شبهه روافض درباره لقب حمیراء عایشه رضی الله تعالی عنها(۱)

نویسنده: مجاهد دین

رافضی ملحد چنین می گوید:

حمیراء به معنای محیاض است یعنی زنی که زیاد حائض می شود و این معنای حقیقی حمیراء نزد عرب می باشد و اینکه عمریون، حمیرا را به زیبایی تعبیر می کنند، دروغی بیش نیست برای جعل فضیلت برای مادرشان.

پاسخ دندان شکن به رافضی

  • اولا حمراء مؤنث کلمه أحمر است. همانند دو کلمه صغری و اصغر که اولی برای نام گذاری زنان و دومی برای نام گذاری مردان است.
  • دوما حمیراء کوچک شده حمراء است. همانند حسین که کوچک شده حسن است. یا همانند زلخا و زلیخا ، سهل و سهیل و …
  • سوما حمیراء در زبان عرب و همچنین به شهادت روایات پیامبر صلی الله علیه وسلم، به معنای سفید «بیضاء» استعمال می شده است؛ برای مثال پیامبر صلی الله علیه وسلم می فرماید: «بعثتُ إلى الأحمرِ والأسودِ».

ترجمه: به سوی مردمان سفید و سیاه مبعوث شده ام.

الراوی:- المحدث:أحمد شاکر المصدر:عمده التفسیر الجزء أو الصفحه:۱/۳۶۲ حکم المحدث:[أشار فی المقدمه إلى صحته]

و در حدیث دیگری:

أعطیتُ خمسًا لم یُعطهُنَّ نبیٌّ قبلی بعثتُ إلى الأحمرِ والأسودِ وجُعِلَتْ لیَ الأرضُ مسجدًا وطهورًا وأُحِلَّتْ لیَ الغنائمُ ولم تُحَلَّ لأَحَدٍ قبلی ونُصِرْتُ بالرعبِ شهرًا یُرْعَبُ منِّی العدوُّ مسیرهَ شهرٍ وقیلَ لی سَلْ تُعْطَ فاختبأتُ دعوتی شفاعهً لأمتی وهی نائلهٌ منکم إن شاءَ اللهُ تعالى من لا یُشرکْ باللهِ شیئًا

ترجمه: به من پنج چیز اعطا شده است‌ که به هیچ یک از پیامبران پیش از من اعطا نشده‌اند: به سوی سفید و سیاه (تمامی مردم) فرستاده شده ام. همه روی زمین برای من مسجد و پاک شده است. و برای من غنائم حلال شده است‌، در حالیکه برای هیچکس پیش ازمن حلال نشده است‌. با رعب و ترساندن نصرت می یابم و بفاصله مسافت یکماه راه‌، ترس از من به دل دشمن می‌افتد‌،. و به من گفته شد درخواست کن به تو اعطا می شود و من شفاعت امتم را خواستم و ان شاء الله شفاعت من به شما می رسد به شرطی که به خداوند چیزی را شریک نگردانیده باشید.

الراوی:أبو ذر الغفاری المحدث:الألبانی المصدر:إرواء الغلیل الجزء أو الصفحه:۱/۳۱۶ حکم المحدث:إسناده صحیح

در عبارت «بُعثتُ إلى الأحمر» ، مراد از احمر، ابیض است همانطور که عرب می گویند: امرأَهٌ حمراء یعنی بیضاء .

