شخصیت حضرت عمر رضی الله عنه و حضرت ابوبکر رضی الله عنه (۲)

بسیاری از سخنان و اشعار و نامه‌های حضرت علی علیه السلام غیر مستقیم موید این نکته است که پیامبر اکرم جانشینی برای خود تعیین نفرمودند. حضرت علی در یکی از نامه‌های خود خطاب به فرماندار استانی می‌گوید: إن هذه الإماره أمانه ومن جعل فیها خیانه فعلیه لعنه الله إلى یوم القیامه: همانا این امارت امانت است و هر کس در آن خیانت کند لعنت خدا بر اوست تا روز قیامت. ولی ملاک شیعه جز این است: هر کسی به جز خاندان پیامبر به امارت برسد خود به خود خیانتکار است و خیانت کرده است! ایشان در جایی دیگر می‌فرمایند: حتی فکرش را نمی‌کردم سراغ غیر من برای خلافت بروند در حالیکه اگر موضوع غدیر خم خلافت بوده باید می‌فرمودند: من حتی فکر نمی‌کردم آنها بیعت شکنی کنند. معدودی از انصار نیز در سقیفه می‌گفتند: «لا نبایع إلا علیا» «ما جز با علی با کس دیگری بیعت نمی‌کنیم». در حالیکه باید می‌گفتند‌: ما بیعت خود را با علی نمی‌شکنیم. ابوسفیان نیز به علی می‌گوید: دستت را بده تا با تو بیعت کنم در حالیکه باید می‌گفت: دستت را بده تا با تو تجدید بیعت کنم. و صدها تناقض از این دست که قرینه‌هایی قوی بر این نکته است که در غدیر خم بیعتی صورت نگرفته است.

اگر به قول محقق شیعه پیامبر اکرم در آن گرمای سوزان غدیر مردم را برای تعیین خلیفه نگه داشت بسیار به جا بلکه لازم و واجب بود پیامبر اکرم، ضمن معرفی حضرت علی به عنوان خلیفه و جانشین، تکلیف نوع حکومت پس از حضرت علی را نیز برای مردم مشخص و تعیین می‌فرمودند تا آنها به قول شما دچار اختلاف و درگیری نشوند. زیرا حضرت علی با وحی در ارتباط نبوده و چه بسا مردم، پس از رحلت پیامبر اکرم، سخن ایشان را درباره خلافت امام بعدی قبول نمی‌کرد. مثلا جا داشت پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم می‌فرمودند که خلافت تا ابد به صورت موروثی در خاندان بنی‌هاشم است. براستی تعیین ماهیت و شیوه حکمرانی در اسلام، مهمتر بوده یا تعیین مصداق؟ و چرا پیامبر اکرم به جای تبیین اصل موضوع فقط به معرفی اجمالی مصداق (آن هم با کلمه‌ای در ۲۷ معنی متفاوت) بسنده کردند؟

چرا پیامبر اکرم پس از معرفی حضرت علی علیه السلام نمی‌گویند این اعلامی از طرف خدا بوده (تا مردم بهتر قبول کنند) و آیه مورد نظر شما را نیز تلاوت کنند. البته صرف اشاره به یکی دو حدیث آحاد از کتاب بحارالانوار نمی‌تواند چاره گشا باشد زیرا حدیث غدیرخم به قول شما توسط ۱۱۰ نفر از صحابه نقل شده پس موضوع آیه که سخن و تایید خداست و مهم‌تر از سخن پیامبر  صلی الله علیه و سلم است آیا نباید لااقل توسط ۲۰ نفر از همین صحابه روایت شده باشد؟

در آیه ابلاغ آمده: خدا تو را از مردم نگاه می‌دارد. ولی پیامبر صلی الله علیه و سلم که می‌دانسته‌اند روزهای آخر عمر‌شان است پس چرا باید از چیزی بترسند (ضمن اینکه شما عقیده دارید پیامبر اکرم علم غیب داشته‌اند و تمام وقایع آینده را می‌دانسته‌اند و…).

چگونه است که واقعه غدیر و جملات پیامبر «من کنت مولاه…» توسط ۱۱۰ نفر از اصحاب روایت شده ولی‌شان نزول آیه که مهم‌تر بوده (زیرا کلام و تایید خداست) فقط توسط ابوسعید خدری روایت شده (و یک روایت از ابوهریره) که نام ابو‌هارون عبدی نیز در بین بیشتر سلسله روات،قرار دارد. (این شخص از نظر علمای علم رجال اعتباری ندارد) شان نزولهایی هم وجود دارد که به ابن عباس ختم می‌شود که جا دارد خواننده عزیز در صورت تمایل پیرامون سلسله روات آن تحقیقی شخصی انجام دهد.

همین نکته که روایت خطبه غدیر توسط ۱۱۰ نفر از اصحاب نقل شده و به صورت مکرر حضرت عمر و سایرین به آن اشاره کرده‌اند نشان دهنده این است که در غدیر خم خلافتی صورت نگرفته است زیرا چرا باید این افراد به خیانت و بیعت شکنی خود اشاره کنند؟ و چه کسی اجازه این اشاره را به آنها داده است؟

برای بیعت حضرت علی با ۱۲۰ هزار نفر، حد اقل باید ۵ شبانه روز آن افراد در آن گرمای شدید (به قول شما) متوقف می‌شدند چرا چنین موضوع مهمتری توسط ۱۱۰ نفر از اصحاب روایت نشده است؟

یکی دیگر از ایرادات شیعه به خلفاء اول و دوم آن است که می‌گویند اگر پیامبر اکرم، جانشین تعیین نکرد پس چرا ابوبکر جانشین تعیین کرد و اگر ابوبکر چنین کرد چرا عمر کار را به شوری واگذاشت؟ البته من چون شیعه متعصبی نیستم در ادامه سئوال برادران شیعه ادامه می‌دهم و چرا علی برای خودش جانشین تعیین نکرد‌؟ آن هم با آن اوضاع آشفته زمان شهادت ایشان؟ و هنگامیکه در بستر شهادت بود در رابطه با خلافت امام حسن علیه السلام به کوفیان، فرمودند «نه به شما امر می‌کنم و نه نهی، خود دانید!». پاسخ شیعه دقیقا در همین ایرادی که می‌گیرد نهفته است. چنانچه روش جانشینی پیامبر اکرم توسط ایشان یا در قرآن بیان شده بود با اینهمه شیوه و روش متفاوت روبرو نبودیم و همین روش‌های متفاوت در انتخاب خلیفه بهترین دلیل بر این مدعاست که نبی اکرم این موضوع را به سکوت برگزار کرده بودند. (که البته در جای خود به علت بسیار عمیق و زیبای آن اشاره خواهیم کرد).

سیاق قرآن که یک کتاب تبلیغی است بر این قرار گرفته که موضوعات در آن تکرار شوند (به خصوص موضوعات مهم) و توضیح و تفسیر و تبیین شوند. توضیح یک معنی واحد در قالب تمثیلات و کلمات مختلف. ضمن تعیین مجازات برای منکرین.

پیامبر اکرم در نامه‌ای که به سران کشورهای اطراف نوشته و آنها را به اسلام دعوت نمودند با اینکه سالهای آخر عمر‌شان بود به این موضوع مهم یعنی اینکه جانشین ایشان چه کسی می‌باشد اشاره‌ای نکردند (زیرا شما امامت را امتداد نبوت می‌دانید و مهمترین اصلی که دین فقط با آن تکمیل می‌شود و… پس چرا پیامبر صلی الله علیه و سلم در این نامه‌ها به این موضوع مهم به زعم شما اشاره‌ای نفرموده اند؟ ولی به نبوت خود و وجود خدای واحد اشاره داشته‌اند!).

چنانچه ۱۴۰۰ سال پیش، برخی از شیعیان رافضی و یا غالی در گوشه و کنار ایران و عراق، طرفدارانی برای نظریه حکومت الهی خود پیدا نمی‌کردند حکومت شاهنشاهی در ایران به محض ورود اسلام برای همیشه ریشه کن شده بود و دموکراسی در همان بدو ورود اسلام در ایران جامه عمل به خود می‌پوشاند. ولی متاسفانه شیعه با تفکر حکومت موروثی و الهی که در سر داشت و جایگاه رای اکثریت و نقش مشورتی مردم در انتخاب حاکم را ندیده گرفت باعث قوام و دوام ۱۴۰۰ ساله حکومت شاهان در ایران و تبدیل آن پس از ۱۴ قرن به ولایت مطلقه فقیه شد که به مراتب بدتر از حکومت شاهنشاهی است زیرا به زعم خود پشتوانه خداوندی را نیز یدک می‌کشد و مسلم است که کسی از ترس آتش جهنم اعتراض که سهل است،‌ جرات هیچگونه انتقادی هم به خود نمی‌دهد.

۸۰ سند متواتر از حضرت علی وجود دارد که در آن ایشان، برای خلفای قبلی طلب آمرزش کرده‌اند. ۸۰ سند متواتر نیز وجود دارد که فرموده‌اند اگر کسی را نزد من آوردید که مرا بر عمر و ابوبکر برتری داده من او را حد مفتری می‌زنم!!! آیا چنین سخنانی در مورد غاصبین خلافت و کسانی که آیات قرآن را زیر پا گذاشتند صحیح است.

مقاله پیشنهادی

کانال تلگرامی اهل سنت و جماعت ایران

کانال تلگرامی اهل سنت و جماعت ایران @ahlesonnat_com https://t.me/ahlesonnat_com https://t.me/joinchat/AAAAAEL1eveEIme7q2AtCw