خاطره اى از دل

الحمد لله رب العالمین
اللهم صل على محمد و على آله و اصحابه اجمعین و من تبعه الى یوم الدین و اما بعد،

از جمله منجیات روز قیامت، عفو و بخشش از بندگان خداوند در دنیا میباشد، چه از بنده مسلمان و چه از بنده کافر.

در آن روز خداوند حق هر کسى را از دیگرى خواهد گرفت، حتى از حیوانات.

پیامبر صلى الله علیه و سلم فرمودند: “لَتُؤَدُّنَّ الْحُقُوقَ إِلَى أَهْلِهَا یَوْمَ الْقیامَهِ حَتَّى یُقَادَ للشَّاهِ الْجَلْحَاء مِنَ الشَّاهِ الْقَرْنَاء” (روایت مسلم)، یعنى: “بخداوند قسم که حقوق را به صاحبانش در روز قیامت خواهید پرداخت تا قصاص گوسفند بی شاخ از گوسفند شاخدار گرفته شود.”

کسى که از اهل ایمان باشد، اگر حق کسى بر گردن اوست، از حسناتش به شخص طلبکار داده میشود و اگر تمام شود از گناهان طلبکار بر گردنش افزوده میشود.

پس هر شخص در آنروز حق خودش را از دیگران خواهد گرفت، یا با گرفتن حسناتش اگر چیزى در دسترس باشد، و یا با زدودن سیئات خود و افزودن آن در میزان بدهکار.

ولى چه ضمانتى هست که اگر شخصى حتى تمام حقش را از دیگران مستوفى کند باز هم میزان حسناتش سنگینى کند و از اهل بهشت شود؟

در واقع راه حل بهترى براى نجات وجود دارد که بسیارى از مردم آنرا نادیده گرفته، و آن عبارتست از عفو و بخشش از دیگران در این دنیا.

خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: “وَلْیَعْفُوا وَلْیَصْفَحُوا أَلَا تُحِبُّونَ أَن یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ” (النور : ۲۲)، یعنى: “و باید که عفو کنند و درگذرند، آیا دوست نمی دارید که خداوند شما را بیامرزد”.

و همچنین میفرماید: “فمن عفا و اصلح فأجره على الله” (الشورى : ۴۰)، یعنى: “پس‌ هر که‌ درگذرد و به ‌اصلاح‌ آورد پاداش‌ او بر عهده‌ خداست‌”.

اگر پادشاهى هنگام توزیع جوائز و هدایا، نوع آنها را بیان کند و به برندگان بدهد، قیمت هر جائزه و یا هدیه را میتوان مشخص کرد، ولى اگر بگوید فلان شخص را رها کنید و چیزى به او ندهید زیرا جائزه او با من هست، از این جمله چه مفهومى به ذهن میرسد؟ مفهومش آنست که جائزه او چندان بزرگ خواهد بود که قیمتى نیست، “و لله المثل الاعلى” (و براى الله است بالاترین مثل).

و از پیامبر صلى الله علیه و سلم روایت شده است که: “در روز قیامت خداوند امرمیکند که ندا بدهند بپا خیزند کسانى که اجرشان بر خداوند هست، پس کسى بر نمیخیزد مگر کسانى که در دنیا عفو و بخشش کرده باشند، و این است قول خداوند که میگوید: فَمَنْ عَفَا وَأَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ یعنى: پس‌ هر که‌ درگذرد و به ‌اصلاح‌ آورد پاداش‌ او بر عهده‌ خداست” (سیوطی در “الدر المنثور (۶/۱۱) و خطیب بغدادی در تاریخ بغداد  (۱۱/۱۹۸) و ابن حبان فی روضه العقلاء ص ۲۷۶)

پس به نظر شما، اجر و پاداش خداوند براى این بندگان چه خواهد بود؟

و میفرماید: “ان تبدوا خیرا او تخفوه او تعفوا عن سوء فان الله کان عفوا قدیرا” (النساء : ۱۴۹)، یعنى: “اگر خیری‌ را آشکار کنید، یا پنهانش‌ دارید یا از بدی‌ای عفو کنید هرآینه‌ خدا عفوکننده‌ و توانا است”‌.

به این معنى که به‌ خدای‌ سبحان‌ اقتدا کنید زیرا او درعین‌ توانایی‌ای‌ که‌ دارد درمی‌گذرد و عفو می‌کند پس‌ شیوه‌ عفو و گذشت ‌حتی‌ در مواردی‌ که‌ شخص‌ حق‌ به‌جانب‌ نیز باشد، بهتر است‌.

و میفرماید: “خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الجاهلینَ” (سوره أعراف: ۱۹۸)، یعنى: “عفو پیشه کن و به کار پسندیده امر نما و از جاهلان اعراض کن”

از جابر رضی اللَّه عنْه روایت است که رَسُول اللَّهِ صَلّى اللهُ عَلَیْهِ وسَلَّم فرمودند: “رَحِم اللَّه رجُلا سَمْحاً إذا بَاع، وَإذا اشْتَرى ، وَإذا اقْتَضىَ” (روایت بخاری)، یعنى: “خداوند رحمت کند مردى که هنگام فروختن و خریدن و طلب کردن آسانگیر باشد”.

و از ابو قتاده رضی اللَّه عَنْه روایت است که از پیامبر صلى الله علیه و سلم شنید: “مَنْ سَرَّهُ أَنْ یُنَجِّیَهُ اللَّه مِنْ کُرَبِ یَوْمِ القِیَامَه، فَلْیُنَفِّسْ عَنْ مُعْسِرٍ أوْ یَضَعْ عَنْهُ” (روایت مسلم)، یعنى: “آنکه خوشش آید که خداوند او را از رنج های روز قیامت نجات دهد، باید مشکل فقیری را بگشاید (به اینکه مطالبهء حقش را تأخیر نماید) و یا از او در گذرد و قرضش را ببخشد.”

و از ابو هُریره رضی اللَّه عَنْه روایت است که رَسُول اللَّهِ صَلّى اللهُ عَلَیْهِ وسَلَّم فرمودند: “کَانَ رجلٌ یُدایِنُ النَّاس، وَکَان یَقُولُ لِفَتَاه: إذا أَتَیْتَ مُعْسِراً فَتَجاوزْ عَنْه، لَعلَّ اللَّه أنْ یَتجاوزَ عنَّا فَلقِی اللَّه فَتَجاوَزَ عنْهُ” (متفقٌ عَلیه)، یعنى: “مردی بود که به مردم قرض می داد و به خادمش می گفت: هرگاه نزد تنگدستى آمدى از او درگذر تا شاید خداوند از ما درگذرد”، پس (هنگام مرگش) با خداوند ملاقات نمود و از او درگذشت.”

و از ابو مسْعُود بدْرِی رضی اللَّه عنْه روایت است که رَسُولُ اللَّه صَلّى اللهُ عَلَیْهِ وسَلَّم فرمودند: “حُوسب رَجُلٌ مِمَّنْ کَانَ قبلکم فَلَمْ یُوجدْ لَهُ مِنَ الخَیْرِ شَیَّءٌ ، إلاَّ أَنَّهُ کَان یُخَالِطُ النَّاس، وَکَانَ مُوسِرا، وَکَانَ یأْمُرُ غِلْمَانَه أن یَتَجَاوَزُوا عن المُعْسِر. قال اللَّه، عزَّ وجَل: “« نَحْنُ أحقُّ بِذَلکَ مِنْه، تَجاوَزُوا عَنْهُ »” (روایت مسلم)، یعنى: “مردی از آنانیکه پیش از شما بودند، مورد محاسبه قرار گرفت و برای او چیزی خیر دیده نشد، غیر از اینکه او با مردم معامله می نمود و مردی آسان گیر بود و خدمتکاران خود را امر می کرد که از ناتوان درگذرند. خدای عزوجل فرمود: ما بر این کار از وی سزاوار تریم، از او درگذرید.”

و از حُذَیْفَه رضی اللَّه عنْه روایت است که گفت: أُتِى اللَّه تَعالى بِعَبْد من عِبَادِهِ آتاهُ اللَّه مَالا، فَقَالَ لَه: ماذَا عمِلْتَ فی الدُّنْیَا؟ قَال: وَلا یَکْتُمُونَ اللَّه حدیثاً  قَال: یَاربِّ آتَیْتَنِی مالَکَ فَکُنْتُ أُبایِعُ النَّاس، وَکانَ مِنْ خُلُقی الجواز، فکُنْتُ أَتَیَسرُ عَلى المُوسِرِ، وأُنْظِرُ المُعْسِر. فَقَالَ اللَّه تَعَالى : « أَنَا أَحقُّ بذا مِنْک، تجاوزُوا عَنْ عبْدِی » فقال عُقْبَهُ بنُ عامر، وأَبو مَسْعُودٍ الأنصاری، رَضِیَ اللَّه عنْهُما: هکذا سَمِعْنَاهُ مِنْ فی رَسولِ اللَّهِ صَلّى اللهُ عَلَیْهِ وسَلَّم (روایت مسلم)، یعنى: “بنده ای نزد خدای تعالی آورده شد که خدای تعالی به او مال داده بود و به او فرمود: در دنیا چه عمل کردی؟ گفت (پیامبر): و خداوند چیزی را پنهان نمی کند. آنمرد گفت: ای پروردگارم تو مالت را بمن دادی و من عادت گذشت را داشتم و با سرمایه دار و ثروتمند آسانگیری نموده و تنگدست و ناتوان را مهلت می دادم. خداوند تعالی فرمود: من به اینکار از تو سزاوارترم از بنده ام در گذرید. سپس عقبه بن عامر و ابو مسعود انصاری رضی الله عنهما گفتند: ما آن را از دهان رسول الله صلی الله علیه وسلم شنیدیم.

و از ابو هُریرَه رضی اللَّه عنْه روایت شده که رسُولُ اللَّه صَلّى اللهُ عَلَیْهِ وسَلَّم فرمودند: “من أَنْظَر مُعْسِراً أوْ وَضَعَ لَه، أظلَّهُ اللَّه یَوْمَ القِیامَهِ تَحْتَ ظِلِّ عَرْشِهِ یَوْمَ لا ظِلَّ إلاَّ ظِلُّهُ” (روایت ترمذیُّ)، یعنى: “کسى که فقیر و درمانده ای (در اداى قرضش) را مهلت دهد و یا از قرض او کم کند، خدای تعالی او را در روز قیامت در سایهء عرش خویش جای می دهد، در روزیکه سایه ای جز سایهء او نیست.”

و در حدیث دیگرى پیامبر صلى الله علیه و سلم فرموده است: “مَا نَقَصَتْ صَدَقَهٌ مِنْ مَال، وَمَا زَادَ اللَّهُ عَبْداً بِعَفْوٍ إِلاَّ عِزّا، وَمَا تَوَاضَعَ أَحَدٌ للَّهِ إِلاَّ رَفَعَهُ اللَّهُ عَزَّ وجلَّ” (روایت مسلم)، یعنى: “هیچ صدقه اى مال را کم نخواهد ساخت، و خداوند هیچ بنده ای را به ازاى عفو جز عزت نمى افزاید، و هیچکس برای خداوند فروتنی نمیکند، مگر اینکه خداوند او را بلند مرتبه مینماید.”

در نتیجه از این آیات و احادیث برمیاید که عفو و بخشش از بندگان عزت و سرفرازى و نجات در دنیا و آخرت را در بر خواهد داشت.

و این عفو و بخشش در واقع از صفات انبیاء و صالحین میباشد.

پیامبر صلى الله علیه و سلم فرمودند: “کَأَنِّی أَنْظُرُ إِلى رسولِ اللَّه صَلّى اللهُ عَلَیْهِ وسَلَّم یحْکیِ نَبیّاً من الأَنْبِیاء، صلواتُ اللَّهِ وسَلاَمُهُ عَلیْهم، ضَرَبُهُ قَوْمُهُ فَأَدْمـوْهُ وهُو یمْسحُ الدَّم عنْ وجْهِه، یقُول: « اللَّهمَّ اغْفِرْ لِقَوْمی فإِنَّهُمْ لا یعْلمُونَ »” (متفقٌ عَلَیْه)، یعنى: “گویی الآن من بسوی پیامبر صلی الله علیه وسلم نظر می کنم در حالیکه او از پیامبری از پیامبران صلوات الله علیهم حکایت می کند که قومش او را زدند و آغشته به خونش کردند و او خون را از چهره اش پاک می کرد و می گفت: خداوندا قومم را بیامرز، زیرا آنها نمی دانند.”

و هنگام بر گشتن از طائف و اهانت ساکنین آن به پیامبر صلى الله علیه و سلم و خون آلود کردن بدن مبارکش، خداوند جبریل علیه السلام را همراه ملائکه کوهها نازل فرمود تا به پیامبر صلى الله علیه و سلم بگوید: این است ملائکه کوهها در اختیار تو، و اگر دستور فرمایید این شهر و مردمانش را بین این دو کوه فشرده خواهیم کرد. ولى پیامبر صلى الله علیه و سلم که خداوند او را در قرآن “رحیم” نامیده گفت: “خیر، چه بسا که خداوند از فرزندان آنها کسانى را بیافریند که خداوند را عبادت کنند”، و خداوند از فضل و رحمتش گفتار پیامبر صلى الله علیه و سلم را برآورده کرد و نسل آینده این مردم مسلمان و خداپرست شدند.

و هنگام فتح مکه و پس از آانهمه ظلم و ستم که پیامبر صلى الله علیه و سلم از قریش دیده بود تمامى آنها را بخشید واین بخشش سبب مسلمان شدن اهل مکه شد و حتى کسانى که بعلت ظلم و ستم بیش از حد خونش را بهدر داده بود مانند عکرمه پسر ابو جهل که از پیامبر صلى الله علیه و سلم به دریاها گریخته بود، پس از آنکه شنید پیامبر صلى الله علیه و سلم او را میبخشد از گریزگاهش برگشت و مسلمان شد و از جمله اصحاب پیامبر صلى الله علیه و سلم بحساب آمد و پس از آن در فتوحات اسلامى نقش عظیمى را بر پا کرد، و این همه برمیگکردد به عظمت بخشش هنگامى که کسى آنرا رعایت کند.

و یوسف علیه السلام پس از ظلم و ستم برادرنش، پس از اینکه به پیامبرى و پادشاهى رسید و در اوج قوت بود برادرانش را بخشید و گفت:  “لا تثریب علیکم الیوم، یغفر الله لکم و هو ارحم الراحمین” (یوسف : ۹۲)، یعنى: “امروز توبیخ و سرزنشى بر شما نیست، خداوند شما را میامرزد و او مهربان ترین مهربانان است”

به این معنى که: امروز نه‌ شما را محکوم‌ می‌کنم‌ و نه‌ به‌ شما توبیخ‌ و ملامت‌ روا می‌دارم‌ و مادام‌ که‌ به‌ گناه‌ خود اعتراف‌ کرده‌اید، نسبت‌ به‌ شما با عفو و گذشت‌ برخورد می‌کنم‌. پس‌ اگر امروز که ‌روز سرزنش‌ است، بر شما سرزنشی‌ نباشد، بدانید که‌ در آینده‌ نیز نخواهد بود، و جالب اینجاست که گفت: الیوم” یعنى “امروز” (که حقیقت بر ملا شده و من در اوج قوت و شما در اوج فقر و ذلت هستید) شما را بخشیدم چه برسد به روزهاى آینده، زیرا معمولا طبیعت بشر بدین صورت است که شخص مظلوم هنگام عزت، اگر ظالمش را در اوج ذلت ببیند شدیدترین انتقام را در همان روز اول ملاقات از او میگیرد ولى کم کم از این شدت کاسته میشود، ولى یوسف علیه السلام از همان روز اول که روز عزتش بود و روزى که برادرانش در اوج فقر و ذلت بودند آنها را بخشید،

و نه فقط این، بلکه در حقشان نیز دعاء کرد و گفت: “خداوند شما را می‌آمرزد و او مهربان‌ترین‌ مهربانان ‌است‌”، یعنی: وقتی‌ بنده‌ بینوایی‌ مانند من، شما را عفو کند، دیگر از بی‌نیاز آمرزگار، جز عفو و آمرزش‌ چه‌ انتظار دیگری‌ می‌توان‌ داشت‌؟

علاوه بر این، ظلمى که از برادرانش به او روا شده بود را به شیطان نسبت داد و فرمود:

“من بعد ان نزغ الشیطان بینی و بین اخوتی” یعنى: “پس‌ از آن‌که‌ شیطان‌ میانه‌ من‌ و برادرانم‌ را به‌هم‌ زد”

بدین‌گونه‌ بود که‌ یوسف علیه السلام از روی‌ ادب‌ و به ‌لحاظ گرامی‌داشت‌ و رعایت‌ خاطر برادران، گناه‌ آنان‌ را به‌ شیطان ‌حواله‌ کرد و اصلا به روى خود نیاورد که ظلم و ستم آنها را تک تک از قبیل کتک زدن، تهمت زدن، در چاه انداختن، بعنوان برده فروختن و غیره را بشمارد و از آنها انتقام بگیرد.

این است اخلاق انبیاء که خداوند متعال آنرا فقط براى داستان براى ما بیان نکرده، بلکه به منظور سیر سیرت و سلوک آنها ذکر نموده تا در روز قیامت به عفو عظیم او نائل آییم.

احمد بن حنبل هنگام فتنه “خلق قرآن”، او را نزد خلیفه وقت آوردند تا اینکه یا تسلیم شود و بگوید قرآن مخلوق هست، و یا او را شکنجه دهند، و از آنجاییکه این امام تسلیم این قول و اعتقاد بدعت نشد او را شکنجه دادند ولى قبل از ملاقات شکنجه گاه و جلادان گفت: “اللهم ان اشهدک انى قد غفرت لهم !”، یعنى: “بار خدایا، من تو را گواه میگیرم که همه آنها را بخشیدم !” و از آن پس بود که بعلت صبر و استقامت و گذشتى که داشت مردم او را با لقب “امام اهل سنت و جماعت” تلقى میکنند و این در واقع اجر و پاداش خداوند براى او میباشد در این دنیا قبل از آخرت ان شاء الله.

و اینجاست که صحت قول پیامبر صلى الله علیه و سلم تجلى میشود که فرمودند: “وَمَا زَادَ اللَّهُ عَبْداً بِعَفْوٍ إِلاَّ عِزّا” (روایت مسلم)، یعنى: “و خداوند هیچ بنده ای را به ازاى عفو جز عزت نمیافزاید”، مثال آن: عزت و بزرگوارى پیامبر صلى الله علیه و سلم، سرفرازى و پادشاهى یوسف علیه السلام، و امامت احمد بن حنبل رحمه الله، پس از عفو و بخشش هر کدام !

اینست منزلت و مقام این صفت نزد خداوند در دنیا، پس چه برسد به روز قیامت !

برادران و خواهران گرامى، هر فرد در این دنیا نزدیکان و دوستانى را دارد که جانش را فداى او میکند، و زندگیش را براى او ایثار میکند، مانند مادر، پدر، برادر، خواهر، فرزندان، دوستان صمیمى و غیره، ولى طبیعتا بعلت خطاکار بودن بنى آدم، باز هم گاه گاهى این اشخاص ممکن است به یکدیگر ظلم و ستمى روا دارند مانند غیبت یکدیگر، ولى کدامیک از شما دیده است که این نزدیکان و دوستان را ببیند و در برابر او طلب عفو و بخشش کند؟ معمولا آنرا نادیده گرفته و یا به فراموشى سپرده، ولى در روز قیامت همین نزدیکان و دوستان به سراغ یکدیگر خواهند رفت و گریبان همدیگر را خواهند گرفت و نزد خداوند شکایت خواهند کرد تا حقشان را از یکدیگر بگیرند، و حتى اگر یک حسنه نیز باشد کسى از آن نمیگذرد چه از والدین و چه از فرزندان و چه دیگر کسان، پس چه بهتر که احسان به بندگان خداوند مخصوصا این دوستان و نزدیکان را در این دنیا به جلو انداخت تا در آن روز ببینند که شما قبلا در دنیا بدون هیچ مِنّتى همه آنها را آمرزیده اید، ولى نتیجه این کار چه خواهد بود؟ همان که گفته شد: “فلا یقوم الا من عفا” یعنى: “(ابتدا از گور) بر نمیخیزد مگر کسى که (در دنیا) عفو و بخشش کرده”، و متأکد باشید که جزاى او از طرف خداوند از تمامى حسناتى که قرار بود از بدهکارانش بگیرد بیشتر خواهد بود زیرا هرگز عفو و بخشش بنده از عفو و بخشش خداوند بیشتر نخواهد بود، خداوند عَفُوّ و کریم هست و ما بندگان ناتوان و نیازمند، پس اگر بنده ضعیف و نیازمند چنین بخششى از خود نشان دهد چه برسد به خالق او و کسى که از ازل و لا یزال بخشنده هست و عفْو و بخشش را دوست دارد و از صفات لا ینفک او بوده !

و کسى که حسن ظن به خداوند داشته باشد که به ازاى عفو و بخشش و رحمت و شفقت به بندگانش خداوند او را نیز مورد عفو و رحمت خود قرار دهد، همانطور خواهد بود، خداوند متعال در حدیث قدسى میفرماید:

“أَنَا عِنْدَ ظَنِّ عَبْدی بی” (متفقٌ علیه)، یعنى: “من نزد گمان بنده ام میباشم”.

لذا اگر کسى بعلت طلب عفو از خداوند این کار را انجام دهد، پس عفو خداوند بیشتر است، “فان الله کان عفوّا قدیرا” (النساء : ۱۴۹)، و اگر بعلت رحمت و شفقت به بندگانش این کار را انجام دهد، پس خداوند ارحم الراحمین هست، “و هو ارحم الراحمین” (یوسف : ۶۴)، و اگر بعلت احسان و نیکوکارى این کار را انجام دهد پس خداوند او را دوست میدارد، “ان الله یحب المحسنین” و همراه اوست “و ان الله لمع المحسنین” (العنکبوت : ۶۹)، و لذا جزاى شخص بخشنده عزت در این دنیا، و نجات در روز رستاخیز خواهد بود ان شاء الله.

از أنس بن مالک رضی الله عنه روایت شده است که کفت: با رسول الله صلى الله علیه و سلم نشسته بودیم که بیامبر صلى الله علیه و سلم فرمودند: “شخصى از اهل بهشت هم اکنون بر شما ظاهر خواهد شد”، سبس مردى از انصار که اب وضوء از ریشش بایین میامد ظاهر شد در حالیکه نعالش در دست جبش معلق بود، سبس روز بعد نیز بیمبر صلى الله علیه و سلم همان حرف روز اول را تکرار کرد و سبس همان مرد دیروز ظاهر شد، و روز سوم نیز همین حادثه تکرار شد، سبس هنکامى که بیمبر صلى الله علیه و سلم از جایش بلند شد و رفت و عبدالله بن عمرو بن العاص دنبال ان مرد رفت و به او کفت: “من با بدرم کمى بحث داشتم و قهر کردم و سوکند خوردم که تا سه روز سراغش نروم بس ایا ممکن است مدت ۳ روز مرا نزد خودت جاى دهى تا این ۳ روز سبرى شود؟ ان مرد کفت: “بله”، أنس کفت: عبدالله نقل میکرد که سه شبانه روز نزد ان مرد ماند ولى از نماز شب را ازاو ندید مکر اینکه اکر از خواب بیدار میشد ذکر خداوند را بزبان میاورد و تکبیر میکفت و براى نماز صبح اماده میشد،  و در این مدت ۳ روز فقط حرفهاى خیر جیز دیکرى را از او نمیشنیدم، و بس از سبرى شدن سه شبانه روز این اعمال و عبادتش را بسیار ناجیز شمردم و به او کفتم: “اى بنده خدا، من با بدرم هیج مشلک و بحثى نداشتم ولى بیامبر صلى الله علیه و سلم ۳ بار تکرار کرد و کفت شخصى از اهل بهشت هم اکنون ظاهر خواهد شد و هر ۳ بار تو نمایان شدى، لذا من میخواستم ببینم عبادت و اعمالت جکونه است (که تو را از اهل بهشت قرار داده) تا به تو اقتدا کنم ولى دیدم که اعمال جندانى ندارى، بس جه جیز سب شده که بیامبر صلى الله علیه و سلم جنین حرفى را بزند (که تو از اهل بهشتى)؟ ان مرد کفت: “همان است که دیدى”، عبدالله کفت: هنکامى که ان مرد را ترک کردم و دور شدم مرا صدا زد و کفت: “اعمال من همان است که دیدى ولى من در دلم هیج نوع غشى نسبت به مسلمانان روا نمیدارم و هیج احدى را بخاطر نعمتى که خداوند به او داده است حسد نمیورزم. سبس عبد الله کفت: “این جیزى است که تو را به ان منزلت رسانده (یعنى بهشت) ولى ما طاقت انرا نداریم !” (روایت احمد).

شاهد اینجاست که این مرد نا شناس از انصار، هیج جیز نا بسندى را در دلش نسبت به مسلمانان جا نمیداد و قلبش صاف بود، و این امر سبب ورود او به بهشت شد هر جند نه از اهل نماز شب بود و نه از اهل روزه سنت.

البته اجر و پاداش عفو و بخشش و همچنین تمامى کارهاى خیر در روز قیامت، فقط براى اهل توحید میباشد، زیرا کسى که با شرک و کفر بمیرد دیگر راه نجاتى براى او باقى نیست، ولى اگر در دنیا از اهل خیر باشد، خداوند جزاى نیکوکاریش را فقط در این دنیا خواهد داد.

پس اى برادران و خواهران ایمانى، این فرصت عظیم را در این دنیا غنیمت بشمارید و آنرا از دست ندهید، و از تمامى مردم چه دوست و چه دشمن بگذرید، و با قلبى صاف از این دنیا بروید تا مورد عفو کلى خداوند در روز قیامت قرار گیرید و از اولین کسانى باشید که از گور برمیخیزید تا جزاى بیکران الهى را قبل از همه دریافت دارید !

اللهم انک عفو تحب العفو فاعف عنا
بار خدایا، تو بسیار بخشده و دوستدار بخشش هستى پس ما را ببخش !

خداوند متعال بیامرزد، و او را مورد عفو و بخشش خود قرار دهد، و عزت و سرفرازى در این دنیا نصیبش کند، و در آخرت در جنت فردوس رستگارش کند، کسى که این مقاله را به مردم برساند و نشر کند، اللهم آمین.

و الحمد لله رب العالمین.

مقاله پیشنهادی

دنیا، اینگونه آفریده شده است

روزی مارکس اویلیوس، یکی از فیلسوفان بزرگ دربار امپراطوری روم، گفت: امروز افرادی را ملاقات …