حقیقت عیسى مسیح علیه السلام

بخش أول
بدون تردید، معمولاً شما ادعاهای را که عیسی خداست، شنیده باشید. یعنی شخص دوم در نظریه (تثلیث مقدس). اما انجیل حقیقی که منحیث منبع معلومات در مورد عیسی و همچنان به طور مبنای عقیده در چوکات عیسیویت استفاده می شود، این ادعا را واضحاً تکذیب می کند. ما، شما را می انگیزیم که به انجیل خود رجوع فرمایید و معلوم کنید که نتیجه گیری های ذیل، خارج از متن کتاب تان بیرون نویس نگردیده است.
١ – خداوند عالم کامل است……. مگر عیسی علیه السلام نبود:
وقتیکه از روز قیامت صحبت می شود، عیسی علیه السلام از محدودیت علم اش در باره اینروز بطور اشکارا اظهار می کند، وی فرموده است، “مگر از آنروز و ساعت (روز قیامت) هیچ کس نمی داند، هیچ کس …، حتی فرشتگان که در بهشت هستند و نه پسر، مگر پدر می داند.”
mark13 :32-.Matt 24:36
مگر خداوند جل جلاله عالم کامل است، علم (دانایی) خداوند جل جلاله انتها ندارد. اینکه شخص خود عیسی علیه السلام اقرار میکند که در باره روز آخرت نمی داند، آشکارترین دلیلی است که عیسی علیه السلام عالم کامل نیست و بناءً گفته می توانیم که عیسی علیه السلام خدا نیست.
٢ – خداوند جل جلاله قدرت کامل دارد…… مگر عیسی علیه السلام نداشت:
عیسی علیه السلام بسیار معجزه های را نشان داد، او خود اقرار کرده است که قوت وکارهای خارق العاده یی را که بشکل معجزه نشان می داد از خودش نبود بلکه این قوت ومعجزه از جانب خداوند برایش الهام و اعطا می شد. چنانچه فرموده است، “هر آیینه، هر آیینه، برای شما می گویم که فرزند از خود هیچ چیزی را انجام داده نمی تواند، مگر آنچه او نشان میدهد، پدر آنرا انجام می دهد …..”.
John, 5:19
مکرراً در جایی دیگری فرموده است،”من به میل خود هیچ کاری را انجام داده نمی توانم. آنچه می شنوم در مورد آن قضاوت می کنم و قضاوت ام به عدل استوار است، زیرا خواست خود را در آن نمی جویم مگر می جویم رضای پدر را که مرا فرستاده است”.
John, 5:30
خداوند جل جلاله تنها قوی نیست او همچنان منبع قوت و صلاحیت است. اینکه شخص خود عیسی علیه السلام از ضعف و ناتوانی خود اعتراف می کند، واضح ترین دلیلی است که قوت و قدرت کامل ندارد و خدا نیست.
٣- الله جل جلاله خدا(معبود) ندارد …. مگر عیسی علیه السلام داشت:
خداوند قاضی نهایی و پناه گاه برای همه است. او ذات مقدس به هیچ کسی محتاج نیست و نه کسی را عبادت می کند. مگر عیسی علیه السلام خود اعتراف کرده است که او یک ذاتی را عبادت و به او نماز و دعا انجام داده است. عیسی علیه السلام فرموده است: “من به سوی پدر خود و پدر شما، بسوی خدای خود و خدای شما، بالا میروم”.
(John, 20-17)
همچنین گذارش شده است که عیسی علیه السلام وقتیکه در صلیب بود، آواز و ناله می کشید و می گفت: “ای خدای من، ای خدای من، چرا مرا رها کردی؟” (Math., 27- 46) اگر عیسی علیه السلام خدا می بود پس چنین خوانده می شد. ” خودم، خودم، چرا مرا رها کردی؟” آیا این یک جمله یی کاملاً بی معنی و بی مورد نخواهد بود؟ وقتیکه عیسی علیه السلام به پروردگاردعا و نماز می خواند (Luke11:2-4)
آیا او خود را عبادت می کرد؟ وقتیکه در باغ گیتسیمانی او نماز خواند، “ای پدر من، آیا این امکان دارد که بگذاری این پیاله ازمن عبور کند. (Math., 26- 36) هزگز این به رضای من نیست مگر آنچه رضای خودت است.” همان عیسی علیه السلام نظر به قول و عمل اش اعتراف و تصدیق نموده است که عبادت میکرد و به یک ذات دیگر منحیث خدای خود نماز خوانده و عبادت کرده است، این آشکارترین اثباتی است که عیسی علیه السلام خدا نیست.
مطابق به متن انجیل، خداوند جل جلاله یک روح غیر قابل دید است.
۴ – عیسی علیه السلام گوشت و خون بود:
هزاران شخص عیسی علیه السلام را دیده و آواز اش را شنیده است، عیسی علیه السلام خود گفته است چنانکه شما مرا می بنید و آواز مرا می شنوید،چنین با خدا شده نمی تواند. چنانچه فرموده است: “هیچ کسی در هیچ زمانی خداوند جل جلاله را ندیده است”.
John, 1:18
هیچ کس در هر زمانی، نه آوازش را شنیده و نه شکل اش را دیده است”. John, 5:37همچنان در John, 9:24ذکر کرده است: ” خداوند جل جلاله یک روح است، کسی که میخواهد عبادت اش را بکند، باید او را به روح و روان راستی عبادت کند.” همان عیسی علیه السلام می گفت که هیچ کسی در هر زمانی خدا را ندیده و نه از وی شنیده، در حالیکه پیروان وی خدا را دیده و نیز از وی شنیده اند. این یک اثبات واضح شده می تواند که عیسی علیه السلام خدا نیست.
هیچ کسی بزرگتر از خداوند جل جلاله نیست و نه کسی او را رهنمایی می کند، مگر عیسی علیه السلام قبول می کند که یک ذات بزرگتر از خودش که او ……..
۵ – خود خواهی از شان او (عیسی علیه السلام) دور بود:
ممکن است که این واضحترین شاخصه یی باشد که عیسی و خداوند جل جلاله مساوی نیستند، بنا به همین دلیل، گفته می توانیم که یکی و همانند نیستند. مکرراً از زبان خود عیسی علیه السلام شنیده شده است که در (John, 1-18) گفته است. ” پدرم بزرگتر ازمن است”. در (Luke, 18:19) ذکر شده است که، وقتی شخصی وی را معلم خوب (اعلی) خطاب کرد، عیسی علیه السلام در مقابل جواب داد: ” چرا مرا خوب می خوانید؟ هیچ کسی خوب نیست، این کلمه را به یکی نگهدارید که او خداوند جل جلاله است … ”
برعلاوه، عیسی علیه السلام فرق واضح بین خود و خداوند قایل شده است. در حالیکه فرموده است. ” من به جلو حرکت کردم و از جانب خداوند فرستاده شدم، من هرگز ازجانب خود نیامده ام، مگر او مرا فرستاده است”. (John, 8:42)
واضحت کامل ارایه کرده است نه اینکه از مساوی بودن خود به خداوند ارایه کند. در حالیکه در (Luke, 22:42) فرموده است: “نه خواست و اراده من ، آنچه خواست و رضای توست می شود) و در (John, 1:18) فرموده است: ” من خواست خود را نمی جویم، مگر می جویم خواست پدر را که مرا فرستاده است. ” همان عیسی خود اقرار می کند که او به دنیا به اثر ابتکار خود نیامده است. مگر رعنمایی شده است که تا بیاید. همچنان از یک موجود دیگر که بزرگتر ازخودش می باشد اعتراف نموده است. او با خواست خود مخالفت کرده و آنرا سرکوب می کند تا رضای دیگری را بجا آرد. این آشکارا ثابت می کند که عیسی علیه السلام مقام اعلی و نهایی نیست و بدین لحاظ گفته می توانیم که عیسی علیه السلام خدا نیست.
نتیجه گیری:
کلیسا کتاب انجیل را یگانه منبع معلومات راجع به خدا و عیسی علیه السلام می داند. چون انجیل این را واضح می کند که عیسی علیه السلام موجود اعلی نیست و نه موجود اعلی عیسی شده می تواند. پس نظر به کدام اساس شما نوعی دیگری عقیده دارید؟ عقیده بر اینکه موجود اعلی سه گانه (تثلیث ) است، کاملاُ نادرست و نامناسب با کلماتیکه خود عیسی علیه السلام در انجیل ارایه کرده است، می باشد. خداوند یکی است، نه سه. او یک ذات کامل و یگانه است.
اگر در مورد حقایق در بارهء خداوند و ارتباط شما با او، علاقه مندبوده باشید، از شما دعوت بعمل می آریم که در باره دین اسلام مطالعه و تحقیق کنید.

مقاله پیشنهادی

نزول عیسی بن مریم علیهما السلام

بعد از خارج شدن دجال و به فساد پرداختن در زمین، الله، عیسی بن مریم …