خشنودی حضرت فاطمه از سیدنا ابوبکر رضی الله عنه

عبدالله بن‌ نمیر حدثنا اسماعیل‌ عن‌ عامر قال‌: جاء أبوبکر إلی‌ فاطمه‌ حین‌ مرضت‌ فاستأذن‌، فقال‌علی‌: هذا أبوبکر علی‌ الباب‌ یستأذن‌ فان‌ شئت‌ أن‌ تأذن‌ له‌ قالت‌ و ذلک‌ أحب‌ إلیک‌، قال‌: نعم‌. فدخل‌ علیها و اعتذر إلیها و کلّمها فرضیت‌ عنه‌..»؛ عامر می‌گوید: وقتی‌ حضرت‌ فاطمه‌ مریض‌ شد، حضرت‌ ابوبکر صدیق به‌ نزد او رفت‌ و اجازه‌ ورود خواست‌. حضرت‌ علی‌ به‌ حضرت‌ فاطمه‌ گفت‌: «ابوبکر اجازه‌ ورود می‌خواهد.» حضرت‌ فاطمه‌ فرمود: «ورودش‌ را می‌پسندی‌؟» حضرت‌ علی‌ فرمود: «بله‌» حضرت‌ ابوبکر نزد فاطمه‌ وارد شد و از او دلجویی‌ نمود و حضرت‌ فاطمه‌ از او خشنود شد.
۲- روایت‌ دوم‌ از «سنن‌ بیهقی‌»: «… حدثنا أبوحمزه‌ عن‌ اسماعیل‌ بن‌ أبی‌ خالد عن‌ الشعبی‌ قال‌: لما مرضت‌ فاطمه‌ أتاها أبوبکر الصدیق فاستأذن‌علیها فقال‌ علی‌: یا فاطمه‌ هذا أبوبکر یستأذن‌ علیک‌ فقالت‌: أتحب‌ أن‌ آذن‌ له‌؟ قال‌: نعم‌، فأذنت‌ له‌ فدخل‌ علیها یترضاها و قال‌: والله ما ترکت‌ الدار و المال‌ و الاهل‌ و العشیره‌ إلا ابتغاء مرضاه‌ الله و مرضاه‌ رسوله‌ و مرضاتکم‌ أهل‌ البیت،‌ ثم‌ ترضّاها حتی‌ رضیت‌»؛ هنگامی ‌که‌ فاطمه‌ مریض‌ شد ابوبکر صدیق به‌ نزد او رفت‌ و اجازه‌ ورود خواست‌، حضرت‌ علی ‌رضی الله عنه ‌به‌ حضرت‌ فاطمه‌ گفت‌: ابوبکر است‌، اجازۀ‌ ورود می‌خواهد. حضرت‌ فاطمه‌ فرمود: اگر دوست‌ داری‌، به‌ او اجازه‌ بده‌، پس‌ به‌ او اجازۀ‌ ورود داده‌ شد. حضرت‌ ابوبکر وارد شد و برای‌ جلب‌ رضایت‌ فرمود: به‌ خدا قسم‌ به‌ خاطر جلب‌ خشنودی‌ خدا و رسولش‌ و شما اهل‌ بیت‌، دیار و مال‌ و اهل‌ و خویشاوندان‌ را ترک‌ کردم‌ و از فاطمه‌ طلب‌ رضایت‌ نمود و او هم‌ خشنود شد.
۳- روایت‌ سوم‌ از علامه‌ اوزاعی‌: «… و عن‌ الاوزاعی‌ قال‌: فخرج‌ أبوبکر حتی‌ قام‌ علی‌ بابها فی‌ یوم‌ حار ثم‌ قال‌: لا أبرح‌ مکانی‌ حتی‌ ترضی‌’ عنی‌ بنت‌ رسول‌ الله صلی الله علیه و سلم فدخل‌ علیها علی‌ فاقسم‌ علیها لترضی‌ فرضیت».

۴- روایت‌ چهارم‌ از کتاب‏های‌ برادران‌ اهل‌ تشیع‌ که‌ در آن‌ نیز رضایت‌ و خشنودی‌ حضرت‌ فاطمه‌ از حضرت‌ صدیق صراحتاً ذکر شده‌ است‌.
ابن‌ میثم‌ بحرانی‌ در شرح‌ نهج‌البلاغه‌ گفتگوی‌ حضرت‌ ابوبکر صدیق و حضرت‌ فاطمه‌ رضی‌الله عنها را چنین‌ نقل‌ کرده‌ است‌:⬅ «قال‌: إن‌ّ لک ‌ما لابیک‌، کان‌ رسول‌ الله صلی الله علیه و سلم یأخذ من‌ فدک‌ قوتکم‌ و یقسم‌ الباقی‌ و یحمل‌ منه‌ فی‌سبیل‌الله و لک‌ علی‌الله أن‌ أصنع‌ بها کما کان‌ یصنع‌ فرضیت‌ بذلک‌ و أخذت‌ العهد علیه‌ به‌… .»
از روایات‌ مذکور چنین‌ بر می‌آید که‌ اگر بالفرض‌ و بنابر طبیعت‌ بشری‌ در دل‌ حضرت‌ فاطمه ‌رضی‌الله عنها نسبت‌ به‌ حضرت‌ ابوبکرصدیق ‌رضی الله عنه‌ رنجش‌ و کدورتی‌ بوجود آمده‌ باشد همان طور که‌ از حضرت‌ علی‌ رضی الله عنه ‌رنجیدند، در نهایت‌ آن‌ رنجش‌ و کدورت‌ رفع‌ شده‌ است‌ و حضرت‌ فاطمه‌ رضی‌الله عنها در حالی‌ از این‌ دنیا رحلت‌ نموده‌ است‌ که‌ کاملاً از حضرت‌ صدیق ‌رضی الله عنه ‌خشنود و راضی‌ بوده‌ است‌.

«اللهم‌ ربنا اغفرلنا و لاخواننا الذین‌ سبقونا بالایمان‌ و لاتجعل‌ فی‌ قلوبنا غلاً للذین‌ آمنوا ربنا انک‌ رءوف‌ رحیم‌».

مقاله پیشنهادی

محبت صحابه رضی الله عنهم

از علامت‌های ایمان عبارت‌اند از: محبت داشتن به تمام صحابه با قلب، و تعریف و …