تقیه در هر ضرورت و نیازی

کلینی از ابوجعفر  علیه السلام نقل کرده: تقیه در هر ضرورتی انجام می‌گیرد، و انجام دهنده آن، وقت ضرورت و نیاز بد آن را بهتر درک می‌کند»[۱].

و نیز از محمدبن‌ مسلم روایت کرده: بر ابوعبدالله وارد شدم در حالی‌که ابوحنیفه در نزد او بود. به او گفتم‌: قربانت گردم، خواب عجیبی را دیدم. به من گفت: ای ابن مسلم آن را بازگوی چرا که معبر آن در آنجا نشسته است و با دستش به ابوحنیفه اشاره کرد. گفتم: در خواب دیدم که وارد خانه‌ام شدم، ناگهان زنم را دیدم که بر من خارج شد و گردوهای زیادی را شکست و آنها را بر سر و روی من پاشید. از این خواب تعجب کردم. آنگاه ابوحنیفه گفت: «تو مردی هستی که با شخصی فرومایه در ارتباط با ارث و میراث زنت با او مناقشه می‌کنی، و پس از رنج سختی، ان‌شاءالله به نیازت خواهی رسید». ابوعبدالله گفت: بخدا درست تعبیر کردی ای ابوحنیفه، پس ابوحنیفه از نزد او بیرون شد. به او گفتم: فدایت بشوم، من تعبیر این ناصبی را ناپسند داشتم. آنگاه گفت: ای ابن مسلم خدا تو را بد نکند، تعبیر ما با تعبیر آنها یکی نیست … و تعبیر او درست نبود، به او گفتم:‌فدایت بشوم، پس چرا برای او سوگند خوردی که اصابت کرده، در حالی‌که اشتباه کرده است. گفت: آری، من سوگند خوردم که او اشتباه کرده است»[۲].

و کلینی نقل کرده: «ابو عبدالله می‌گفت: پدرم می‌گفت: هیچ چیزی به اندازه تقیه مایه خوشحالی و شادکامی من نیست. تقیه دژ و سپر مؤمن است»[۳].

و نیز کلینی نقل کرده: ‌به ابو عبدالله گفته شد: مردم می‌گویند که علی بر روی منبر کوفه گفته است: ای مردم، شما به سوی ناسزاگویی به من، فرا خوانده می‌شوید، سپس به من فحش دهید. پس به برائت‌جویی از من فراخوانده می‌شوید، پس از من تبری بجوئید. آنگاه ابو عبداله گفت:‌چقدر فراوان مردم بر علی دروغ می‌گویند. پس گفت: علی فقط گفته: شما به فحش دادن به من فراخوانده می‌شوید،‌ پس به من ناسزا بگوئید. پس به برائت جستن از من فرا خوانده می‌شوید، در حالی‌که من بر سر دین محمد  صلی الله علیه و سلم هستم، و نگفته از من تبری بجوئید!»[۴].

ائمه در نزد شیعه معصوم هستند و نیز از طرف خدا بعنوان صاحبان امر می‌باشند. طاعت آنها در هر کوچک و بزرگی، در نزد آنها، واجب می‌باشد. و مادام که تقیه در نزد آنها، واجب می‌باشد. و مادام که تقیه در نزد آنها دارای چنین مناقب و فضایلی می‌باشد، به این آسانی‌ها تشخیص کلام درست و نادرست آنها ممکن نیست، و چه کسی می‌تواند تضمین کند که این روایت‌های موجود در کتاب‌های آنها از باب تقیه عنوان نشده باشد. و چون هر عمل یا قولی از آنها احتمال تقیه دارد، پس لازم می‌آید که به مقتضای فرامین آنها عمل نشود. در نتیجه همه اقوال و افعال آنها به علت احتمال تقیه بودن آنها، از درجه صحت ساقط می‌شود.

[۱]– مرجع سابق ص ۴۸۴٫

[۲]-فروع کافی, کلینی , کتاب الروضه, ص ۱۳۷٫

[۳]– اصول کافی, ۴۸۴٫

[۴]– مرجع سابق, ۴۸۴٫ش

مقاله پیشنهادی

زهد رسول الله صلی الله علیه وسلم

عَنْ أبِی هُرَیْرَهَ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم: «اللَّهُمَّ ارْزُقْ آلَ مُحَمَّدٍ …