شبهات ایمان و کفر

  1. ایمان قابل تقسیم به دو شعبه می­باشد که عبارتند از: قولی و عملی.
  2. کفر نیز همچون ایمان به دو شعبه­ی قولی و عملی تقسیم­پذیر می‌باشد؛ از جمله شعبه­ی قولی ایمان، شعباتی است که زوال­شان نابودی ایمان را موجب می­شود و همین امر نیز در شعبه­ی عملی ایمان جاری است؛ یعنی از جمله آن، شعباتی است که نبودنش باعث زوال و نابودی ایمان است. همین قاعده در شعبات قولی و فعلی کفر نیز جاری است همان­گونه که گفتن یک کلمه­ی کفر از روی قصد و اختیار موجب کفر است به همان صورت انجام کاری از شعبات عملی هم­چون سجده برای بت و اهانت به قرآن، موجب کفر است.[۱]
  3. لازمه­ی دارا بودن شعبه­ای از شعبه­های ایمان توسط شخص، این نیست که ما او را مؤمن بدانیم هرچند واجد شعبه­ای از شعبه­های ایمان باشد و همچنین اگر فردی مرتکب شعبه­ای از شعبه­های کفر شد لازمه­اش این نیست که او را کافر بدانیم هرچند کفری را مرتکب شده است چنان­که اگر کسی جزئی از اجزاء علم را داشته باشد او را عالم نمی­نامند و از شناخت بعضی مسائل فقه و پزشکی او را فقیه و پزشک نمی­خوانند.
  4. شعبه­ای از شعبه­های ایمان را ایمان خواندن، ممتنع نیست و در مورد شعبات کفر و نفاق نیز می­شود آنها را کفر و نفاق نامید و گاهاً انجام آن بر فاعل و انجام دهنده­اش اطلاق می­گردد؛ چنان­که رسول الله صلی الله علیه و سلم می­فرماید: «الْعَهْدُ الَّذِی بَیْنَنَا وَبَیْنَهُمْ الصَّلَاهُ فَمَنْ تَرَکَهَا فَقَدْ کَفَرَ»[۲] «عهد و پیمانی که بین ما و دیگران وجود دارد، نماز است پس هرکس آن را ترک کند کافر شده است.» و می­فرماید: «مَنْ حَلَفَ بِغَیْرِ اللَّهِ فَقَدْ کَفَرَ أَوْ أَشْرَکَ»[۳] «هرکس به غیر خداوند قسم بخورد، کافر یا مشرک شده است».
  5. هرکس صفتی از صفات کفر از او صادر شود بطور مطلق مستحق اسم کافر نیست و به همین صورت به کسی که مرتکب کار حرامی شده، گفته می­شود او یک عمل فسق انجام داده و به درستی که او به واسطه­ی این عمل حرام فاسق می­شود هر چند که نباید اسم فاسق را بر او نهاد مگر این­که بی مهابا این عمل حرام را بارها انجام دهد. به زناکار، دزد، شراب­خوار و کسی که با زور مال مردم را می‌گیرد، مؤمن گفته نمی­شود هر چند ایمان دارد و او را کافر نمی‌خوانند گرچه دارای خصلت­های کفری و شعبه­های آن است. چون همه­ی گناهان و معاصی از جمله شعبه­های کفرند؛ همان­گونه که اعمال و طاعات همگی از جمله شعبه­های ایمانند.[۴]
  6. کسی که دارای شعبه­ای از شعبه­های ایمان چون شهادتین یا نماز باشد، چه بسا به واسطه­­ی انکار یکی از ضروریات دین که واضح و آشکار است، کافر می­شود و آن هنگامی است که مورد انکار به ضرورت معلوم باشد و بر آن اتمام حجت شده و شبهات احتمالی زایل گشته باشد.
  7. ابن قیم جوزی رحمه الله می­گوید: به همین سبب ایمان به وحدانیت و الوهیت الله تعالی برای کسی که منکر رسالت محمد صلی الله علیه و سلم است، فاقد هرگونه بهره­ای است و کسی که بدون وضو نماز می­خواند، نمازش فاقد هرگونه فائده می­باشد.[۵]
  8. گاهاً در فردی کفر و ایمان، شرک و توحید، تقوی و فجور و نفاق و ایمان جمع می­شود و این از جمله بزرگترین اصول اهل سنت است و دیگران از اهل بدعت؛ مانند خوارج، معتزله و قدریه با آن­ها مخالفت کرده­اند. مسئله­ی نجات صاحبان گناه کبیره از آتش و همیشگی نبودن­شان بر این اصل مبتنی است که قرآن و سنت و فطرت و اجماع اصحاب، ما را به آن راهنمایی می­نمایند.[۶]

 

[۱]– کتاب الصلاه، ابن القیم (ص: ۲۷- ۲۸).

[۲]– حدیثی صحیح است، احمد و غیره روایت کرده­اند.

[۳]– حدیث صحیحی است، ترمذی آنرا روایت کرده است.

[۴]– کتاب الصلاه، ابن القیم (ص: ۲۴).

[۵]– کتاب الصلاه (ص: ۳۵).

[۶]– به کتاب اصول التکفیر و ضوابطه مراجعه نمایید.

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …