راههای نفوذ شیطان در انسان ۱

تاخیر، دست به دست کردن، امروز و فرداکردن، به عقب انداختن

یکی از راه‌های نفوذشیطان، دست به دست کردن و به عقب انداختن، بلندپروازی، و آنچه را که بعضی از مردم به اسم «العائق الکبیر» مانع بزرگ یا سدراه بزرگ، می‌نامند، است.

بعضی از مردم هر نوع از مسئله‌ای را که برای آنان پیش می‌آیدبه عنوان سد و مانع، قلمداد می‌کنند مثلاً می‌گوید:

هرگاه از تحصیل فارغ شدم – ان‌شاء الله- توبه می‌کنم!!

 و این همان مانع و سدّ تحصیل است. یعنی تحصیل را به عنوان سدّ و مانعی در مقابل توبه کردن قرار داده است: از تحصیل فارغ شود

یا می‌گوید:

هرگاه وظیفه خود را کامل نمودم، توبه خواهم نمود

درحالیکه وظیفه خود را تکمیل می‌کند ولی توبه هم نمی‌کند. به همین ترتیب ادامه می‌دهد

یا می‌گوید:

 هرگاه به حج رفتم و برگشتم

 یا اگر ازدواج کردم

یا اگر بچه ام رو داماد یا عروس کردم

یا اگر پیرتر شدم یا فراغ شدم

 و یا اگر… و یا اگر… و یا اگر….

 همیشه در مقابل خود مانع وسدّ ایجاد می‌کند، دست به دست می‌کند، به تاخیر می‌اندازد، و همراه با آرزوهای دست نیافتنی یا بلند پروازی زندگی می‌کند، همینطور به زندگی خود ادامه می‌دهد تا مرگ به سراغ او می آید حالا می داند و می فهمد با خود چه کرده است با دست خالی و آرزوهای تو خالی نزد خداوند جل جلاله میرود و زندگی واقعی و حقیقی خود را شروع می کند  .

هدف نهایی که شیطان از تو می‌خواهدآن است که تو را از عمل بازدارد و یا آن را به تاخیر بیندازی، دست به دست بکنی، و این یکی از راه‌های بسیارخطرناک، برای نفوذ شیطان درانسان‌های صالح است.

شیطان تو را وسوسه می‌کند و به تو می‌گوید:….. تو تا حالا توانایی این را نداشته‌ای که مردم را تعلیم دهی یا آنان را به راه راست دعوت کنی…. صبر کن تا خود یاد بگیری و ما خود مأموریم که تبلیغ کنیم و مردم را به دین خدا دعوت دهیم، هرگاه چیزی یادگرفتی آن را به مردم یاد بده اگر چه یک آیه از آیات قرآن باشد. یعنی همین طور تو را دست به دست می‌کند تا کار مورد نظر را به تاخیر بیندازد.

ابن الجوزی در کتاب خود بنام (تلبیس ابلیس) می‌گوید:

بسیاری از افراد هستند که خیلی جدی و قاطع می‌خواهند کاری را انجام دهند، ولی شیطان او را دست به دست کرده وکار او را به تأخیر می‌اندازد. او را وادار می‌کند که بگوید: سوف، یعنی انجام خواهم داد یا خواهم رفت، یا خواهم…. و افراد زیادی هستند که سعی می‌کنند کار خوب انجام دهند ولی شیطان او را ازآن کار باز می‌دارد یا او را به تاخیر کردن درآن کار وادار می‌کند، و گاهی فقیه یا متعلم با طلبه تصمیم می‌گیرد که درس خوانده شد را تکرار کند، مثلاً ولی به او می‌گوید: مدتی استراحت کن بعداً مطالعه کن. مثلاً، شیطان عادتاً تنبلی را دوست دارد، و دوست دارد که انجام دادن کار را به تاخیر بیندازد، وچه بسا شیطان برعابدی که درشب نماز می‌خواند نفوذ کرده و او را وسوسه می‌کند و به او می‌گوید: شب دراز است تا صبح وقت داری واو را به همین ترتیب وسوسه می‌کند و نمی‌گذارد که نمازش را بخواند!!.

« اَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمیعِ الْعَلیمِ مِنْ الشَّیطانِ الرجیم »

مقاله پیشنهادی

دنیا، اینگونه آفریده شده است

روزی مارکس اویلیوس، یکی از فیلسوفان بزرگ دربار امپراطوری روم، گفت: امروز افرادی را ملاقات …