حقایق و نمونه‌هایی از روایات شیعه (۳)

دـ روایات، میدان وسیع‌تری برای دروغ دارند

وقتی قواعد هدایت از مردم گم شود و از آنان پنهان بماند که اصول هدایت تنها در آیات محکم قرآن منحصر هستند ولاغیر، زیرا آیات محکم یگانه منبع برای دستیابی به اصول دین است؛ گمراهیها از طریق روایات به سوی آنان سرازیر می‌شوند؛ روایاتی که از افراد مورد اعتماد خودشان، کسانی که لباس علماء را به تن کرده‌اند، می‌گیرند، زیرا فکر نمی‌کنند که‌ در میان علما کسانی هستند که‌ مرتکب اشتباه می‌شوند و یا این‌که‌ حقائق را بر آنان وارونه جلوه می‌دهند و مرتکب گناه دروغ عمدی می‌شوند.

این، چیزی است که محال است با آیات محکم قرآن انجام گیرد؛ زیرا آیات محکم معانی روشن و اهداف مشخصی دارند و احتمال معانی مختلفی ندارند.

این‌ها نمونه‌هایی بودند که آن را از روی ناچاری بیان نمودم، زیرا که این‌ها تنها قطراتی از باتلاقی بزرگ به شمار می‌روند!

عبدالحسین شرف الدین موسوی، صاحب کتاب «المراجعات» یکی از این کسانی است که عمداً دروغ می‌گویند. یکی از دروغ‌هایش این است که ایشان تأییدِ روایات را به مصادر یا علمایی نسبت می‌دهد که آن روایت‌ها را آورده‌اند تا به رد آن‌ها بپردازند و یا ضعفشان‌ را بیان نمایند، پس چگونه او این کتاب‌ها را به عنوان منبعی معتبر برای روایات قرار می‌دهد؟

در کتاب «مراجعات» او، از این نوع دروغ‌ها زیاد است؛ از جمله: این سخن ابوهریره رضی الله عنه: «قال خلیلی وحدثنی خلیلی»= «دوست صمیمی‌ام گفت و دوست صمیمی‌ام به من خبر داد» به علی رضی الله عنه رسید، علی گفت: «متى کان النبی خلیلک؟» کی پیامبر  صلی الله علیه و سلم دوست صمیمی تو بود؟

و این روایت را به کتاب «تأویل مختلف الحدیث» ابن قتیبه به عنوان منبع معتبر حدیثی، نسبت داده است. در حالی که اغلب خوانندگانی که به نویسنده اعتماد می‌کنند، از این حقیقت بی‌خبرند که ابن قتیبه، روایت را آورده تا آن را رد و باطل نماید و بیان دارد که این روایت بدون سند، روایت شده و راوی آن، نَظّام معتزلی است[۱]. و این دروغی عمد و گناهی بس بزرگ است که میلیون‌ها نفر با آن گمراه می‌شوند.

یکی دیگر از این دروغگویان، تیجانی است که البته دروغ‌های زیاد و عجیب و غریبی از وی سرزده است؛ از جمله او به دروغ به ابن کثیر در کتاب «البدایه والنهایه، ۵/۲۱۴» نسبت داده که وی از ابوهریره روایت نموده که رسول الله  صلی الله علیه و سلم، روز غدیر را بعد از انتصاب علی به عنوان امام و امیرمؤمنان، روز عید قرار داده و فرمودند: «سپاس و ستایش برای خدا به خاطر کامل کردن دین و تکمیل نعمت هدایت و رضایت و خوشنودی پروردگار به پیامبری من، و به ولایت علی بن ابی طالب بعد از من».

و پیامبر  صلی الله علیه و سلمدست‌های را جهت تهنیت و تبریک به علی ترتیب داد و ابوبکر و عمر از جمله‌ی تبریک کنندگان بودند… تا آخر روایت. و این‌که‌ این فرموده‌ی خداوند متعال: ﴿الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ﴾ درباره‌ی همین حادثه نازل شد[۲]، که این دروغی محض است و به ابن کثیر/ بسته شده است! زیرا کتابش، «البدایه والنهایه» در دسترس است و اثری از این‌ها در آن نیست.

یا مانند ابراهیم زنجانی، که کتابش، «عقاید الإمامیه الاثنی عشریه» کاملاً پر از این دروغ‌های عمدی است؛ مثلاً می‌گوید: «مفسران و محدثان شیعه و سنی متفق‌اند که آیه‌ی ﴿إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا﴾ [المائده: ۵۵] درباره‌ی علی رضی الله عنه نازل شده، بدان‌گاه که در حال نماز در حضور جمعی از صحابه، انگشتراش را به آن مستمند صدقه داد. و این روایت در صحاح سته آمده است». سپس در حاشیه‌ی کتاب، اسماء مؤلفان و کتاب‌ها و شماره‌ی صفات کتاب‌ها را آورده است (که گویا این روایت در این کتاب‌ها موجود است). مثلاً یکی از نویسنده‌هایی که آورده، رازی است که گفته آن را در تفسیر خود نقل کرده است. زنجانی به او دروغ بسته آنجا که می‌گوید: «از جمله مخالفانی که روایت کرده‌اند آیه‌ی ﴿إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا﴾ درباره علی علیه السلام نازل شده، فخر رازی در تفسیر خود، ج ۳، ص ۶۱۱ می‌باشد»[۳].

بدون احساس هیچ‌گونه‌ تأسفی می‌گویم: تمامی این ادعاها دروغی صریح و واضح می‌باشند! و تنها چیزی که‌ باعث شده‌ این مرد و امثال ایشان، چنین جرأتی را به‌ خود بدهند که‌ به‌ عمدی مرتکب دروغ بشوند، همان اعتماد مردم کور و لال می‌باشد که‌ آنان را رها نموده‌اند.

قبل از آنکه فرصت‌ از بین رود، لازم است که برادران صادق ما از میان عامه‌ی امامیه تجدید نظر کنند و دیگر به این علماء اعتماد نکنند.

اما این ادعایش که مفسران و محدثان بر آنچه که می‌گوید، اتفاق نظر دارند، ادعائی است باطل و محال، بلکه برعکس همه‌ی مفسران و محدثان متفق‌اند که آیه‌ی مذکور عام است و تنها درباره‌ی شخص علی رضی الله عنه نازل نشده است، و باز اتفاق نظر دارند بر این‌که‌ روایت وارده در این زمینه، دروغ و ساختگی است.

این گفته‌ی آقای زنجانی که: «چنین امری در صحاح سته آمده است» از دروغ‌ترین دروغ‌هاست؛ چون این روایت نه در صحیح بخاری و مسلم و نه در سنن چهارگانه وجود ندارد.

به تفسیر فخررازی مراجعه نمودم دیدم که امام رازی این روایت را در جلد ۳، ص ۶۱۸ آورده است، اما بدین خاطر آن را آورده تا آن را رد کند و صحیح نبودنش را اثبات نماید. پس چگونه چنین امری را به عنوان منبع معتبر روایت قرار می‌دهد!!! همانا توسل به دروغ به عنوان دلیل بر ادعا، تنها یک معنی دارد و آن، این‌که: مدعی از ته درونش می‌داند که ادعایش فاقد دلایل صحیح و درست می‌باشد.

[۱]– المراجعات، ص ۲۸ و ۵۹٫

[۲]– لأکون مع الصادقین، ص ۶۰٫

[۳]– عقاید الإمامیه الاثنی عشریه، ص ۸۱-۸۲٫

مقاله پیشنهادی

زهد رسول الله صلی الله علیه وسلم

عَنْ أبِی هُرَیْرَهَ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم: «اللَّهُمَّ ارْزُقْ آلَ مُحَمَّدٍ …