راویان امامیه در منابع رجالی آن‌ها، مخدوش هستند

سوم این‌که‌ این راویان چه از اصحاب جعفر باشند یا از آنان روایت کرده باشند در خود کتب امامیه مجروح و مخدوش هستند!

اینک دلیل آن به طور خلاصه می‌آید و کسی که خواهان تقصیل بیشتر است به مراجع رجال مانند رجال الکشی مراجعه کند.

این بیان حال راویان چهارگانه است که مدار روایات امامیه پیرامون آن‌ها می‌باشد:

زراره بن أعین، ابوبصیر لیث بن عدی مرادی، محمد بن مسلم و برید بن معاویه عجلی.

۱ـ زراره بن أعین:

حائری درباره‌ی او می‌گوید: گروهی بر تصدیق و فرمانبرداری او اجماع کرده‌اند. [جامع الرواه‌ی / ج ۱ / ص ۳۲۴]

اما کشی در کتابش صفحات ۱۳۱ و ۱۳۲ از علی بن ابو حمزه از ابوعبدالله علیه السلام روایت می‌کند که گفت:

﴿الَّذِینَ آمَنُوا وَلَمْ یَلْبِسُوا إِیمَانَهُمْ بِظُلْمٍ﴾ [الأنعام: ۸۲].

«کسانی که ایمان آورده باشند و ایمان خود را با شرک (پرستش چیزی با خدا) نیامیخته باشند».

جعفر علیه السلام گفت: از شر این ظلم خود و شما را به خدا پناه می‌دهم.

گفتم: مگر آن چیست؟ گفت: خدا گواه است که زراره و ابوحنیفه این اختلاف را به وجود آورده‌اند.

کشی/۱۳۵ از کلیب صیداوی روایت می‌کند که آن‌ها نشسته بودند و عذافر صیرفی و عده‌ای از اصحابش که ابوعبدالله هم با آنان بود، همه با هم بودند. ابوعبدالله علیه السلام گفت: خداوند، زراره را لعنت کند، خداوند، زراره را لعنت کند، خداوند، زراره را لعنت کند.

و از ابوعبدالله علیه السلام روایت می‌کند که گفت: زراره شری است از جنس یهود و نصاری و کسی که می‌گوید خداوند سه تاست. اگر مریض شد به عیادت او نرو و اگر بمیرد بر جنازه‌ی او حاضر مشو.

در/۱۳۴ از عمران زعفرانی روایت می‌کند که گفت: از ابوعبدالله علیه السلام شنیدم که می‌گفت: در اسلام کسی چیز جدیدی نساخته است به اندازه‌ی بدعت‌هایی که زراره ساخته است، لعنت خدا بر او باد!

در/ ۱۳۴ از لیث مرادی روایت می‌کند که گفت: از ابوعبدالله علیه السلام شنیدم که می‌گفت: زراره نمی‌میرد جز با گمراهی و آوارگی. و این است حال زراره‌ای که حائری گفته‌ی پیشین را درباره او گفت. درباره‌ی زراره گفته‌اند: فقیه‌ترین پیشینیان ۶ نفرند و فقیه‌ترین آن‌ها زراره است.[۱] و او ‌را از اصحاب باقر و صادق و کاظم به شمار می‌آورند.

و امام صادق درباره‌ی او گفت: ای زراره! همانا اسم تو در اسامی اهل بهشت است.[۲]

در حالی که مذمت و نکوهش زراره از امام صادق از راه‌های بسیار زیادی روایت شده است. امام باقر او را جاسوس پادشاه بر خودش می‌داند.[۳]

و بلکه «کشی» روایت می‌کند که زراره در امامت و علم جعفر و فرزندش موسی شک می‌کرد. [۴]

و این روایت دیگر از نضربن شعیب از عمه‌ی زراره است که گفت: هنگامی که بیماری مرگ بر زراره شدت یافت گفت: مصحف (قرآن) را می‌خواهم، پس برایش آوردم و آن را باز کردم و بر سینه‌اش قرار دادم، او مصحف را از من گرفت و گفت ای عمه! تو گواه باش که امامی جزو این کتاب ندارم.

خوئی در معجمش روایت وارده در ذم زراره را به سه قسم، تقسیم می‌کند: (قسم اول: گروهی که قائل به این هستند که زراره در امامت موسی کاظم شک کرده است، زیرا وقتی که صادق وفات کرد، فرزندش عبید را به مدینه فرستاد تا از امر امامت آگاه شود.

قسم دوم: روایاتی دال بر افعال منافی ایمان از زراره صادر شده‌اند.

قسم سوم: آنچه در مورد طعن و بدگویی امام راجع به زراره وارد شده است.

پس چگونه به چنین شخصی اطمینان می‌شود؟!

۲ـ ابوبصیر لیث مرادی:

شرح‌حال او در جرح و تعدیل همانند حال زراره است!

