شبهه رافضی درباره نسب عمرو بن العاص رضی الله عنه(۱)

نویسنده: مجاهد دین

 

روافض خبیث  ابن المتعه که خودشان تخم حرام هستند، اثرات آن را با توهین و طعنه در نسب یاران رسول خدا صلی الله علیه وسلم بروز می دهند.

و از نطفه ی کثیف و حقد و کینه این فرزندان یهودی و مجوسی ها، روافض به دنیا آمد ( که من ترکیب نام آنها را یهجوضی می‌گذارم) و کینه ی این روافض با اسلام اظهر من الشمس است و چرا با اصحاب رسول خدا صلی الله علیه وسلم دشمنی نکنند در حالی که این اصحاب آتش کده هایشان را خاموش کرده و تار و مارشان کرده اند؟

اما روافض خبیث در لباس حبّ اهل بیت و سپر قرار دادن آنها، می خواهند از داخل به اسلام ضربه بزنند؛ امثال افرادی مانند عبد الله ابن ابی سلول های منافق  و عبد الله ابن سبأ های یهودی و ابو لوءلوء های مجوسی، همواره در طول تاریخ فراوان بوده اند.

و بدون شک روافض اکذب الناس هستند و خداوند دروغ را خلق کرد و نه دهم آن را در بین روافض قرار داد و از راویان رافضی کذاب تر در طول تاریخ وجود نداشته است و با رخنه در کتب تاریخی و نقل روایات و حوادث، قصد تشویه و تلبیس و تخریب چهره نورانی صدر اسلام را دارند. اما الحمد لله علمای اهل سنت  با تدوین کتب رجالی، تفاله های رافضی و راویان کذابشان را مشخص کرده و آنها را همراه با روایاتشان در سطل آشغال های تاریخ انداخته  و طرد کرده و از آنها بر حذر داشته اند.

 

در این قسمت روافض خبیث ، به یکی از بزرگترین اصحاب رسول خدا صلی الله علیه وسلم، عمرو بن عاص رضی الله عنه، فاتح بیت المقدس، توهینی که برازنده خودشان است را از زبان یکی از مظلوم ترین اهل بیت، یعنی حسن رضی الله عنه ،به ایشان نسبت داده اند.

 

رافضی خبیث چنین نوشته است:

پس از صلح امام حسن علیه السلام با معاویه  امام علیه السلام به سخنرانی پرداختند. سپس عمرو بن العاص به جهت اعتراض به سخنان امام نزد ایشان آمد:

 فأقبل علیه عمرو بن العاص. فقال له الحسن: أما أنت فقد أختلف فیک رجلان: رجل من قریش. وجزار أهل المدینه. فادعیاک فلا أدری أیهما ابوک

 طبقات الکبرى لإبن سعد ج۶ ص۳۸۲-۳۸۳ ، طبعه مکتبه الخانجی بالقاهره – تحقیق: الدکتور علی محمد عمر

ترجمه: امام حسن علیه السلام خطاب به عمرو بن العاص گفتند: مگر تو همان شخص نیستی که دو مرد درباره ‏ی تو به کشمش پرداختند؟! مردی از قریش و مردی از اهالی مدینه و هر دو مدعی پدری تو شدند و معلوم نشد کدامشان پدر توست!

 سند این روایت صحیح هست و تمام روات آن از ثقات اهل سنت میباشد:

یزید بن هارون: قال أبو حاتم الرازی: یزید: ثقه، امام، لا یسأل عن مثله

سیر أعلام النبلاء ج۹ ص۳۶۰

حریز بن عثمان: وقال یحیى بن معین، وجماعه: ثقه

سیر أعلام النبلاء ج۷ ص۸۱

 عبد الرحمن بن أبی عوف الجرشی: قال السلمی: سألت الدارقطنی عن إبن أبی عوف، فقال: ثقه

موسوعه أقوال أبی الحسن الدارقطنی فی رجال الحدیث وعلله ج۲ ص۴۰۲

لذا سند روایت کاملاً صحیح است.

 

 

پــــــــاســـــخ به  این روایت:

در سند این روایت جریر بن عثمان وجود دارد که رافضی می باشد ( نه حریز بن عثمان) و این روایت را جعل کرده است، اما در تصحیف کتاب، نام جریر بن عثمان با نام حریز بن عثمان تغییر یافته که در نسخه های اصلی و تحقیق محققان آن کتاب ها، آنها نیز به این تصحیف اشاره کرده اند.

 

برای مثال در تاریخ دمشق ابن عساکر چنین آمده که در آن، راوی جریر بن عثمان وجود دارد

سند چنین است:  إسحاق بن سلیمان عن جریر بن عثمان  عن عبد الرحمن بن أبی عوف عن الحسن بن علی…

 

در لینک زیر آن را ببینید:

  نام کتاب : تاریخ دمشق لابن عساکر نویسنده : ابن عساکر، أبو القاسم    جلد : ۴۶  صفحه : ۵۹

http://lib.efatwa.ir/40314/46/59

مقاله پیشنهادی

فواید مطالعه

۱- دور شدن وسوسه‌ها و غم واندوه. ۲- پرهیز از فرو رفتن در کارهای بیخود …