اگر نیم نگاهی به وضعیت اسلامی کنونی بیندازیم، چندین ملاحظه‌ی اساسی استنباط می‌شود که می‌توان این گونه جمع بندی نمود:(۲)

باید گفت: فقدان علم شرعیِ عمیق و متکامل برای روش اهل سنت و جماعت، و عدم وجود چارچوب اخلاقی و رفتاری‌ای که دائماً اهل سنت و سلف صالحمان در دارا بودن آن زبانزد بودند، واقعیت غریب کنونی را برایمان توجیه می‌کند. حقیقتی که این گروه‌ها با شعار اهل سنّت و جماعت، در آن زندگی می‌کنند.

جماعت، چنان‌که ابن تیمیه  رحمه الله می‌گوید: در آنِ واحد، هم سبب است و هم نتیجه‌. پس بر همبستگی، اجتماع، ائتلاف و دوستی برای تمام مسلمین، حریص باش. آن هم بر اساس تقوا و محبّت نسبت به دیگران، و شیفته‌ی هدایت دیگران باش. خالصانه با حکمت و پند و اندرز نیک و شکیبایی در قبال آنان، خیرخواهشان باش. همه‌ی این‌ها سبب نزول رحمت الله بر مردم و کامل شدن نعمت برایشان می‌گردد. یکی از رحمات الهی و نعمات وی بر انسان‌ها، پایبندی و محافظت آنان بر جماعت، و همبستگی و دوستی نسبت به همدیگر است.

۹- نکات منفی جاری میان این گروهها و آن‌چه حرکت مثبتِ اهل سنّت و جماعت را به عنوان یک کُل، به تعویق می‌اندازد:

نگاه تنگ حزبی و تعصب مردود نسبت به اشخاص و نام‌ها و باورِ هر گروه که تنها خودش بر حق است، و خط قرمز کشیدن بر دیگر گروه‌ها، که بر اکثر گروه‌های اسلامی سیطره یافته است، و نیز مقدم داشتن سلیقه و خواسته‌ی شخصی بر حکم شرعی و انضباط فقهی، غالب نمودن مصلحتِ جماعت بر مصالح شرعیِ کُل مسلمانان، و گرفتن حق اظهار نظر و اجتهاد از دیگران که در چارچوبِ اهل سنت و جماعت هستند نیز، جوابی دیگر برای سوال قبل است. باید فقدانِ یک الگوی علمی رفتاری و اخلاقی که ائمه‌ی بزرگوار اهل سنت در هر عصر و نسلی پیاده نمودند را هم بر این موارد افزود.

تمام آن‌چه اکنون شاهدش هستیم، پیامد آن موقعیّت متلاشی، پریشانی، و پایمال کردن برنامه، سلوک و رفتار بسیاری از این گروه‌هاست.

باور مشهوری که میان بسیاری از گروه‌ها رایج است، این است که تنها خودشان اهل سنت، گروه نجات یافته، و گروه پیروز هستند و بس. و تنها اوست که مسئول این دین است و اوست که می‌تواند تمام کارها را یک تنه انجام دهد. اوست که توانِ بستن تمام شکاف‌ها و گذشتن از همه‌ی مراحل را دارد. می‌تواند در تمام معرکه‌ها وارد شود و از نقطه‌ی صفر شروع کند و خلافت را بر پا دارد و کلید تمام امور و اداره‌ی آن ‌را به دست گیرد!!!.

در جواب می‌گوییم در دین ما واقعاً که این تفکر، تفکرِ عجیبی است. هرگز با واقعیت و تاریخ این دین هم‌خوانی و سنخیّت ندارد. این فکر نتیجه‌ی عدم فهمِ روش و رویکردِ اهل سنّت در تعامل و برخورد با حقایق امور و اشیاء است.

به تجربه ثابت است که سلف و ائمّه با هم اختلاف نظر داشتند و اجتهادات آنان در بسیاری از مسایل علمی و عملی متعدد بوده است. و به پیامد آن گرایش‌های فکری و حزبی زیادی به وجود آمد و بعضی از ایشان لغزش‌های اجتهادی و یا تاویلات نادرستی نمودند. اما خلوص نیّت آنان فقط برای الله، راستی در گفتار و عمل و پایبندی به علم شرعی و اخلاق نبوی  صلی الله علیه وسلم، آنان را بر آن داشت تا در خلال این اختلاف نظرها، یکصدا باشند و بر حفظ جماعت بکوشند، و در گفتمان، نقد و تحمّل مخالف، هر خطایی را هم که مرتکب شده باشد، ادب را رعایت کنند، برایش دعای خیر کرده و هدایت می‌طلبیدند.

اما هر کدام آن‌چه را باور داشت و صحیح می‌دانست، بدان پایبند بوده و دیگران را به آن دعوت می‌داد؛ چرا که آنان این حقیقت را خوب می‌دانستند که همکاری با هم، محافظت بر جماعتِ فراگیر، ائتلاف و همصدایی و ایستادن در یک صف در مقابل دشمن مشترک، زندگی و یاریشان و رحمت الله  سبحانه وتعالی برای آنان را در پی دارد.

قطعاً تنوع قدرت ذهنی، تعدّد استعدادها و تنوعِ توانایی‌ها، حقیقتی موجود و سنتی کَونی و شرعی ثابتی است که قبول و درک آن با سینه‌ای باز و درکی عمیق، ضروری است. و از آن‌جا که «پایندی و التزام» در نزد اهل سنت، اصلی است که از نصوص شرعی ثابت و پابرجاست، در هنگام تنازع و اختلاف، رجوع به قرآن و سنّت و فهم سلف صالح  رضی الله عنهم که همان صحابه و تابعین و پیروان آنان از جمله ائمّه‌ی بزرگوار است، دستور داده است. پس اگر آن‌چه آنان می‌توانستند بر سرش اختلاف نظر کنند، چرا برای ما گنجایش نداشته باشد؟ آیا ما از آنها نسبت به دینِ الله داناتر و حریص‌تریم؟

تعصب بسیاری از گروه‌های معاصر، نسبت به نام‌ها و شعارها، هیچ دلیل شرعی از جانب الله  سبحانه وتعالی ندارد. استقلال طلبی و تعیین دوستی بر اساس انتساب به اشخاص و دیدگاه‌ها، نه بر اساس تقوی و عمل صالح و موالاتِ عمومی برای تمام مسلمانان، همراه با عدم پذیرش حق و خضوع در مقابل آن از مصادر و منابع شرعی، بلکه از نگاه تنگ حزبی و انحصار دانستن رهبری، عاملی‌ است که عقل و سلوک و رفتار را در محدوده‌ی هر جماعتی خشک و انعطاف ناپذیر می‌کند. اینها همان حصارهای موهومی است که هر جماعت خود را با آن احاطه کرده است. همین رویکرد است که سرانجام، تنها بر حق بودن خویش و بطلان، خطا و انحراف دیگر گروه‌ها را ترسیم می‌کند.

مقاله پیشنهادی

فواید مطالعه

۱- دور شدن وسوسه‌ها و غم واندوه. ۲- پرهیز از فرو رفتن در کارهای بیخود …