«کشی» درباره‌ی او از حماد نائب نقل می‌کند که گفت: ابوبصیر بر در ابو عبدالله علیه السلام نشسته بود تا از او علم طلب کند، اما ابوعبدالله به او اجازه نداد و بدو گفت: اگر موافق ما می‌بود، اجازه می‌یافت. گفت: در این هنگام سگی آمد و بر چهره‌ی ابوبصیر شاشید. گفت: وای وای این چیست؟ گفتم: این سگی است که روی چهره‌ی تو بول انداخت.[۵]

و روایت شده است که او در حال جنابت وارد خانه‌های ائمه می‌شد.[۶]

و امام جعفر صادق را به جمع مال و حب دنیا متهم می‌کرد!! از نمونه‌ی این‌ها، چیزی است که کشی از ابویعفور روایت می‌کند که گفت: من برای پیدا کردن چند درهم برای حج به حومه‌ی شهر رفتم. ما گروهی بودیم که در میانمان ابوبصیر مرادی نیز بود. گفت: به ابوبصیر گفتم: ای ابوبصیر! از خدا بترس و حج را با مال خودت انجام بده، زیرا تو دارای مال فراوان هستی. گفت: ساکت باش اگر دنیا بر سر رفیقت بریزد (منظورش از رفیق خودش است) آن را با ردایش فرا می‌گیرد.[۷]

و از او روایت شده است که گفت: اگر رفیق شما (ابوبصیر) بر آن چیره شود، آن را (مال دنیا) مخصوص خود می‌گرداند.[۸]

او به امامت موسی بن جعفر ایمان نداشت و او را به بی سوادی و عدم شناخت احکام متهم می‌کرد.[۹]

۳ـ محمد بن مسلم:

سرگذشت او نیز چندان اختلافی با دو یار قبلی‌اش ندارد!

کشی از مفضل روایت می‌کند که گفت: از ابوعبدالله علیه السلام شنیدم که می‌گفت: خداوند محمد بن مسلم را لعنت کند که می‌گوید: خداوند چیزی را نمی‌داند تا این‌که‌ واقع نشود و به وجود نیاید.[۱۰]

در/ ۱۵۶ همان منبع قبلی از ابوصباح روایت می‌کند که گفت از ابوعبدالله علیه السلام شنیدم که می‌گفت: ای ابوصالح! خداوند مدعیان وراثت در ادیانش را هلاک کند!! از جمله محمد بن مسلم؟!

از جعفر بن محمد علیه السلام روایت شده که درباره او و زراره گفت: این دو در این سرزمین به هیچ چیزی حساب نمی‌شوند.[۱۱]

۴ـ برید بن معاویه عجلی:

او از یاران باقر و صادق است. گفته‌اند که او از ستون‌های دین و نشانه‌های دین است. اما کشی در/ ۲۰۸ از ابوعبدالله علیه السلام روایت می‌کند که گفت: خداوند برید را لعنت کند! خداوند زراره را لعنت کند!

از عبدالرحیم قصیر روایت شده است که گفت ابوعبدالله علیه السلام به من گفت: زراره و برید را بیاور. پس به آن دو گفت: چیست این بدعتی که ابداع کرده‌اید؟ آیا نمی‌دانید که رسول الله  صلی الله علیه و سلم فرموده: «کل بدعه ضلاله»؟… برید گفت: قسم به خدا هیچ وقت از آن دست بر نمی‌دارم.[۱۲]

این شرح‌حال و سرگذشت معتبرترین راویان امامیه و مشهورترین آن‌هاست، پس حال غیر آن‌ها باید چه باشد؟!

این دلایل و شرح احوال مانع اطمینان به مرویات آن‌ها می‌باشد و قول به صحت نسبت این روایات به ائمه را تهی قرار داده که امکان اعتماد بدان‌ها وجود ندارد و این از دلایلی است که گفته‌شان در مورد تمسک به اهل بیت را منهدم می‌کند.

[۱]– نقد الرجال ـ تفرشی ـ ص ۱۳۷٫

[۲]– رجال الکشی- ص ۱۱۲٫

[۳]– رجال الکشی- ص ۱۳۹٫

[۴]– همان- ص ۱۳۹-۱۳۳-۱۳۱٫

[۵]– رجال الکشی- ص ۱۵۵٫

[۶]– همان منبع- ص ۱۵۲٫

[۷]– رجال الکشی- ص ۱۵۲٫

[۸]– همان، ص ۱۵۴٫

[۹]– ص ۱۵۴٫

[۱۰]– ص ۱۵۵٫

[۱۱]– رجال الکشی- ص ۱۵۱٫

[۱۲]– همان منبع- ص ۲۰۸

مقاله پیشنهادی

آنچه به هنگام بازگشت از حج یا عمره یا غیره گفته می‌‌شود

عَنْ عَبْدِ اللهِ بْنِ عُمَرَ رضی الله عنهما قَالَ: کَانَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه …