در باره مسیح دجال چه می دانید؟

دجال یکی از علامت های بزرگ است که خداوند آن را برای نزدیک شدن قیامت و اجل آن اراده کرده است و آن از بزرگترین آزمایشی می باشد که خداوند بندگانش را با آن امتحان می کند تا آنجا که پیامبر، فتنه او را به فتنه قبر تشبیه می نماید. رسول الله- صلی الله علیه و سلم- می فرماید:** .. أَنَّکُمْ تُفْتَنُونَ فِی قُبُورِکُمْ مِثْلَ أَوْ قَرِیبَ مِنْ فِتْنَهِ الْمَسِیحِ الدَّجَّالِ**[۱] (…همانا شما در قبرهایتان به فتنه ای مانند یا نزدیک به مسیح دجال دچار می شوید.) آنچه که بر بزرگی این فتنه دلالت می نماید این است که تمام پیامبران گروهها و دسته های خویش را از آن برحذر داشته اند و پیامبر- صلی الله علیه و سلم- نیز دوری از آن را ابلاغ نموده است تا آنجا که بیشتر اصحاب گمان می کردند که دجال از ایشان نزدیک است همانگونه که در صحیح بخاری ثبت شده است.
فتنه او که ادعای ربوبیت است پوشیده نمی ماند پس گمان می شود که او پروردگار است. خداوند بر دستهای او کارهای خارق العاده را جاری می سازد که آن را بر درستی ادعایش دلیل قرار می دهد. از جمله کارهای خارق العاه ای که پیامبر از آن خبر داده این است که همراه او بهشت و آتش است- بهشت او در حقیقت آتش و آتشش در حقیقت بهشت است- با او رودهایی از عسل و آب و کوهی از نان به همراه دارد. به آسمان می گوید ببار می بارد؛ به زمین می گوید برویان، می رویاند؛ به زمین دستور می دهد که گنجهای خویش را برایش نمایان سازد پس مانند زنبور عسل خارج می شوند؛ نزد قومی می آید به او ایمان می آورند پس بر ایشان باران نازل می کند؛ زمینشان را سرسبز می نماید و چهارپایانشان چاق می گردند؛ پیش قومی دیگر می رود دعوتش را رد می نمایند و تصدیقش نمی کنند دچار قحطی و گرسنگی می شوند و تمام آنچه روی می دهد به اذن و مشیت پروردگار برای امتحان و آزمایش می باشد.
با ظهور دجال فتنه و بلا و نارحتی زیاد می شود و تشریع کننده کریم اسباب دفع فتنه را بیان کرده است. فتنه، کسانی را در بر می گیرد که از آن اسباب شناخت ندارند یا در عمل به اسباب شرعی که شریعت برای دفع آن بیان کرده است کوتاهی نموده اند. که آن اسباب به شرح زیر می باشند:
۱٫     شناخت حالت و صفات او: پیامبر- صلی الله علیه و سلم- بر شناخت مؤمنان نسبت به صفات دجال حریص بودند تا اگر بر آنان ظاهر شد بر او آگاهی یابند. پیامبر- صلی الله علیه و سلم- خبر داده که بین دو چشمش کلمه کافر مکتوب شده است که هر خواننده یا امی می تواند آن را بخواند. چشم راست او کور است؛ جوانی سفید رنگ مایل به سرخ می باشد و موهای سرش جعد مانند است. قامتی کوتاه و بدنی نیرومند دارد.
۲٫     شناخت قرائت قرآن، دعاها و چیزهای دیگر که شر و فتنه او را دفع می کند: از دعاهای پیامبر- صلی الله علیه و سلم- در نمازش این دعا می باشد:**اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ عَذَابِ الْقَبْرِ وَمِنْ فِتْنَهِ الْمَسِیحِ الدَّجَّالِ…**[۲] (پروردگارا از عذاب قبر، فتنه مسیح دجال و … به تو پناه می برم.) پیامبر- صلی الله علیه و سلم- بر مواظبت این دعا بعد از تشهد در نماز امر نموده اند کما اینکه از ابوهریره -رضی الله عنه- ثابت است که رسول الله- صلی الله علیه و سلم- فرمودند:** إِذَا تَشَهَّدَ أَحَدُکُمْ فَلْیَسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنْ أَرْبَعٍ یَقُولُ اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ عَذَابِ جَهَنَّمَ وَمِنْ عَذَابِ الْقَبْرِ وَمِنْ فِتْنَهِ الْمَحْیَا وَالْمَمَاتِ وَمِنْ شَرِّ فِتْنَهِ الْمَسِیحِ الدَّجَّالِ**[۳] (هنگامی که یکی از شما در تشهد قرار گرفت از چهار چیز به خداوند پناه ببرد و بگوید: خداوندا از عذاب جهنم، عذاب قبر، فتنه زندگی و مرگ و از شر فتنه مسیح دجال به تو پناه می برم.) و پیامبر- صلی الله علیه و سلم- بیان نمود که آنچه باعث می شود مسلمان به وسیله آن از شر فتنه دجال محفوظ بماند ده آیه اول سوره کهف می باشد. از ابودرداء -رضی الله عنه- روایت است که پیامبر- صلی الله علیه و سلم- فرمودند:**مَنْ حَفِظَ عَشْرَ آیَاتٍ مِنْ أَوَّلِ سُورَهِ الْکَهْف عُصِمَ مِنْ الدَّجَّالِ**[۴] (هرکس ده آیه اول سوره کهف را حفظ نماید از دجال محفوظ می شود.) و از اسباب دفع فتنه دجال فرار و دوری کردن از اوست. رسول الله- صلی الله علیه و سلم- می فرماید:**مَنْ سَمِعَ بِالدَّجَّالِ فَلْیَنْأَ عَنْهُ فَوَاللَّهِ إِنَّ الرَّجُلَ لَیَأْتِیهِ وَهُوَ یَحْسِبُ أَنَّهُ مُؤْمِنٌ فَیَتَّبِعُهُ مِمَّا یَبْعَثُ بِهِ مِنْ الشُّبُهَاتِ**[۵] (هرکس از ظهور و خروج دجال اطلاع یافت از آن دوری گزیند. قسم به خدا همانا مردی بر او وارد می شود و او به آنچه از شبهات همراه او است ایمان می آورد.)
این بعضی از اسباب و وسایلی بود که تشریع کننده بزرگوار برای کسی که در فتنه قرار می گیرد را بیان داشته تا به وسیله آن شبه را دفع نماید. کسی که منزلت و شأن او را بداند و از کارش اطلاع یابد چه بسا ظهورش باعث افزایش ایمان کسانی که از او شناخت دارند گردد. برای این است که رسول الله- صلی الله علیه و سلم- خبر داده که بزرگترین تبعیت کنندگان دجال کافران و جاهلان مسلمان می باشند.
این فتنه دجال و راههای دفع آن بود. اما در باره اینکه چه مدت زمانی در زمین می ماند رسول الله- صلی الله علیه و سلم- فرموده اند که چهل روز می ماند، یک روز مانند یک سال، یک روز مانند یک ماه، یک روز مانند یک هفته و سایر روزها مانند روزهای ما می باشند. همانگونه که مسلم نیز روایت نموده است.
اما در آخر دجال- که بزرگترین دلیل بر کذب و دروغش می باشد- به دست عیسی – علیه السلام- کشته می شود. پیامبر- صلی الله علیه و سلم- خبر داده که عیسی به دنبال نازل شدن از آسمان دجال را جستجو می کند و در باب لد شهری نزدیک بیت المقدس او را می یابد و می کشد کما اینکه در صحیح مسلم ثابت است.
این همان دجال- لعنه الله – است که خداوند او را آزمایشی برای بندگانش قرار داده است. به صدق و درستی خبر ایمان داریم و با اطلاع از آن یقینمان افزایش می یابد. و این فتنه ای است که کسی از آن نجات نمی یابد مگر کسانی که به کتاب خدا و سنت پیامبر- صلی الله علیه و سلم- چنگ زده باشند.

طلوع نمودن خورشید از مغرب

طلوع نمودن خورشید از مغرب از چیزهای عظیم و شگفت آوری است که تمام زمین را در بر می گیرد و اهل آن را سراسیمه و سرگردان می نماید.
به تحقیق خداوند عزوجل آن را نشانه ای برای نزدیک شدن قیامت و اجل آن قرار داده است. و این نشانه قابل تمییز از نشانه های دیگر قیامت کبری است زیرا آن در آسمان دنیا حادث می گردد و تمام مردم آن را می بینند و بعد از واقع شدن آن، در توبه بسته می شود. این سه نشانه آن را از سایر علامتها مشخص و تمییز می گرداند. و این فوق آنچه است که حادث گردیده است زیرا که عقلاء و خردمندان را به شگفتی می اندازد.
دلیل اینکه آن یکی از علامت های قیامت کبری است و با ظهور آن دیگر توبه قبول نمی گردد این سخن الله تعالی می باشد که می فرماید:*یَوْمَ یَأْتِی بَعْضُ آَیَاتِ رَبِّکَ لَا یَنْفَعُ نَفْسًا إِیمَانُهَا لَمْ تَکُنْ آَمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ کَسَبَتْ فِی إِیمَانِهَا خَیْرًا*[۶] «روزی که بعضی از آیات پروردگارت بیایند کسی که قبلاً ایمان نیاورده یا در ایمان خویش عمل خیری را کسب نکرده ایمان آوردنش برای او هیچ نفعی ندارد.» و بخاری و مسلم از پیامبر روایت می کنند که فرمود:**لَا تَقُومُ السَّاعَهُ حَتَّى تَطْلُعَ الشَّمْسُ مِنْ مَغْرِبِهَا فَإِذَا طَلَعَتْ فَرَآهَا النَّاسُ آمَنُوا أَجْمَعُونَ فَذَلِکَ حِینَ لَا یَنْفَعُ نَفْسًا إِیمَانُهَا لَمْ تَکُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ کَسَبَتْ فِی إِیمَانِهَا خَیْرًا** (قیامت برپا نمی گردد تا اینکه خورشید از مغرب طلوع می کند پس هنگامی که مردم آن را دیدند همگی ایمان می آورند در آن هنگام کسی که قبلاً ایمان نیاورده یا در ایمان خویش عمل نیکویی را کسب ننموده ایمانش برای او سودمند نمی باشد.) و در صحیح مسلم از پیامبر- صلی الله علیه و سلم- روایت شده که فرمود:**إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ یَبْسُطُ یَدَهُ بِاللَّیْلِ لِیَتُوبَ مُسِیءُ النَّهَارِ وَیَبْسُطُ یَدَهُ بِالنَّهَارِ لِیَتُوبَ مُسِیءُ اللَّیْلِ حَتَّى تَطْلُعَ الشَّمْسُ مِنْ مَغْرِبِهَا** (همانا الله عزوجل دست خویش را در شب می گستراند تا توبه کسی که در روز گناه نموده را قبول نماید و دست خویش را در روز می گستراند تا توبه کسی که در شب گناه نموده را قبول کند تا اینکه خورشید از غرب طلوع می کند.)
این یکی از بزرگترین نشانه های قیامت کبری است که خداوند آن را مقدمه ای برای روز قیامت قرار داده و حضور آن یادآور این است که بین قبول توبه و رد آن دیگر جدایی افتاده است.

یأجوج و مأجوج

خروج یأجوج و مأجوج یکی از نشانه هایی می باشد که بر نزدیک شدن قیامت و سرانجام آن دلالت می نماید. آنها مخلوقی از مخلوقات خداوند و از فرزندان آدم – علیه السلام- می باشند که دارای توانایی و قدرت ممتازی هستند که حدیث آنها را بدین گونه وصف می نماید:**لَا یَدَانِ لِأَحَدٍ بِقِتَالِهِمْ**[۷] (هیچ احدی توانایی جنگیدن با آنها را ندارد.)
یأجوج و مأجوج از همان ابتدای دنیا اهل شر و فساد بودند و هر چه در اطراف آنها بود از ظلمشان در امان نبود. هیچ سرسبزی نبود مگر اینکه آنها آن را می خوردند و هیچ خشکی نبود مگر اینکه به آنجا رفته بودند تا اینکه پادشاه صالح، ذوالقرنین،-رضی الله عنه- آمد و اهل آن بلاد آنچه از شر ایشان بر سرشان آمده بود، پیش او شکایت کردند و از او خواستند که بین ایشان و یأجوج و مأجوج سدی بنا کند تا بینشان حائل شود. پس او آن کار را کرد و سد بزرگی را بین دو کوه بزرگ از آهن و مس مذاب درست نمود که تا زمان صبح بسیار محکم گردید و بدین وسیله خداوند شر یأجوج و مأجوج را از بندگانش دفع نمود. هنگامی که صبح نمودند دیدند که با سد ذوالقرنین محاصره شده اند. از آن روز که آن سد را بر ایشان بنا نهاد آنها هر روز آن را می کَنَند تا به آخر نزدیک شود. امیرشان می گوید: برگردید فردا آن را خواهیم کَند. پس بیشتر از آنچه بود را به آن برمی گرداند تا مدتی را که خداوند نوشته که آنها باید در محاصره سد بمانند به پایان برسد. خداوند هنگامی آنها را به سوی مردم خارج می گرداند که شعاع خورشید نزدیک شود. در آن هنگام امیرشان می گوید: فردا ان شاء الله تعالی آن را خواهیم کَند. پس به سوی آن برمی گردند و او مانند شکل و هیئتش می باشد هنگامی که آن را ترک می کنند. به فضل این سخن که گفتند ان شاء الله و امر را به مشیت خداوند سبحان برگرداندند از آن خارج می شوند پس آن را می کَنند و در سپاه عظیمی بر مردم خارج می شوند. هیچ کس توانایی جنگیدن و رویارویی با آنها را ندارد آن مانند سپاه ملخ هایی است که هرگاه بر خلق حمله کنند آنها را می کشند، مزارع را ویران می کنند و اگر به آب برسند تمام آن را می نوشند.
بر سرزمین سبز پر از زندگی و نباتات وارد می شوند  هنگامی که آن را ترک می کنند خشکی تمام آن را فرا گرفته است و مرگ شایع می شود و ترس قلبهای کسانی که زنده هستند و در آن قرار دارند را فرا می گیرد. شکی وجود ندارد که آن روز سختی است که اسیر آن خلق می شوند و به سوی پروردگارشان شکایت می کنند. از خداوند سلامتی و عافیت را مسئلت می نماییم.
و دلیل بر اینکه خروج یأجوج و مأجوج از علامت های قیامت است، بسیار است که از آن جمله این سخن الله تعالی است که می فرماید:*حَتَّى إِذَا فُتِحَتْ یَأْجُوجُ وَمَأْجُوجُ وَهُمْ مِنْ کُلِّ حَدَبٍ یَنْسِلُونَ*[۸] «تا وقتی که راه یأجوج و مأجوج گشوده شود و ایشان از هر پشته ای بتازند.» و خبر ایشان در حدیث حذیفه بن اسید در صحیح مسلم در باره تعداد شرطهای قیامت کبری آمده است.
سنت نبوی به تفصیل این خروج را برای ما ذکر نموده است. در احادیث صحیح آمده:**أن الله یأذن لیأجوج ومأجوج بالخروج فیخرجون مسرعین ، فیشربون الماء ، ویهلکون الزرع ، وَیَفِرُّ النَّاسُ مِنْهُمْ ، ویوحی الله إلى عبده ونبیه عیسى علیه السلام إِنِّی قَدْ أَخْرَجْتُ عِبَادًا لِی لَا یَدَانِ لِأَحَدٍ بِقِتَالِهِمْ فَحَرِّزْ عِبَادِی إِلَى الطُّورِ – اسم جبل – ، فینحازون إلیه ، فیأتی أوائل یأجوج ومأجوج عَلَى بُحَیْرَهِ طَبَرِیَّهَ فَیَشْرَبُونَ مَا فِیهَا وَیَمُرُّ آخِرُهُمْ فَیَقُولُونَ لَقَدْ کَانَ بِهَذِهِ مَرَّهً مَاءٌ، ثم یَرْمُونَ بِسِهَامِهِمْ فِی السَّمَاءِ فَتَرْجِعُ مُخَضَّبَهً بِالدِّمَاءِ- فتنه من الله وابتلاء – فَیَقُولُونَ قَهَرْنَا أهل الأرض ، وغلبنا أهل السماء ، وَیُحْصَرُ نَبِیُّ اللَّهِ عِیسَى وَأَصْحَابُهُ بجبل الطور حتى یلقوا من حصارهم عنَتَاً وجوعاً. فیدعو عیسى علیه السلام ربه عز وجل فیرسل على یأجوج ومأجوج دوداً فی رقابهم فیصبحون قتلى . ثُمَّ یَهْبِطُ نَبِیُّ اللَّهِ عِیسَى وَأَصْحَابُهُ إِلَى الْأَرْضِ فَلَا یَجِدُونَ فِی الْأَرْضِ مَوْضِعَ شِبْرٍ إِلَّا مَلَأَهُ رائحتهم الکریهه .فیدعون الله فَیُرْسِلُ اللَّهُ طَیْرًا عظیمه فَتَحْمِلُهُمْ فَتَطْرَحُهُمْ فی البحر ، ثُمَّ یُرْسِلُ اللَّهُ مَطَرًا لا یمنع مِنْهُ بَیْتُ مَدَرٍ وَلَا وَبَرٍ فَیَغْسِلُ الْأَرْضَ حَتَّى یَتْرُکَهَا کالمرآه صفاءً ونقاءً ،ثُمَّ یُقَالُ لِلْأَرْضِ أَنْبِتِی ثَمَرَتَکِ وَرُدِّی بَرَکَتَکِ، حتى تأکل الجماعه من الناس من الرمانه الواحده فتکفیهم ، ویبارک فی اللبن حتى أن اللقحه – الناقه الحلوب – من الإبل لتکفی الجماعه العظیمه من الناس ، وَاللِّقْحَهَ مِنْ الْبَقَرِ لَتَکْفِی الْقَبِیلَهَ مِنْ النَّاسِ وَاللِّقْحَهَ مِنْ الْغَنَمِ لَتَکْفِی الْفَخِذَ – دون القبیله – مِنْ النَّاسِ** (خداوند به یأجوج و مأجوج اجازه می دهد که خارج شوند پس با خوشحالی خارج می گردند، آبها را می نوشند، مزارع را تباه می کنند و مردم از آنها فرار می نمایند.خداوند به بنده و نبی اش عیسی – علیه السلام- وحی می نماید که من بندگانی را برآوردم که کسی یارای مقابله با آنها را ندارد. بندگانم را به سوی طور- اسم کوهی است- جمع کن. خداوند یأجوج و مأجوج را برمی انگیزد که از هر گوشه می شتابند که اولین دسته ایشان از کنار دریاچه طبرستان گذشته و همه آب آن را می آشامند و آخرین دسته ایشان که از آن می گذرد می گوید: روزی در این دریاچه آب بوده است. سپس تیرهایشان به سوی آسمان می اندازند پس تیرهای خونین به سویشان برمی گردد- فتنه و آزمایشی از جانب خداست- ما اهل زمین را مغلوب کردیم و بر اهل آسمان غالب می شویم. پیامبر خدا، عیسی، – علیه السلام- و یارانش محاصره می شوند تا اینکه دچار سختی و گرسنگی می گردند. عیسی – علیه السلام- درخواست کمک می نماید پس خداوند کرمهایی را در گردنهایشان به وجود می آورد که تا صبح همه را می کشد و سپس عیسی – علیه السلام- و یارانش فرود می آیند و یک وجب جایی را نمی یابند مگر اینکه از بوی بد ایشان متعفن شده است. از خداوند درخواست کمک می نمایند و خداوند نیز پرندگان بزرگی را می فرستد که آنها را حمل می کنند و در آب می اندازند. بعد از آن خداوند بارانی را می فرستد که در برابر آن هیچ خانه کلوخ و پشمی نمی ماند. پس زمین را شسته و مانند آیینه صاف و پاکیزه می شود. سپس به زمین گفته می شود: میوه ات را برویان و برکتت را بیرون کن تا اینکه جماعتی از مردم از یک انار می خورند پس برای آنان کفایت می کند و در شیر برکت می نهد تا آنجا که شیر شتر شیرده برای یک گروه بزرگ از مردم، گاو شیرده برای یک قبیله از مردم و گوسفند شیرده برای مردان یک قبیله از مردم کافی است.)
یأجوج و مأجوج یکی از نشانه های قیامت و نزدیک شدن آن می باشند. خروج ایشان برای مردم فتنه و آزمایش می باشد مگر اینکه خداوند سبحانه و تعالی هر چه زودتر بندگانش را از شر ایشان با دعای پیامبرش، عیسی، – علیه السلام- و بندگان صالحش نجات دهد و مردم بعد از مرگ آنها در ناز و نعمت زندگی می کنند.

روی دادن سه خسوف در قیامت کبری

همانا از بزرگترین چیزهایی که در آخرالزمان قابل شناسایی می باشد نزدیک شدن قیامت و امورات آن و ظاهر شدن حادثه های بزرگی است که در دنیا اختلال ایجاد می کند و نظم آن را به هم می زند. از آن حوادث می توان به سه فرورفتگی در زمین اشاره نمود. پیامبر- صلی الله علیه و سلم- به ما خبر داده که آن در نزدیک شدن قیامت روی می دهد. رسول الله- صلی الله علیه و سلم- می فرماید:**إِنَّ السَّاعَهَ لَنْ تَقُومَ حَتَّى تَرَوْنَ قَبْلَهَا عَشْرَ آیَاتٍ فَذَکَرَ الدُّخَانَ وَالدَّجَّالَ وَالدَّابَّهَ وَطُلُوعَ الشَّمْسِ مِنْ مَغْرِبِهَا وَنُزُولَ عِیسَى ابْنِ مَرْیَمَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ وَیَأَجُوجَ وَمَأْجُوجَ وَثَلَاثَهَ خُسُوفٍ خَسْفٌ بِالْمَشْرِقِ وَخَسْفٌ بِالْمَغْرِبِ وَخَسْفٌ بِجَزِیرَهِ الْعَرَبِ وَآخِرُ ذَلِکَ نَارٌ تَخْرُجُ مِنْ الْیَمَنِ تَطْرُدُ النَّاسَ إِلَى مَحْشَرِهِمْ**[۹] (قیامت برپا نمی گردد تا ده نشانه آن نیاید که عبارتند از:۱٫دخان۲٫دجال۳٫دابه۴٫ طلوع نمودن خورشید از غرب۵٫نزول عیسی بن مریم – صلی الله علیه و سلم- ۶٫یأجوج و مأجوج۷و۸و۹٫ روی دادن سه خسوف[۱۰] که یکی در مشرق، یکی در مغرب و دیگری در جزیره العرب روی می دهد۱۰٫آتشی که از یمن خارج می شود و مردم را به سوی مکان قیامت فراری می دهد.) پیامبر- صلی الله علیه و سلم- به ما خبر داده که این سه خسوف عقوبت پروردگار می باشد که به خاطر آشکار شدن گناه و معصیت و منتشر شدن آن روی می دهد. در حدیث عائشه -رضی الله عنها- روایت شده که رسول الله- صلی الله علیه و سلم- فرمودند:**یَکُونُ فِی آخِرِ الْأُمَّهِ خَسْفٌ وَمَسْخٌ وَقَذْفٌ قَالَتْ قُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ أَنَهْلِکُ وَفِینَا الصَّالِحُونَ قَالَ نَعَمْ إِذَا ظَهَرَ الْخُبْثُ**[۱۱] (در آخر این امت خسف، مسخ[۱۲] و قذف[۱۳] روی می دهد. گفتم ای رسول آیا هلاک می شوند در حالیکه در میانشان انسانهای صالح وجود دارد؟ فرمود: بلی هنگامی که فسق و فجور آشکار می گردد.) خداوند این نشانه را مقدمه ای برای نزدیک شدن قیامت قرار داده تا مردم به سوی هدایتش برگردند و می داند که مردم بر معاصی و گناهی که بر آن قرار دارند اصرار می ورزند و از آن باز نمی گردند. پس براستی آنچه خداوند در روز قیامت برای گنهباران آماده کرده کسی طاقت آن را ندارد.
این به خاطر عقوبت پروردگار است اما مکان و وقوع آن را پیامبر در سه مکان بیان می دارد که خداوند آن مکانها را فرو می برد. مکان اول جزیره العرب می باشد و منظور از آن همه نواحی آن نیست بلکه بعضی از قبایل آن مورد نظر می باشد همانگونه که در مسند از رسول الله- صلی الله علیه و سلم- روایت شده که فرموده اند:**لَا تَقُومُ السَّاعَهُ حَتَّى یُخْسَفَ بِقَبَائِلَ فَیُقَالُ مَنْ بَقِیَ مِنْ بَنِی فُلَانٍ**[۱۴] (قیامت برپا نمی گردد تا قبایلی در زمین فرو می روند پس گفته می شود چه کسی از بنی فلان باقی مانده است؟)
و مکان دوم در جهت شرق مدینه می باشد و شکی نیست که مقصود مکانی در شرق می باشد و همه نواحی آن مورد نظر نیست.
