توحید و رهایی

کلمه توحید دوبخش دارد.نخست نفی “غیر”است و سپس اثبات “او”. یعنی تا از بندگی غیر او رها نشوی ،لذت حضور در بارگاهش را نیافته ای! زیبایی شکوه انگیز توحید در همین است که تو را از همه اسارت ها نجات میدهد.واین یعنی یافتن قدرتی خلل ناپذیر!  البته شیطان برای دربندکشیدن آدمی گاه از طریق خود این مفاهیم وارد میشود !
جالب اینجاست که همه کمالات هم در سایه این رهایی و آزادی تحقق می یابد.انسانی که در بند توجه دیگران است اعمالش سبب رشد او نمیشود.بهمین جهت است که “ریا و تظاهر” اینقدر مذموم است.عملی که برای غیر او انجام گیرد هباء منثوراست! و هیچ از آن باقی نمیماند و طبیعی است که هیچ رشد و کمالی برای صاحبش ندارد بلکه او را عمیقا تنزل میدهد.
حقیقت این است که موحد نه خود را از خدایش دور میبیند و نه منتظر تایید و تشویق کسی است! لذا او در درون خودش رضایت و شادی عمیقی دارد و آن را با هیچ چیز دیگری سودا نمیکند.او از هرچه غیر ” او”ست آزاد و رهاست!

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …