خداوند شما برای شما از خودتان همسرانی قرار داد

قبل از اسلام زن حالت برده داشت، اگرچه بالفعل برده نبود؛ اما حقوقی مشروع و مشخص هم نداشت، نه اختیار مالکیت و نه حق اشتغال به کاری و نه حق انتخاب همسر داشت؛ خودش تملّک می‌شد ولی مالک نبود، موروث بود ولی وارث نبود؛ به زور و اکراه، شوهر داده می‌شد.

وقتی که اسلام آمد، مقام زن را بالا برد و شأن و کرامت او را محترم شمرد و حقوق زن را ثابت کرد، و به او مقام و منزلت لایق و شایسته داد که او هم انسان است و باید از حقوق خود استفاده کند.

و با این حقوق از بردگی نجات یافته و از ظلم و ستم عشیره‌ای خلاص شده و زنجیر ستم و جور را از گردن انداخته، و متجلی به این احترام و ارزش شد که این شایستگی‌ها برای زن در شریعت اسلام اینگونه آشکار شده است:

اولاً: خداوند جنس زن و مرد را در انسانیت برابر و فرض کرده که زن موجب تولید نوع انسان شایستۀ احترام و اکرام است.

﴿وَٱللَّهُ جَعَلَ لَکُم مِّنۡ أَنفُسِکُمۡ أَزۡوَٰجٗا وَجَعَلَ لَکُم مِّنۡ أَزۡوَٰجِکُم بَنِینَ وَحَفَدَهٗ﴾ [النحل: ۷۲].

«و خداوند از جنس خودتان برایتان زوجهایی خلق کرده است و برای شما به واسطۀ زنانتان، پسران و نواده‌هایی قرار داده است».

و زن و مرد باهم در بناء حیات اجتماع مشارکت دارند.

حضرت صلی الله علیه و سلمبه خاطر استوارکردن این دستور فرمود:

«إِنَّمَا النِّسَاءُ شَقَائِقُ الرِّجَالِ»([۱]). «زنان شقایق مردان هستند».

چون زنان همگام و همراه مردانند و در خلقت انسانی مثل هم می‌باشند، پس دارای حقوق مشخصی مانند حقوق مردان می‌باشند از جمله: حق تملک، حق ارث، حریّت، آزادگی، تصرف در اموال، خرید و فروش و بخشش، و حق اختیار همسر، نه به طریق اکراه و زور، یا آنکه اکراه‌کننده پدرش باشد.

دختر جوانی به حضور حضرت صلی الله علیه و سلمآمد و گفت: یا رسول اللهr، پدرم مرا برای پسر برادرش عقد کرده، تا به واسطۀ من بی‌ارزشی او را برطرف کند. پیامبر صلی الله علیه و سلمحق انتخاب همسر را به دختر داد. دختر گفت: «من آنچه که پدرم کرده راضیم، ولی می‌خواهم به زن‌ها اعلام کنم که پدران در مورد ازدواج دختران‌شان حق اکراه و زور ندارند»([۲]).

ثانیاً: وقتی که زن و مرد در جنسیت مساوی هستند، پس در تکالیف ایمان و عمل صالح مساویند، تا نفس خود را پاک نگه دارند و به درجه کمال که خداوند برای مؤمنان درستکار فراهم ساخته، برسند و به واسطه عقل و اختیار قدرت ترقی حیات پیدا کنند.

﴿إِنَّ ٱلۡمُسۡلِمِینَ وَٱلۡمُسۡلِمَٰتِ وَٱلۡمُؤۡمِنِینَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ وَٱلۡقَٰنِتِینَ وَٱلۡقَٰنِتَٰتِ وَٱلصَّٰدِقِینَ وَٱلصَّٰدِقَٰتِ وَٱلصَّٰبِرِینَ وَٱلصَّٰبِرَٰتِ وَٱلۡخَٰشِعِینَ وَٱلۡخَٰشِعَٰتِ وَٱلۡمُتَصَدِّقِینَ وَٱلۡمُتَصَدِّقَٰتِ وَٱلصَّٰٓئِمِینَ وَٱلصَّٰٓئِمَٰتِ وَٱلۡحَٰفِظِینَ فُرُوجَهُمۡ وَٱلۡحَٰفِظَٰتِ وَٱلذَّٰکِرِینَ ٱللَّهَ کَثِیرٗا وَٱلذَّٰکِرَٰتِ أَعَدَّ ٱللَّهُ لَهُم مَّغۡفِرَهٗ وَأَجۡرًا عَظِیمٗا ٣۵﴾ [الأحزاب: ۳۵].

«مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان باایمان، و مردان و زنان عبادت‌پیشه، و مردان و زنان راستگو، و مردان و زنان شکیبا و مردان و زنان فروتن و مردان و زنان صدقه‌دهنده، و مردان و زنان روزه‌دار، و مردان و زنان پاکدامن، و مردان و زنانی که فراوان خدا را یاد می‌کنند، خدا برای همۀ آنان آمرزش و پاداش بزرگ فراهم ساخته است».

ثالثاً: باب ترقی روحی به رویشان باز است و قدرت و توانایی آن را دارند که همانند مردان به آن نائل شوند.

و در این رابطه مکالمه و گفتگوی ملائکه با حضرت مریم در قرآن آمده:

﴿وَإِذۡ قَالَتِ ٱلۡمَلَٰٓئِکَهُ یَٰمَرۡیَمُ إِنَّ ٱللَّهَ ٱصۡطَفَىٰکِ وَطَهَّرَکِ وَٱصۡطَفَىٰکِ عَلَىٰ نِسَآءِ ٱلۡعَٰلَمِینَ ۴٢ یَٰمَرۡیَمُ ٱقۡنُتِی لِرَبِّکِ وَٱسۡجُدِی وَٱرۡکَعِی مَعَ ٱلرَّٰکِعِینَ ۴٣﴾ [آل‌عمران: ۴۲-۴۳].

«و یاد کن هنگامی که فرشتگان گفتند: ای مریم، خداوند تو را برگزیده و پاک ساخته و تو را بر زنان جهان برتری داده است. ای مریم! فرمانبر پروردگار خود باش و سجده کن و با رکوع‌کنندگان رکوع نما».

و خداوند به مادر موسی وحی نمود:

﴿وَأَوۡحَیۡنَآ إِلَىٰٓ أُمِّ مُوسَىٰٓ أَنۡ أَرۡضِعِیهِۖ فَإِذَا خِفۡتِ عَلَیۡهِ فَأَلۡقِیهِ فِی ٱلۡیَمِّ وَلَا تَخَافِی وَلَا تَحۡزَنِیٓۖ إِنَّا رَآدُّوهُ إِلَیۡکِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ ٱلۡمُرۡسَلِینَ ٧﴾ [القصص: ۷].

«و ما به مادر موسی وحی کردیم که او را شیر ده، و چون بر او بیمناک شدی او را در نیل بینداز و مترس و اندوه مدار که او را به تو باز می‌گردانیم و از زمرۀ پیامبرانش قرار می‌دهم».

و فرمودۀ خداوند به زنان پیامبرr:

﴿إِنَّمَا یُرِیدُ ٱللَّهُ لِیُذۡهِبَ عَنکُمُ ٱلرِّجۡسَ أَهۡلَ ٱلۡبَیۡتِ وَیُطَهِّرَکُمۡ تَطۡهِیرٗا ٣٣﴾ [الأحزاب: ۳۳].

«خدا می‌خواهد آلودگی را از شما خاندان پیامبر بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند».

آسیه همسر فرعون، الگو و نمونه‌ای برای زنان بود، حتی قرآن آن را با ضرب المثل و عبرت بیان داشته: خداوند متعال فرمود:

﴿وَضَرَبَ ٱللَّهُ مَثَلٗا لِّلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱمۡرَأَتَ فِرۡعَوۡنَ إِذۡ قَالَتۡ رَبِّ ٱبۡنِ لِی عِندَکَ بَیۡتٗا فِی ٱلۡجَنَّهِ وَنَجِّنِی مِن فِرۡعَوۡنَ وَعَمَلِهِۦ وَنَجِّنِی مِنَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلظَّٰلِمِینَ ١١﴾ [التحریم: ۱۱].

«و برای کسانی که ایمان آورده‌اند خدا همسر فرعون را مَثَل آورده؛ آنگاه که گفت: پروردگارا، پیش خودت در بهشت خانه‌ای برایم بساز و مرا از فرعون و کردارش و از گروه ظالمین نجات ده».

رابعاً: اسلام‌خواهان علم است و علم آموختن را عبادت، و درس و بحث علمی را تسبیح و جهاد دانسته و تعلیم و نشر علم را بذل و بخشش می‌داند. اسلام علم را بزرگ شمرده، و آن را یک اصل از ارکان شخصیت، و راه پیشرفت حیات و ترقی انسانیت و وصول به خواسته‌ها با کمترین کوشش و در کوتاه‌ترین زمان دانسته است. و چون علم دارای این فضایل می‌باشد، پس مرد و زن در آن مساویند، زیرا زن از جهتی مانند مرد مکلف است و برای تکمیل شخصیت خودش از جهت دیگر لازم و ضروری است.

و در قانون اسلام هرچه بر مرد فرض شده بر زن هم فرض است؛ مگر در بعضی امور که به خود زن اختصاص دارد [و جزو مسایل جسمی و جنسی زنان است].

و در حدیث صحیح آمده که حضرت رسول صلی الله علیه و سلمفرمود: «کسب دانش بر هر مرد و زن مسلمان واجب است».

که این حدیث در کسب دانش و علم بر مرد و زن، نص صریح است؛ بلکه اگر هردو یا یکی از ایشان در تعلیم علم کوتاه آیند گناهکارند، چون خداوند متعال هیچ عبادتی را به اندازه دو عبادت «علم» و «معرفت» پرثواب و باارزش قرار نداده است.

حتی اسلام به تعلیم و تربیت زنان و دختران خدمتگزار دستور داده؛ اگرچه جاریه  باشند و خداوند متعال اجر و پاداش را برای معلمان آنان معلوم کرده است.

پیامبر بزرگوار اسلام صلی الله علیه و سلمفرموده است: «هرمردی جاریه‌ای پیش او باشد و او را تعلیم کند و خوب آگاهی دهد و ادبش کند و خوب ادبش کند، سپس آزادش کند و او را شوهر دهد، دارای دو اجر و پاداش است»([۳]).

به دستور شریعت اسلام بر شوهر لازم است که اگر زنش به واجبات دینی آگاه نباشد وی را آموزش دهد و اگر در صورتی شوهر کوتاهی نمود، می‌تواند بدون اجازۀ او جهت تعلیم دینی از منزل خارج شود.

[۱]– روایت احمد و ابوداود از عایشهل.

[۲]– روایت احمد و نسایی.

[۳]– روایت بخاری و مسلم از ابوموسی اشعری.

مقاله پیشنهادی

خیار(داشتن اختیار در معامله)

حکمت مشروعیت داشتن اختیار در معامله داشتن حق اختیار در معامله از محاسن اسلام است؛ …