مکان سوم در غرب مدینه قرار دارد و منظور از آن همه نواحی غرب مد نظر نمی باشد. و الله اعلم.
شایسته است که مسلمانان تمام اهتمام خود را به کار گیرند تا در این مکانهای عقوبت قرار نگیرند و پس اگر کسی دچار این گناهها شود استحقاق این عقوبت ها را دارد. از خداوند سلامت و عافیت را مسئلت داریم.
این یکی از علامت های قیامت است که وعده آن نزدیک است و این عقوبت پروردگار است که بر امتی که اخلاقیات را از بین برده اند و شر و فساد بر آنها غالب گشته است متصور می باشد.

آتش مردم را به سوی مکان قیامت فراری می دهد

از حوادث بزرگی که رسول الله- صلی الله علیه و سلم- از آن خبر داده و قبل از قیامت روی می دهد خروج آتش در یمن است که مردم را به سوی مکان قیامت سوق می دهد. گمان می شود که آن حد فاصل بین دنیا و آخرت است. آن آخرین علامت قیامت و شدیدترین آن است که در آن مردم دچار بلا و نارحتی می گردند.
خواننده عزیز با من آن روز را به تصویر بکش که در آن آتش از عمق دریا بیرون می آید و همه چیز را می سوزاند و ترس شدیدی سواره و پیاده را فرا می گیرد و آنها را به سوی مکان واحدی روانه می گرداند. مسافت های طولانی برای کسانی که فرار می کنند کوتاه می شود و در تمام شب و روز آن آتش ملازم و همراه ایشان است. و کسانی که با حالت پیاده فرار می کنند هنگامی که خسته می گردند و دیگر توان فرار را ندارند آتش از پشت سر آنها را شکار می کند و یکباره می بلعد.
و دلیل بر این حادثه وحشتناک آنچه است که مسلم در صحیحش از رسول الله- صلی الله علیه و سلم- روایت نموده که فرمود:**إِنَّ السَّاعَهَ لَنْ تَقُومَ حَتَّى تَرَوْنَ قَبْلَهَا عَشْرَ آیَاتٍ فَذَکَرَ الدُّخَانَ وَالدَّجَّالَ وَالدَّابَّهَ وَطُلُوعَ الشَّمْسِ مِنْ مَغْرِبِهَا وَنُزُولَ عِیسَى ابْنِ مَرْیَمَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ وَیَأَجُوجَ وَمَأْجُوجَ وَثَلَاثَهَ خُسُوفٍ خَسْفٌ بِالْمَشْرِقِ وَخَسْفٌ بِالْمَغْرِبِ وَخَسْفٌ بِجَزِیرَهِ الْعَرَبِ وَآخِرُ ذَلِکَ نَارٌ تَخْرُجُ مِنْ الْیَمَنِ تَطْرُدُ النَّاسَ إِلَى مَحْشَرِهِمْ**[۱۵] (قیامت برپا نمی گردد تا ده نشانه آن نیاید که عبارتند از:۱٫دخان۲٫دجال۳٫دابه۴٫ طلوع نمودن خورشید از غرب۵٫نزول عیسی بن مریم – صلی الله علیه و سلم- ۶٫یأجوج و مأجوج۷و۸و۹٫ روی دادن سه خسوف که یکی در مشرق، یکی در مغرب و دیگری در جزیره العرب روی می دهد۱۰٫آتشی که از یمن خارج می شود و مردم را به سوی مکان قیامت فراری می دهد.)
اما مکان خروج آن آتش عظیم سرزمین یمن است که در عمق بندر عدن از دریای سیاه روی می دهد. در صحیح مسلم از رسول الله- صلی الله علیه و سلم- روایت است که فرمود:**وَنَارٌ تَخْرُجُ مِنْ قُعْرَهِ عَدَنٍ تَرْحَلُ النَّاسَ** (و آتشی از عمق عدن خارج می شود که مردم را کوچ می دهد.) و از ابن عمر -رضی الله عنهما- روایت است که رسول الله- صلی الله علیه و سلم- فرمودند:** سَتَخْرُجُ نَارٌ مِنْ بَحْرِ حَضْرَمَوْتَ قَبْلَ یَوْمِ الْقِیَامَهِ تَحْشُرُ النَّاسَ**[۱۶] (آتشی از دریای سیاه قبل از روز قیامت خارج خواهد شد که مردم را جمع می نماید.) این حدیث دلالت می کند بر اینکه این حشر در دنیا روی می دهد نه در آخرت.
و از آنچه رسول الله- صلی الله علیه و سلم- در بیان این حادثه عظیم خبر داده مراتب حشرشوندگان است. مردم یک مرتبه جمع نمی گردند بلکه حشر نیکوکاران با فاسدان فرق می کند. صالحان سوارانی هستند که آن را می فهمند و خواهان آن هستند و عابدانی می باشند که مشمول رحم و فضل پروردگار شده اند و غیر از آنها کسانی که همراه آنها پشت سرشان سوار شده اند نیز مشمول این رحمت قرار می گیرند.
اما اشرار و مفسدان از کافران و منافقان، ملائکه بر وجوهشان آنها را می کشند و آنها را در آتش می اندازند. در حدیث رسول الله- صلی الله علیه و سلم- آمده است:**أَنَّ النَّاسَ یُحْشَرُونَ عَلَى ثَلَاثَهِ أَفْوَاجٍ فَوْجٌ رَاکِبِینَ طَاعِمِینَ کَاسِینَ وَفَوْجٌ یَمْشُونَ وَیَسْعَوْنَ وَفَوْجٌ تَسْحَبُهُمْ الْمَلَائِکَهُ عَلَى وُجُوهِهِمْ وَتَحْشُرُهُمْ إِلَى النَّارِ**[۱۷] (مردم بر سه دسته حشر می شوند: دسته ای سواره های فهمیده ای هستند و دسته ای دیگر پیاده هایی هستند و بر زمین کشیده می شوند و دسته ای دیگر ملائکه بر وجوهشان آنها را می کشند و به سوی آتش آنها را جمع می نمایند.)
این قسمتی از آن حادثه بزرگ است که در آن مؤمنان اکرام می شوند و با حالت سواره حشر می گردند و کافران با ذلت و خواری بر وجوهشان حشر می شوند. این حادثه مقدمه ای برای روز قیامت است که در آن خداوند بندگانش را گرامی می دارد و کافران را ذلیل و پست می گرداند. وصیت پیامبر- صلی الله علیه و سلم- برای کسی که آن زمان را درک می کند این است که به سرعت به سوی سرزمین شام خارج گردند. رسول الله- صلی الله علیه و سلم- می فرماید:**سَتَخْرُجُ نَارٌ مِنْ بَحْرِ حَضْرَمَوْتَ قَبْلَ یَوْمِ الْقِیَامَهِ تَحْشُرُ النَّاسَ قَالُوا یَا رَسُولَ اللَّهِ فَمَا تَأْمُرُنَا قَالَ عَلَیْکُمْ بِالشَّامِ**[۱۸] (آتشی از دریای سیاه قبل از روز قیامت خارج خواهد شد که مردم را جمع می نماید. گفتند ای رسول خدا به ما چه دستور می دهی؟ فرمودند: بر شماست که راه شام را بگیرید و گروه مردم را به آن ملزم کنید زیرا با این کار از رسیدن آتش محفوظ می مانید زیرا ملائکه تنها آن را حفظ می کنند.)

و صلی الله علی سیدنا محمد و علی آله و صحبه و سلم

تألیف: محسن قاسم درویش فخرو(رحمه الله)
مترجم:عبدالسلام

[۱] رواه بخاری
[۲] متفق علیه
[۳] رواه مسلم
[۴] رواه مسلم
[۵] رواه أبو داود وصححه الشیخ الألبانی
[۶] انعام ۱۵۸
[۷] رواه مسلم فی صحیحه
[۸] انبیاء ۹۶
[۹] رواه مسلم
[۱۰] فرورفتگی که در زمین به وجود می آید را خسف می گویند.
[۱۱] رواه ترمذی و صححه البانی
[۱۲] تغییر در خلقت را مسخ می گویند.
[۱۳] در شرح ترمذی گفته شده که مراد از آن باریدن سنگ می باشد.
[۱۴] رواه امام احمد
[۱۵] رواه مسلم
[۱۶] رواه احمد و ترمذی
[۱۷] رواه احمد
[۱۸] رواه احمد و ترمذی
[۱۹] رواه مسلم
[۲۰] ‏‏ مائده ۱۰۵
[۲۱]  رواه مسلم
[۲۲] رواه بخاری
[۲۳] نساء۱۴۰

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …