خنساء این شیرزن مسلمان

نویسنده: محمد جمیل زینو

خنساء این شیرزن مسلمان‏

خنساء برادرش صخر را در دوران جاهلیت از دست داد، او به علت از دست دادن برادرش بشدت غمگین شد و در مورد فقدان برادرش شعر مى‏سرایید اما بعد از سپرى شدن عصر جاهلیت و ظهور اسلام، خنساء، اسلام را پذیرفت و خداوند به او چهار فرزند داد، فرزندانش وقتى مى‏خواستند براى جهاد قادسیه بیرون بروند آن زن فرزندانش را چنین وصیت نمود:

فرزندانم شما به میل خود مسلمان شده‏اید و با اختیار خود هجرت کردید، سوگند به خداوندى که معبودى جز او نیست، شما فرزندان یک مرد هستید همچنانکه فرزند یک مادر هستید، من دامان شرافت شما را لکه دار ننموده و نسبتان را تغییر نداده‏ام و بدانید که سراى آخرت از دنیاى فانى بهتر است : صبر کنید و همدیگر را به صبر سفارش کنید،، و از خدا بترسید تا پیروز شوید وقتى دیدید که جنگ به شدت شروع شد و آتش آن مشتعل گردید وارد معرکه شوید و به مرکز جنگ و مبارزه حضور بهم رسانید با بدست آوردن غنیمت و کرامت در سراى همیشگى و نعمت بهشت بهره‏مند خواهید شد و هنگامى که جنگ چون شیر غرانى دندانهایش را نمایان کرد بر آن حمله‏ور شوید و با دشمنان بجنگید، چنانکه آنها طبق وصیت مادر وارد معرکه شده یکى پس از دیگرى کشته شدند و هنگامى که به مادرشان، (خنساء) خبر شهادت فرزندانش را رسانیدند گفت: سپاس خداوندى را که با شهادت فرزندانم مرا شرافت و افتخار داد و از خداوند امیدوارم که من و آنها را در بهشت بهم برساند. و چیزى بیش از این نگفت.

مقاله پیشنهادی

روش حج رسول الله صلی الله علیه وسلم

عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللهِ رضی الله عنهما قَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللهِ صلی الله علیه …