تقسیمِ دین به پوست و مغز، با جهان شمولیِ دعوت منافات دارد (۲)

واضح است که الله دینش را بر پیامبرش نازل کرد تا با آن انسان مسلمان را بسازد و او با دین، در دنیا و آخرت خوشبخت و سعادتمند شود. و بر هیچ خردمندی پوشیده نیست که امر و نهی دینی سهم بسزایی در ساختار انسان دارد. فرقی نمی­ کند این امر و نهی مربوط به مستحبات باشد یا واجبات. چرا که تمام این احکام همان شعبه­ های ایمان است که رسول الله در مورد آن­ها می ­فرماید: « الإیمان بضعٌ وسبعون شُعبه فأفضلها قول لا إله إلا الله، وأدناها إماطَهُ الأذى عن الطَّریق، والحیاءُ شعبهٌ من الإیمان»: (ایمان هفتاد و اَندی شعبه دارد. برترین آن قول، لا إله إلا الله است و کمترین آن برداشتن مانعی از سر راه است. و حیا[۱] شعبه­ای از ایمان است). هر یک از این شعبه­ ها ناقص گردد، شعبه ­ای از ایمان ناقص شده است. و به هر شعبه­ ای که انسانِ مسلمان پایبند باشد، به ایمانش افزوده است. زیرا با قول و عمل ایمان زیاد و کم می ­شود. و این اعتقاد و باورِ تمام امت اسلامی است.

  اگر اعتراض شود: واقعِ امروزی و مشکلات و گرفتاری­هایی که بر سر مسلمانان فرود آمده است و توطئه ها و هجماتی که متوجه آنان است، بر ما لازم می­دارد که اتحاد و یکپارچگی صف امت مسلمان را بر هر چیزی مقدم نماییم و مسلمانان را در مسایل فرعی که علما اختلاف نظر دارند و مردم به ظواهر آن مشغولند را، متحد و منسجم کنیم. الان لازم است بر مسایل دین و اصولی که مورد اتفاق همه است، تمرکز نموده و دیگر مسایل را رها کرد. خصوصاً اختلاف در مسایل فرعیِ گذشته و اختلاف آراءِ علما و ترجیح یکی بر دیگری، کار آسانی نیست. و اوقات زیادی که الان باید صرف حمایت از اسلام و مسلمین شود را، نابود می­کند. بلکه چنین اختلاف نظرهایی در شریعت، گنجایش دارد و رحمت است. هر شخص آن­چه را متناسب او باشد می ­گیرد و کسی بر کسی دیگر انکار نمی ­کند. از آن­جا که همه­ ی ما عالِم نیستیم، هیچ عیب و نقصی نیست که سخن دیگر علما و ائمه­ ی دین را پیروی کنیم. لذا مشکلات کنونی مسلمین و خطراتی که آنان را تهدید می ­کند بر ما لازم می ­دارد، تمام همّ و غم خویش را متوجه اولویات کنیم و سزاوار نیست وقتمان را در دعوت به فرعیات و ظواهر، تلف کنیم.

شیخ محمد بن اسماعیل : در جواب این اعتراض می­ گوید[۲]: ترک واجب شرعی، به ترس این­که ممکن است فتنه­ای به وجودآید، خود فتنه است: * وَمِنْهُم مَّن یَقُولُ ائْذَن لِّی وَلَا تَفْتِنِّی أَلَا فِی الْفِتْنَهِ سَقَطُوا وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِیطَهٌ بِالْکَافِرِینَ*: (و از آنان کسى است که مى‌گوید: «مرا [در ماندن‌] اجازه ده و به فتنه‌ام مینداز.» هُشدار، که آنان خود به فتنه افتاده‌اند، و بى‌تردید جهنم بر کافران احاطه دارد).

  فتنه بر اثر خیرخواهی و نصیحت به بهترین روش، میان مومنین ایجاد فتنه نمی ­کند. عامل پیدایش فتنه، جدل و عنادی است که بعد از ارائه ­ی دلیل و مشخص شدن حق صورت می­ گیرد. اما آنچه در مورد ظلم به مسلمان­ها، ناتوانی و توطئه ­ی دشمنان گفتید، کاملاً به­ جا و درست است؛ لیکن جریان را در هم آمیخته­ اید. سخنتان در صورتی درست است که ما فرض کنیم به قول شما، پای­بندی به فرعیات با رو در رو شدن با توطئه ­ی دشمن و تلاش آنان در تعارض است، حال آن­که تعارض بین آن­ها حتمی نیست. چرا که با پرهیز از جدالِ بیهوده و بی ­حاصل واقعاً اگر بیان حق در امور فرعی، به هدف روشن نمودن حق باشد، هرگز با جهاد علیه دشمن در تضاد نیست.

  نسل اول با خطرهایی مواجه شدند که هستی و کیان آنان را تهدید می ­کرد. اما این کار سبب نشد از فرعیات دست کشیده، حقایقش را اثبات نکنند و به ملزومات آن عمل ننمایند[۳]. با این وجود بر تمام امت­ها فرمان­روایی و سروری کردند. تخت کفار را به زیر کشیده و قصر سر به فلک کشیده­ ی ایمان را بر افراشتند. اما از یاری مسلمین آن کسی باز می­ ماند که بعد از اثبات حق، مجادله و مخاصمه می ­نماید[۴] و بر عدم پیروی از آن اصرار می ­ورزد. با شبهه ­های نادرست باعث جدال می ­شود. کسی هم نیست که آنان را به پای­بندی کتاب الله و سنت، فرا خواند. وقتی فروعِ شریعت به کفار خطاب می ­شود[۵]، مسلمانان که جای خود را دارند! آنان که الله در موردشان می ­فرماید: ﴿ إِنَّمَا کَانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِینَ إِذَا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِیَحْکُمَ بَیْنَهُمْ أَن یَقُولُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ

مکارم: سخن مؤمنان، هنگامی که به سوی خدا و رسولش دعوت شوند تا میان آنان داوری کند، تنها این است که می‌گویند: «شنیدیم و اطاعت کردیم!» و اینها همان رستگاران واقعی هستند.

فولادوند: گفتار مؤمنان -وقتى به سوى خدا و پیامبرش خوانده شوند تا میانشان داورى کند- تنها این است که مى‌گویند: «شنیدیم و اطاعت کردیم.» اینانند که رستگارند.

انصاریان: گفتار مؤمنان هنگامی که آنان را به سوی خدا و پیامبرش می خوانند تا میانشان داوری کند، فقط این است که می گویند: شنیدیم و اطاعت کردیم و اینانند که رستگارند.

: (گفتار مؤمنان -وقتى به سوى الله و پیامبرش خوانده شوند تا میانشان داورى کند- تنها این است که مى‌گویند: «شنیدیم و اطاعت کردیم.» اینانند که رستگارند)[۶]. و نیز می­ فرماید: * یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِی السِّلْمِ کَافَّه*: (اى کسانى که ایمان آورده‌اید، همگى  کاملاً به اطاعت [الله] درآیید)[۷]. در این آیات الله ـ هرگز بین فروع و اصول، ظاهر و باطن و پوسته و مغز، فرق قایل نشده است. آفریدگار در سخت­ترین لحظاتِ رویارویی و جنگ مسلحانه با دشمن، مؤمنان را به برپایی دستور دینی و لَو در مسایل عملی که آن را فروع می ­نامند، فرا می ­خواند. الله می ­فرماید: * وَإِذَا کُنتَ فِیهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلَاهَ فَلْتَقُمْ طَائِفَهٌ مِّنْهُم مَّعَکَ وَلْیَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ فَإِذَا سَجَدُوا فَلْیَکُونُوا مِن وَرَائِکُمْ وَلْتَأْتِ طَائِفَهٌ أُخْرَى لَمْ یُصَلُّوا فَلْیُصَلُّوا مَعَکَ وَلْیَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَأَسْلِحَتَهُم*: (و هر گاه در میان ایشان بودى و برایشان نماز برپا داشتى، پس باید گروهى از آنان با تو [به نماز] ایستند؛ و باید جنگ‌افزارهاى خود را برگیرند؛ و چون به سجده رفتند، باید پشت سر شما قرار گیرند، و گروه دیگرى که نماز نکرده‌اند باید بیایند و با تو نماز گزارند و البته جانب احتیاط را فرو نگذارند و جنگ‌افزارهاى خود را برگیرند)[۸].

 

] . مسلم، ابوداود، نسایی و ابن ماجه. به روایت ابوهریره.

[۲] . تبصیر أولی الألباب ببدعه تقسیم الدین إلی قشر و لباب از کتاب، أدله تحریم حلق اللحیه. نوشته­ ی محمد بن اسماعیل. چاپ نهم، ص: ۱۰۹ – ۱۳۲٫

[۳] . نسل اول با خطرِ مرتدین و مدعیان نبوت مواجه شدند. سپس نبرد با روم و فارس. با این وجود از نشر علم و سنت کوتاه نیامدند. از پژوهش در مسایل علمی، عرضه­ ی نظریات و پند و ارشاد در مسایل اختلافی معتبر، و از انکار بر مخالف، در مسایل اختلافی نامعتبر خسته و دل­تنگ نشدند. لذا شایسته است برنقش قدم آنان گام نهاده و به آنان تأسی جوییم. چرا که این رویکرد باعث ظهور اسلام شده و چنان که شاهد هستید با جهاد در راه الله و برخورد با توطئه ­های دشمنان اسلام هم منافاتی ندارد.

[۴] . یعنی با مخالفت با آن­چه از قرآن و سنت ثابت شده است.

[۵] . برای مثال الله متعال می ­فرماید:* مَا سَلَکَکُمْ فِی سَقَرَ* قَالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ* وَلَمْ نَکُ نُطْعِمُ الْمِسْکِینَ*: (چه چیز شما را در آتش(سقر) در آورد. گویند: ((از نمازگزاران نبودیم و بی­نوایان را خوراک نمی ­دادیم))). مدثر/ ۴۲-۴۴٫ و این آیه: *خُذُوهُ فَغُلُّوهُ* ثُمَّ الْجَحِیمَ صَلُّوهُ * ثُمَّ فِی سِلْسِلَهٍ ذَرْعُهَا سَبْعُونَ ذِرَاعًا فَاسْلُکُوهُ * إِنَّهُ کَانَ لا یُؤْمِنُ بِاللَّهِ الْعَظِیمِ * وَلا یَحُضُّ عَلَى طَعَامِ الْمِسْکِینِ*: (بگیرید او را و در غُل کشیدش. سپس به آتشش افکنید. بعد او را به زنجیری که هفتاد ذرع (۳۵متر) است ببندید. چرا که او هرگز به الله عظیم ایمان نمی­آورد. و به اطعام مسکین تشویق نمی­کرد). حاقه/ ۳۰ -۳۴٫ و در سوره­ ی فرقان آیه­ی ۶۸ و ۶۹ می ­فرماید:

وَالَّذِینَ لاَ یَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آَخَرَ وَلا یَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ إِلاَّ بِالْحَقِّ ( إلى قوله: )یُضاعَف لَهُ العَذابُ یَومَ القِیامهِ ویَخلُد فیه مُهَاناً: (و آنانی که با الله معبود دیگری را نمی­خوانند و کسی را که الله ­(خونش را) حرام کرده جز به حق نمی­کشند) تا این که می­فرماید: (روز قیامت عذابش مضاعف می­شود و در آن جاودانه به خواری می­ماند). آیه برای کسی که چندین کار محذور را مرتکب شود عذابی مضاعف را وعید داده است.

[۶] . نور / ۵۱٫

[۷] . بقره/ ۲۰۸٫

[۸] . نساء/ ۱۰۲٫

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …