دلیل امامیه ضعیف‌تر از دلایل یهود و نصاری است (۵)

همه‌ی این‌ها برای یهود شفاعت نمی‌کند و برای آن‌ها حجت و دلیل واقع نمی‌شود، زیرا آن‌ها با آن سلف صالح فاصله گرفته‌اند و از راه و روش و مسیر آن‌ها منحرف شده‌اند، همان طور که خداوند متعال می‌فرماید:

﴿أَمْ کُنْتُمْ شُهَدَاءَ إِذْ حَضَرَ یَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قَالَ لِبَنِیهِ مَا تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِی قَالُوا نَعْبُدُ إِلَهَکَ وَإِلَهَ آبَائِکَ إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَاقَ إِلَهًا وَاحِدًا وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ١٣٣ تِلْکَ أُمَّهٌ قَدْ خَلَتْ لَهَا مَا کَسَبَتْ وَلَکُمْ مَا کَسَبْتُمْ وَلَا تُسْأَلُونَ عَمَّا کَانُوا یَعْمَلُونَ١٣۴﴾ [البقره: ۱۳۳-۱۳۴].

«آیا (شما یهودیان و مسیحیان که محمد  صلی الله علیه و سلم را تکذیب می‌نمائید و ادعا دارید که بر آئین ُیعقوب هستید) هنگامی که مرگ یعقوب فرا رسید، شما حاضر بودید (تا آئینی را بشناسید که بر آن مُرد)؟ آن هنگامی که به فرزندان خود گفت: پس از من چه چیز را می‌پرستید؟ گفتند: خدای تو، خدای پدرانت ابراهیم و اسماعیل و اسحاق را که خداوند یگانه است و ما تسلیم (فرمان) او هستیم و سر عبادت و بندگی بر آستانش می‌سائیم) * (به هر حال، جنگ و جدال درباره‌ی آنان چرا؟!) ایشان قومی بودند که مردند و سر خود گرفتند آنچه به چنگ آوردند متعلق به خودشان است، و آنچه شما فراچنگ آورده‌اید، از آنِ شما است، و درباره‌ی آنچه می‌کرده‌اند از شما پرسیده نمی‌شود (و هیچ کس مسؤول اعمال دیگری نیست و کسی را به گناه دیگری نمی‌گیرند)».

و می‌فرماید:

﴿قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ لَسْتُمْ عَلَى شَیْءٍ حَتَّى تُقِیمُوا التَّوْرَاهَ وَالْإِنْجِیلَ وَمَا أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ مِنْ رَبِّکُمْ﴾ [المائده: ۶۸].

«ای فرستاده‌ی (خدا، محمد مصطفی)! بگو: ای اهل کتاب! شما بر هیچ (دین صحیحی از ادیان آسمانی پایبند) نخواهید بود، مگر آنکه (ادعا را کنار بگذارید و عملاً احکام) تورات و انجیل و آنچه از سوی پروردگارتان (به نام قرآن) برایتان نازل شده است برپا دارید (و در زندگی پیاده و اجرا نمائید)».

گفنی است که‌ یکی از آن چیزهایی که از جانب پروردگار برایشان نازل شده است، همانا ایمان به محمد  صلی الله علیه و سلم و پیروی از ایشان است.

داشتن القاب و نسبت دادن خود به شخصیت‌های بزرگ بدون عمل و پیروی صحیح از آن شخصیت‌ها، برای صاحب لقب و انتساب هیچ نفعی را به دنبال نخواهد داشت. همان طور که خداوند تبارک و تعالی می‌فرماید:

﴿إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْرَاهِیمَ لَلَّذِینَ اتَّبَعُوهُ﴾ [آل عمران: ۶۸].

«سزاوارترین مردم (برای انتساب) به ابراهیم (و دین او) کسانی هستند که از او پیروی نمودند».

بنابر این تنها کسانی شایستگی انتساب به‌ ابراهیم را دارند که‌ از او پیروی نموده‌اند نه‌ کسانی که او را دوست داشته باشند یا خودشان ‌را به او منسوب نمایند. (بدون این‌که‌ با عمل آن را ثابت نمایند). و این‌که‌ یهودیان یعقوب و داود و موسی و سلیمان† و غیر آن‌ها را دوست داشته باشند و خودشان‌ را به آن‌ها منسوب نمایند، یا نصارای مسیح علیه السلام را دوست داشته باشند و خودشان ‌را به او نسبت دهند، برای آنان این حب و انتساب نفعی نخواهد داشت، زیرا آنان از راه و روشی که این انبیاء کرام† آورده بودند منحرف شدند و راه آنان‌ را قطع نمودند. خداوند متعال می‌فرماید:

﴿وَقَالُوا کُونُوا هُودًا أَوْ نَصَارَى تَهْتَدُوا﴾ [البقره: ۱۳۵].

«و [اهل کتاب به مردم مؤمن‏] گفتند: یهودى یا نصرانى باشید تا هدایت یابید».

البته این انتساب توخالی است و ارزشی ندارد. به همین خاطر است خداوند متعال در دنبال همین آیه می‌فرماید:

﴿قُلْ بَلْ مِلَّهَ إِبْرَاهِیمَ حَنِیفًا وَمَا کَانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ١٣۵﴾ [البقره: ۱۳۵].

«بگو: بلکه از آیین ابراهیم یکتاپرست و حق‏گرا (پیروى مى‏کنیم نه از آیین تحریف شده شما که عین گمراهى است‏) و او هرگز از مشرکان نبود».

خداوند دین و آیین صحیح و درست را می‌خواهد و اسم و نسب در نزدش ارزشی ندارد.

اما با وجود همه‌ی این‌ها این مرض خطرناک و کشنده هم در میان ما نفوذ کرده است، با توجه به این‌که در میان ما کسانی هستند که نسبت به اشخاص و طوائف تعصب می‌ورزند و خودشان ‌را به چهره‌های سرشناس دینی منسوب می‌کنند و به آنان افتخار می‌ورزند، و برای این انتساب خود نهایت سعی و کوشش می‌کنند، بدون این‌که‌ نسبت به آنچه این مشاهیر دینی به سوی آن دعوت کرده‌اند، کوچکترین عملی داشته باشند، البته این به نفع آن‌ها نیست، بلکه به ضرر آن‌ها تمام می‌شود و در دنیا باعث تفرقه و آشوب و پاره‌گی و در آخرت هم زیان آشکاری است.

انتساب مجرد و خالی به محمد  صلی الله علیه و سلم بدون داشتن عمل و پیروی از ایشان هیچ ارزش و قیمتی ندارد، همان طور که خداوند پاک و منزه می‌فرماید:

﴿قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی﴾ [آل عمران: ۳۱].

«بگو: اگر خدا را دوست می‌دارید، از من پیروی کنید».

بنابراین، صرف دوست داشتن خداوند بدون پیروی و تبعیت صحیح از آنچه که بر پیامبرش  صلی الله علیه و سلم نازل کرده است، نزد خداوند ارزشی ندارد.

حال، نظرت درباره انتساب به شخصیتی کمتر از پیامبر  صلی الله علیه و سلم مثل علی رضی الله عنه و ادعای دوست داشتن او و تعصب ورزیدن برای او و انتساب به او چیست؟! (آیا کسانی که ادعای دوست داشتن علی رضی الله عنه را دارند و نسبت به او تعصب می‌ورزند و خودشان‌ را به او نسبت می‌دهند، بدون این‌که‌ از راه و روش او پیروی نمایند، این تعصب و انتساب سودی عایدشان خواهد کرد)؟!

اگر فرض کنیم که خداوند به طور صریح به آن انتساب دستور داده باشد، بدون شک انتساب خالی از عمل و تبعیت را قصد و اراده نکرده است. پس چطور است، خاصتاً وقتی که نسبت دهنده مخالف راه و روش صریح قرآن باشد و اولین جرقه‌ی مخالفت همان پیروی از متشابهات و ترک آیات محکم است؟!

مقاله پیشنهادی

زهد رسول الله صلی الله علیه وسلم

عَنْ أبِی هُرَیْرَهَ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم: «اللَّهُمَّ ارْزُقْ آلَ مُحَمَّدٍ …