خطرات قیام علیه حاکمان ۲

  1. از جناب شیخ صالح فوزان سؤال می­شود: آیا بدون ضوابط شرعی قیام علیه حاکمان جایز است؟ منهج و روش ما در تعامل با حاکم مسلمان و غیر مسلمان باید چگونه باشد؟

جواب: راه و روش ما در تعامل با حاکم مسلمان، شنیدن و اطاعت کردن است چنانکه خداوند متعال می­فرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ أَطِیعُواْ ٱللَّهَ وَأَطِیعُواْ ٱلرَّسُولَ وَأُوْلِی ٱلۡأَمۡرِ مِنکُمۡۖ فَإِن تَنَٰزَعۡتُمۡ فِی شَیۡءٖ فَرُدُّوهُ إِلَى ٱللَّهِ وَٱلرَّسُولِ إِن کُنتُمۡ تُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلۡیَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِۚ ذَٰلِکَ خَیۡرٞ وَأَحۡسَنُ تَأۡوِیلًا۵٩﴾ [النساء: ۵۹] «ای کسانی که ایمان آورده­اید از الله، رسول و صاحبان امر اطاعت کنید اگر در چیزی دچار اختلاف شدید آن را به خدا و رسولش بازگردانید؛ اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارید. این کار خوب و بهترین سرانجام است.» و رسول الله  صلی الله علیه و سلم می­فرماید: «أُوصِیکُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ وَالسَّمْعِ وَالطَّاعَهِ وَإِنْ عَبْدًا حَبَشِیًّا فَإِنَّهُ مَنْ یَعِشْ مِنْکُمْ بَعْدِی فَسَیَرَى اخْتِلَافًا کَثِیرًا فَعَلَیْکُمْ بِسُنَّتِی وَسُنَّهِ الْخُلَفَاءِ عالْمَهْدِیِّینَ الرَّاشِدِینَ»[۱]: «شما را به تقوای پروردگار و شنیدن و اطاعت کردن هر چند غلامی حبشی سرپرست شما باشد، توصیه می­کنم. هرکس از شما زندگیش طولانی گردد اختلافات زیادی را مشاهده خواهد کرد در آن حال بر شما لازم است به سنت من و جانشینان هدایت یافته (بعد از من) تمسک جویید.» این حدیث از هر جهت با آیه­ی قبل مطابقت دارد. و باز رسول الله می­فرماید: «مَنْ أَطَاعَ الْأَمِیرَ فَقَدْ أَطَاعَنِی وَمَنْ عَصَى الْأَمِیرَ فَقَدْ عَصَانِی»[۲]: «هرکس امیر و حاکم جامعه­ی خویش را اطاعت کند مرا اطاعت کرده و هرکس از دستورات او سرپیچی نماید مرا معصیت و نافرمانی کرده است» احادیث در این زمینه که مردم را تشویق به اطاعت و فرمان­بری می­نماید، بسیارند که از آن جمله پیامبر  صلی الله علیه و سلم می­فرماید: «اسْمَعْ وَأَطِعْ وَإِنْ ضُرِبَ ظَهْرُکَ وَأُخِذَ مَالُکَ»[۳]: «بشنو و اطاعت کن هرچند پشتت را زده و مالت را گرفته باشد.» سرپرست امور مسلمین در بندگی و اطاعت خداوند، فرمانبریش واجب است و در صورت دستور دادن به گناه و معصیت نباید در گناه و نافرمانی خداوند او را اطاعت و فرمانبری نمود فقط در غیر موارد معصیت، فرمانبریش جایز می­باشد ولی در مورد تعامل و همزیستی با حاکم کافر در شرایط و احوال مختلف فرق می­کند. در صورتی که توانایی کافی در بین مسلمانان باشد و قدرت جنگیدن با او و سرنگون کردنش و حاکم کردن یک مسلمان را داشته باشند چنین کاری بر آن­ها واجب و اقدام به چنین امری جزو جهاد فی سبیل الله می­باشد ولی در صورت عدم توانایی برای حذف حاکم کافر درست نیست که متعرض حاکم کافر و ظالم شوند چون ضرر و فساد ناشی از آن­گونه اقدامات به خود مسلمین برمی­گردد. رسول الله  صلی الله علیه و سلم سیزده سال در مکه زندگی کرد در حالی که حاکمیت در دست کفار بود، در حالی که در همان زمان جماعتی از اصحاب نیز با او بودند ولی علیه کافران اقدام عملی در جهت کسب حاکمیت ننمودند بلکه حتی در آن محیط از جنگیدن با آن­ها نیز منع شده بودند و دستور جنگیدن صادر نشد تا زمانی که رسول الله  صلی الله علیه و سلم هجرت نمود و به تشکیل دولت اقدام کرد و جماعتی را بنیان نهاد که توانایی مقابله با کافران را داشتند و این منهج اسلام می­باشد.

پس هرگاه مسلمانان تحت حاکمیت کافران باشند و توانایی نابودی آن حاکم را نداشتند در چنین وضعیتی به اسلام و اعتقادات خویش تمسک می‌جویند و از درگیری با کافران پرهیز می­نمایند؛ چون ضرر آن به خودشان برمی­گردد و موجب انسداد راه دعوت می‌گردد. و هرگاه توانایی داشتند در راه خداوند متعال بر اساس ضوابط شرعی و شناخته شده جهاد می‌کنند.[۴]

شیخ ابن جبرین در مورد آنچه که بر مسلمانان در رابطه با حاکمان جامعه اسلامی واجب است، می­گوید: هرچند حاکمان مسلمان مرتکب ظلم هم شوند شنیدن کلام­شان و اطاعت امرشان بر مردم واجب است و متقابلاً باید آن­ها را نصیحت کرد، به خیر و نیکی راهنمایی و از شر و بدی برحذر داشت و در دعوت کردن برای فرمانبری و اطاعت امر خداوند متعال و امر به معروف و نهی از منکر باید آن­ها را کمک و یاری نمود و خیر و خوبی را دوست داشته باشد و برای اصلاح و پایداری­شان در راه خیر دعا کند و خوبی­های­شان را اظهار نماید و آن­ها را از عذاب پروردگار بترساند و به نزدیکی با برگزیدگان و اهل علم و فضل و صلاح، دعوت­شان نماید و برای پروردگار و امام مسلمانان ناصح و خیرخواه باشد و آن­ها را از اشرار و منافقین و اهل بدعت و فاسقانی که لباس خیر را به تن کرده­اند و دل­های­شان دل­های گرگ می­باشد، برحذر دارد. خلاصه دوست­دار خیر و راهنما به آن و مبغض شر و تحذیر کننده از آن باشد.[۵]

[۱]– صحیح است، ابوداود روایت کرده است.

[۲]– متفق علیه.

[۳]– به روایت مسلم.

[۴]– مراجعات فی فقه الواقع السیاسی والفکری علی ضوء الکتاب والسنه.

[۵]– انتشارات شیخ عبدالله بن جبرین.

مقاله پیشنهادی

خیار(داشتن اختیار در معامله)

حکمت مشروعیت داشتن اختیار در معامله داشتن حق اختیار در معامله از محاسن اسلام است؛ …