در لسان العرب چنین آمده که از ثعلب سوال پرسیده شد:

 لمَ خَصَّ الأَحمرَ دون الأَبیض؟ فقال: لأَن العرب لا تقول رجلٌ أَبیض من بیاض اللون، إِنما الأَبیض عندهم الطاهر النقیُّ من العیوب، فإِذا أَرادوا الأَبیض من اللون قالوا أَحمر

ترجمه: چرا کلمه احمر آمده نه ابیض؟ گفت: برای اینکه عرب نمی گویند «رجلٌ أَبیض= مرد سفید پوست» همانا کلمه ابیض در نزدشان برای طاهر و پاکیزه و تمیز از هرگونه عیب است، و هرگاه مرادشان سفید پوست باشد ، می گویند أحمر.

http://library.islamweb.net/newlibrary/display_book.php?idfrom=1894&idto=1894&bk_no=122&ID=1895

و کلمه حمراء صفتی برای وصف جمال و زیبایی و سفید رویی زنان به کار برده می شود و اینک دلایلی دیگر دال بر این کاربرد:

مسمع بن یزید می‌گوید: مررت بالمدینه زمن عثمان، ومعی نَوْف الغفاری، وکان أعلم الناس بالحَدَثان، فمرّ بنا مروان بن الحکم فقال لی: یا مِسْمَع أترى هذا؟ قلتُ: نعم. قال: هو صاحب الأمر إذا مَرِج أمر الناس. قال مِسْمَع: فتأمّلته فإذا هو أحمرُ وقّاد.

سمط اللآلی فی شرح أمالی القال – المؤلف : أبو عبید عبد الله بن عبد العزیز بن محمد البکری الأندلسی ، ( المتوفى : ۴۸۷هـ ) – صفحه ۴۶۲٫

ترجمه: در مدینه می گذشتم در زمان عثمان و همراه من نوف الغفاری نیز بود و او آگاه ترین مردم به اتفاقات بود. مروان بن حکم از نزد ما عبور کرد و نوف به من گفت: ای مسمع این را می بینی؟ گفتم آری. گفت: او صاحب امر مردم است آنگاه که امر مردم نابسامان شود. مسمع گفت: به او خوب دقت کردم و او را « أحمرُ وقّاد» سفید رنگ و درخشان یافتم.

و حتی عرب، زنان زیبا را به شعله ی آتش وصف کرده اند، به این شکل که آتشی که در تاریکی شب روشن است و نور و روشنایی و درخشندگی زیبایی دارد و آنگاه که از عربی درباره دخترش می پرسند، می گوید او زیباتر از این شعلۀ آتش است و شاعر نیز چنین می گوید که با عباراتی مانند حمراء غبراء، همانند شعله آتش، منیفه و زن زیبا، با این عبارات زنان زیبا را توصیف می کنند

👈وحمراء غبراء الفروع منیفه . . . بها توصف الحسناء أو هی أجمل

و شاهدی دیگر در کلام عرب برای کلمه حمیراء که آن را برای وصف زیبایی به کار برده اند چنین است:

ابوالفرج اصفهانی در کتاب الاغانی وصف زنی به نام عزه را از زبان قسیمه بن عیاض چنین آورده است:

أخبرنا الحرمی، قال حدثنا الزبیر بن بکار، قال حدثنی یعقوب بن حکیم السُّلَمی عن قسیمه بنت عِیاض بن سعید الأسلمیه، وکنیتها أُمّ البنین، قالت: سارت علینا عَزَّه فی جماعه من قومها بین یدی یَربوع وجُهَینه، فسمعنا بها؛ فاجتمعتْ جماعه من نساء الحاضر، أنا فیهنّ، فجئناها فرأینا امرأهً حُلْوَهً حُمَیراء نظیفه، فتضاءلنا لها، ومعها نسوهٌ کلّهن لها علیهنّ فضلٌ من الجمال والخَلق، إلى أن تحدَّثتْ ساعهً، فإذا هی أبرع الناس وأحلاهم حدیثًا، فما فارقناها إلاّ ولها علینا الفضلُ فی أعیننا، وما نرى فی الدنیا امرأهً تروقها [۷] جمالاً وحسنًا وحلاوه.

مقاله پیشنهادی

شبهه مخالفان حدیث و آیه «در کتاب هیچ چیز را فرو نگذاشته‌ایم»

یکی دیگر از شبه‌هایی که مطرح می‌کنند فهم آن‌ها از فرموده‌‌ی خداوند و این آیه …