک بجوید مگر اینکه بداند که آن را از کجا گرفته‌ایم.

و امام مالک / می‌گوید: من انسان هستم گاهی به خطا می‌روم و گاهی درست می‌گویم، در نظریه و رأی من نگاه کنید هر آنچه موافق قرآن و سنت بود آن را بگیرید و هر آنچه با قرآن و سنت موافق نبود آن را ترک کنید.

و امام شافعی / می‌گوید: هر مسئله‌ای که در مورد آن حدیث صحیحی باشد و من خلاف آن را گفته بودم، بدانید در حیات خود و بعد از مرگ از آن رجوع کرده‌ام.

و امام احمد / می‌گوید: از من و مالک و شافعی و اوزراعی و ثوری تقلید نکن بلکه بگیرید از همان جا که آن‌ها گرفته‌اند.

و در این مورد ائمه سخنان زیادی دارند، چون آنان ائمه دین بوده‌اند و واقعاً معنی گفته الهی را می‌فهمیده‌اند که می‌فرماید: ﴿ٱتَّبِعُواْ مَآ أُنزِلَ إِلَیۡکُم مِّن رَّبِّکُمۡ وَلَا تَتَّبِعُواْ مِن دُونِهِۦٓ أَوۡلِیَآءَۗ قَلِیلٗا مَّا تَذَکَّرُونَ٣﴾ [الأعراف: ۳].

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …