شفقت پیامبر صلی الله علیه وسلم به امتش(۲)

 

همانطور که اشاره شد اقیانوس مهر و عطوفت و رأفت آقا و سرورم؛ رسول پاک صلی الله علیه وسلم را ساحلی نیست، و بتصویر کشیدن این شفقت پدری مثنوی هزار و یک من می‫طلبد که ما از آن عاجزیم. در اینجا به تصاویری دیگر از باب نمونه اشاره می‫کنیم که آن خود خبر از خرمن می‫دهد.

انس بن مالک یار و همراه پیامبر صلی الله علیه وسلم روایت می‫کند: روزی همراه با رسول خدا صلی الله علیه وسلم در مسجد بودیم. مردی روستائی از راه رسید، و در گوشه‫ای از مسجد شروع کرد به ادرار کردن!

یاران پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم از دیدن این صحنه مات و مبهوت شده، داد زدند: وای.. وای؟..

پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم فرمودند: رهایش کنید، وحشت زده‫اش نکنید!

همه ساکت شدند تا روستائی بی‫فرهنگ کارش را تمام کرد.

سپس پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم به نرمی او را صدا زده، با لطافت و مهربانی بدو گفت: این مسجد و خانه خداست، و در آن شاشیدن و یا آشغال ریختن روا نباشد، مسجد جای عبادت و ذکر و نیایش پروردگار و تلاوت قرآن است.

سپس یکی را فرستاد تا سطل آبی آورده، بر جایی که پلید شده بود بریزد([۱]).

از تصاویر مهر و سروری آقایمان به این حکایت گوش فرا دهید:

جوانی پریشان و مست باده‫ی جوانی خدمت آن حضرت صلی الله علیه وسلم رسیده گفت: یا رسول الله! به من اجازه بده زنا کنم!!

افرادی که در آنجا بودند بسیار خشمگین شده سرش داد کشیدند: خفه شو، این چه حرفی است و…

پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم در کمال آرامش و مهر و عطوفت به جوان حیران گفت: بیا نزدیک من بنشین.

آن جوان به پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم نزدیک شد. آن حضرت به آرامی به او فرمودند: آیا زنا را برای مادرت می‫پسندی؟

جوان شرمسار و پریشان گفت: قربانت گردم سرورم، نه بخدا قسم!

پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم به آرامی فرمودند: و همچنین دیگران آنرا برای مادرانشان نمی‫پسندند. آیا فاحشه را برای دخترت می‫پسندی؟

جوان حیرتزده گفت: فدایت شوم سرورم، نه بخدا سوگند.

رسول الله صلی الله علیه وسلم در کمال آرامش به او فرمودند: و همچنین سایر مردم آنرا برای دخترانشان نمی‫پسندند. آیا زنا را برای خواهرت روا می‫دانی؟

جوان با شرمندگی گفت: قربانت روم سرورم، نه به بخدا سوگند.

پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم فرمودند: و همچنین دیگران آنرا برای خواهرانشان روا نمی‫دارند. آیا فاحشه را برای عمه‫ات می‫پسندی؟

جوان پریشان گفت: نه بخدا سوگند، فدایت شوم.

پیامبر فرمودند: و همچنین دیگر مردم آنرا برای عمه‫هایشان قبول نمی‫کنند. آیا آنرا برای خاله‫ات روا می‫داری؟

جوان سرشکسته گفت: نه قسم به پروردگارم، الهی فدایت شوم.

رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: و همچنین دیگران آنرا برای خاله‫هایشان روا نمی‫دارند.

سپس در کمال مهر و شفقت پدری دستان مبارکشان را بر سر جوان گذاشته به درگاه پروردگار عالمیان دعا کردند: بارالها! گناهان این مرد را بیامرز، و قلبش را پاک گردان، و شرمگاهش را حفاظت کن.

از آنروز به بعد آن جوان بسیار نیکوکار و پرهیزکار گشته هرگز با چشم بد به دخترهای مردم نگاه نکرد([۲]).

این است روش آقا و سرورم؛ رسول الله صلی الله علیه وسلم …

با این اسلوب زیبا، و با مهر و شفقت پدری، پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم به قلب آن جوان راه پیدا کرده، زشتی و قباحت آنچه در پی آن بود را برای او روشن نمود. و این باعث شد او جوانی پرهیزکار و پاک دامن و خدا ترس شود.

و از تصاویر رحمت و شفقت آن پیامبر آن حکایتی است که پسر عموی آن حضرت؛ عبد الله بن عباس (رضی الله عنهما) روایت کرده است: پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم داشت خطبه می‫گفت، که متوجه شد شخصی در آفتاب ایستاده است. درباره او پرسید. گفتند: این ابو اسرائیل است، نذر کرده؛ در آفتاب بایستد، و ننشیند، و زیر سایه نرود، و با کسی حرف نزند، و همیشه روزه باشد!

پیامبر رحمت و شفقت و مهر فرمودند: به او دستور دهید تا سخن گوید، و زیر سایه رود، و راحت بنشیند، و روزه‫اش را بخورد([۳]).

و از این تصاویر رحمت و شفقت حکایت عبدالله بن عمرو بن العاص (رضی الله عنهما) است. او می‫گوید: به گوش پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم رسیده بود که من گفته‫ام: سوگند بخدا که تمام عمرم روزه می‫گیرم، و تمام شبها را تا صبح به نماز می‫ایستم. پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم به آرامی به من فرمودند: آیا تو این حرف را زده‫ای؟ گفتم: پدر و مادرم فدایت، یا رسول الله! بله من چنین تصمیم گرفته‫ام.

رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: چنین کاری از تو برنمی‫آید، هم روزه بگیر و هم افطار کن، هم بخواب و هم نماز شب بخوان، و سه روز در ماه روزه بگیر، هر نیکی در نزد پروردگار ده برابر می‫شود، اگر چنین کنی؛ گویا تمام عمرت را روزه گرفته‫ای.

و در روایتی دیگر آمده است: به من خبر رسیده که تو تمام روزها روزه می‫گیری، و شبها را تا صبح نماز می‫خوانی؟ گفتم: چنین است ای رسول الله صلی الله علیه وسلم!

ایشان فرمودند: دوباره چنین نکن؛ هم روزه بگیر، و هم افطار کن، هم بخواب و هم نماز بجای آر، بدنت را بر تو حقی است، چشمانت را بر تو حقی است، همسرت را بر تو حقی است، مهمانت را بر تو حقی است.

اگر سه روز در ماه را روزه بگیری برایت کافی است. برای هر نیکی خداوند ده برابر اجر و پاداش می‫دهد، و این برابر است با روزه تمام عمر.

عبدالله می‫گوید: وقتی بر خودم فشار آوردم، بر من فشار آورده شد!

گفتم: ای رسول خدا صلی الله علیه وسلم! من قدرت و توان بیش از این دارم. فرمودند: پس چون پیامبر خدا؛ داوود روزه بگیر، و از آن بیشتر نه! گفتم: روزه حضرت داود چگونه بود؟ فرمودند: یک روز در میان روزه می‫گرفتند.

عبد الله پس از اینکه پیر و فرسوده و افتاده شد، می‫گفت: ای کاش به نصیحت پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم عمل می‫کردم([۴]).

 

 

([۱]). به روایت امام بخاری و امام مسلم.

([۲]). به روایت امام احمد.

([۳]). به روایت امام بخاری.

([۴]). به روایت امام بخاری وامام مسلم.

مقاله پیشنهادی

روش حج رسول الله صلی الله علیه وسلم

عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللهِ رضی الله عنهما قَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللهِ صلی الله علیه …