دفاع از ابن تیمیه مظلوم و کشف اکاذیب دشمنان ملعون(۱)

نویسنده:مجاهد دین

اللهم أرنا الحق حقاً وارزقنا اتباعه وأرنا الباطل باطلاً وارزقنا اجتنابه

 اما بعد:

مدتی است یک سری اقوال جمع کرده اند که بله علمای بزرگ اهل سنت در رد ابن تیمیه مطلب نوشته اند اما بعد از بررسی مشخص میشود که یا به علما تهمت بسته شده است و به ابن تیمیه ایرادی نگرفته اند و یا اینکه این اشخاص اهل سنت نبوده اند بلکه از دیگر فرق ضاله همانند تصوف و جهمیه و امثالهم بوده اند.

نکته ای که باید به آن توجه کرد این است که هر کسی ابوبکر و عمر و عثمان و علی رضی الله عنهم را به عنوان چهار خلیفه اول قبول داشته باشد و اصحاب پیامبر صلی الله علیه وسلم را قبول داشته باشد به طور عام به او اهل سنت میگویند و در این تعریف انواع فرقه های گمراه مانند تصوف، جهمیه ، مرجئه ، اشاعره ، قدریه و جبریه و… وارد می شوند اما از لحاظ تعریف عقیدتی اهل سنت، هیچ یک از این فرقه ها اهل سنت نیستند بلکه اهل بدعت می باشند و هیچ گاه اهل سنت اقوال اشخاصی منتسب به این فرقه ها را که به ابن تیمیه ایراد گرفته اند را قبول ندارند و نخواهند کرد

به هر حال اقوال را بررسی میکنیم تا حق از باطل شناخته شود.

 

شبهه اول:

ابن بَطوطه (از بزرگان اهل سنت) ابن تیمیّه را دیوانه می خواند

ابن بطوطه، جهان‏گرد نامى مراکشى در سفرنامه‏اش می ‏نویسد:

در دمشق یکى از بزرگان فقهاى حنبلى به نام ابن تیمیّه را دیدم که در فنون مختلف سخن می گوید، ولى عقل او سالم نبود.

 (رحله ابن بطوطه، ج ۱، ص ۵۷)

پاسخ:

ابتدا بیایید ببینیم ابن بطوطه در چه تاریخی وارد دمشق محل زندگانی ابن تیمیه می شود

او در خود کتابش «رحله ابن بطوطه» چنین میگوید:

وکان دخولی لبعلبک عشیه النهار وخرجت منها بالغدو لفرط اشتیاقی إلى دمشق ووصلت یوم الخمیس التاسع من شهر رمضان المعظم عام سته وعشرین  إلى مدینه دمشق الشام فنزلت منها بمدرسه المالکیه المعروفه بالشرابشیه

ترجمه: چون سخت مشتاق دیدار دمشق بودم فرداى آن روز بعلبک را ترک گفتم و پنجشنبه نهم رمضان سال ۲۶ به دمشق رسیدم و در مدرسه معروف مالکیان موسوم به الشرابشیه منزل کردم.

رحله ابن بطوطه/ترجمه، ج ۱، ص: ۱۲۴

حال بیاییم و ببینیم درباره شیخ الاسلام ابن تیمیه چه گفته است:

«وکنت إذ ذاک بدمشق، فحضرته یوم الجمعه وهو یعظ الناس على منبر الجامع ویذکّرهم، فکان من جمله کلامه أن قال: إن الله ینـزل إلى سماء الدنیا کنـزولی هذا، ونزل درجه من درج المنبر، فعارضه فقیه مالکی یعرف بابن الزهراء وأنکر ما تکلّم به، فقامت العامه إلى هذا الفقیه وضربوه بالأیدی والنعال ضرباً کثیراً حتى سقطت عمامته، وظهر على رأسه شاشیه حریر، فأنکروا علیه لباسها واحتملوه إلى دار عز الدین بن مسلم قاضی الحنابله، فأمر بسجنه وعزّره بعد ذلک؛ فأنکر فقهاء المالکیه والشافعیه ما کان من تعزیره، ورفعوا الأمر إلى ملک الأمراء سیف الدین تنکز، وکان من خیار الأمراء وصلحائهم، فکتب إلى الملک بذلک وکتب عقداً شرعیاً على ابن تیمیه بأمور منکره، منها: أن المطلق بالثلاث فی کلمه واحده لا تلزمه إلا طلقه واحده، ومنها أن المسافر الذی ینوی بسفره زیاره القبر الشریف لا یقصر فی الصلاه، وسوى ذلک مما یشبهه، وبعث العقد إلى الملک الناصر، فأمر بسجن ابن تیمیه بالقلعه فسجن بها حتى مات فی السجن »

 رحله ابن بطوطه ج۱ ص: ۹۵، ط الجزائر.

در دمشق بودم که در یک روز جمعه که او(ابن تیمیه) در منبر مسجد جامع مشغول وعظ بود آن جا رفتم. از جمله سخنانى که مى گفت این بود که «خداوند همچنانکه من از پله این منبر فرود مى آیم به آسمان دنیا فرود آمد». این بگفت و پله اى از منبر پائین آمد. یکى از فقهاى مالکى به نام ابن الزهرا بر این مقال خرده گرفت. عوام به هوادارى از ابن تیمیه بر سر او ریختند و به مشت و کفش کتک بسیار بر او زدند چنانکه عمامه از سرش بر افتاد و دستارچه حریرى که در زیر آن داشت پدیدار گشت. استعمال حریر دستاویز دیگرى بر علیه او شد که کشان کشانش تا خانه عز الدین بن مسلّم قاضى حنبلیان بردند. او فقیه را در زندان افکند و تعزیرش کرد.

فقهاى مالکى و شافعى به تعزیر او اعتراض کردند و شکایت پیش ملک الامرا سیف الدین تنگیز بردند. وى از بهترین و صالح ترین امراى زمان بود.

ماجرا را به ناصر نوشت و سندى شرعى بر ضد ابن تیمیه ترتیب داد که متضمن اقوال خلاف او بود از جمله آنکه سه طلاق را در یک بار جائز نمى دانست و معتقد بود که شخص در یک بار و با یک صیغه نمى تواند بیش از یک طلاق جارى کند و اگر هم سه طلاق بگوید در حکم یک طلاق خواهد بود. دیگر آن که به عقیده وى مسافرى که بقصد زیارت قبر پیغمبر سفر کند باید نمازش را تمام بخواند نه قصر (۲۷) و امثال آن. این سند را پیش الملک الناصر فرستادند و او فرمان داد که ابن تیمیه را در قلعه زندانى کنند و همان جا بود تا بمرد.

رحله ابن بطوطه/ترجمه، ج ۱، ص:۱۳۳- ۱۳۴

دقت کنید که ابن بطوطه میگوید در یک روزجمعه ای که در دمشق بودم پای خطبه ابن تیمیه نشسته بودم. و قبلا نیز زمان ورودش را به دمشق بیان کرده و گفته است «ووصلت یوم الخمیس التاسع من شهر رمضان المعظم عام سته وعشرین  إلى مدینه دمشق . یعنی: پنجشنبه نهم رمضان سال ۲۶ به دمشق رسیدم »

حال ابن تیمیه در زمان ورورد ابن بطوطه کجا بوده است تا بتواند او را ببیند؟

ابن تیمیه در سال ۷۲۸ هجری وفات یافته است یعنی دو سال بعد از ورود ابن بطوطه. در کمال تعجب می فهمیم که ابن تیمیه قبل از ورود ابن بطوطه در زندان به سر می برده است.

ابن حجر عسقلانی در ترجمه ابن تیمیه درباره آخرین زندانی شدنش چنین می گوید:

 ثم قاموا علیه مره أخرى فی شعبان سنه ۷۲۶ بسبب مسأله الزیاره واعتقل بالقلعه فلم یزل بها إلى أن مات فی لیله الإثنین العشرین من ذی القعده سنه ۷۲۸

مقاله پیشنهادی

فواید مطالعه

۱- دور شدن وسوسه‌ها و غم واندوه. ۲- پرهیز از فرو رفتن در کارهای بیخود …