رویگردانی از (تأویلِ کلامی)، به چه معناست؟

قرآن، کلام الله ﻷ است که به زبان عربی بسیار روشن و واضح، بر پیامبرش محمدصلی الله علیه وسلم نازل نموده است. الله ما را به پیروی از آن و فهم و عمل به مقتضای آن دستور داده است. اصل در لغت این است که آن (لغت) را، بر ظاهرش به کار گیریم.
لذا از نشانه های بارزِ روش سلفیت در استدلال، خصوصاً در مباحث عقیدتی، این است که به ظاهرِ نصوص عمل می کنند. و بر حسب استعمال عرب، معانی درست همان است که از ظاهرِ نصوص به ذهن متبادر می شود.
بدین منظور سلفی ها به طور قطع هر گونه تغییرِ معانیی که از ظاهرِ نصوص گرفته می شود را، رد کرده و نمی پذیرند. بلکه معانی را خصوصاً در بحث اسماء و صفات الهی که در قرآن و سنت آمده است، بر اساس ظاهر نصوص به کار می بندند. در این زمینه گویند: نام ها و صفات الله همان گونه که در قرآن کریم و سنت مطهّر رسول ص آمده است و لایق و سزاوار الله است، بدون هیچ گونه شباهت و همگونی میان خالق و مخلوق، وبدون هیچ تحریف و تعطیل(ناکار آمد دانستن صفات و نام ها) ثابت می باشد. الله می فرماید:  {لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ وَهُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ}: (چیزى مانند او نیست و اوست بسیار شنوا و بینا) .
اما اعتقاد متکلمین در مورد ذات، اسماء و صفات الله از خلالِ گفتار فلاسفه و متکلمین و روش و برنامه ی آنان، گرفته می شد. از این جا بود که قصدِ تأویل یا همان تفسیر نادرست نصوص شرعی را سرلوحه ی برنامه ی خویش نمودند. آنان معانی خلاف آن چه از ظاهر نصوص به ذهن می رسید، ارائه می کردند و مدعی بودند با این رویکرد الله را منزه و پاک می دارند. بر همین اساس بود که میان معتزله، اشعری ها، کلابیه، جهمیه، و باطنی های تندرو و… آشوب و اضطراب بسیار شدیدی رخ داد .

مقاله پیشنهادی

علم چگونه از بین می‌رود؟

عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ قَالَ: أَلَا أُحَدِّثُکمْ حَدِیثًا سَمِعْتُهُ مِنْ رَسُولِ اللهِ صلی الله علیه وسلم …