تغییر دین

اما تغییر دین و تفسیر توحید، شرک، ایمان، کفر، نبوت و دیگر مفاهیم بزرگ با وسایلی که نه در قرآن شناخته شده‌اند و نه در سنت و نه در لغت عرب یافت می‌شوند، بلکه صرفاً نسخ کاملی برای دین حق است. از این‌رو راجع به‌ آنچه‌ در کتاب ایشان آمده‌، هرآنچه‌ می‌توانی سخن بران که‌ مشکلی متوجه‌ شما نمی‌گردد.

از ابو عبدالله علیه السلام روایت است که گفت: خداوند تبارک و تعالی قبل از این‌که‌ ابراهیم را پیامبر قرار دهد او را بنده‌ی خود قرار داد و نیز قبل از این‌که‌ او را رسول کند، او را نبی قرار داد و قبل از این‌که‌ او را خلیل گرداند او را رسول قرار داد و قبل از این‌که‌ او را امام قرار دهد، او را خلیل گردانید. پس وقتی که همه‌ی آن‌ها در او جمع شد، خداوند فرمود:

﴿قَالَ إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا﴾ [البقره: ۱۲۴] و آن را در چشم ابراهیم بزرگ نشان داد: ﴿قَالَ وَمِنْ ذُرِّیَّتِی قَالَ لَا یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ١٢۴﴾ [البقره: ۱۲۴].[۱]

از امام رضا روایت است که گفت: سخت است بر مشرکان (کسانی که به ولایت علی شرک ورزیده‌اند.) آنچه را که خداوند متعال از آنان خواسته است. (از ولایت علی)[۲]

از ابو جعفر روایت است که گفت: خداوند متعال علی را به عنوان پرچمی بین خود و مردم برافراشت. کسی که او را شناخت مؤمن است و کسی که او ‌را انکار کند، کافر است و کسی که از او اطلاع نداشته باشد، گمراه است، کسی که همراه او چیز دیگری قرار دهد، مشرک است و کسی که به ولایت او اقرار کند، داخل بهشت می‌شود. [۳]

از او درباره این آیه روایت می‌کند: ﴿فَمِنْکُمْ کَافِرٌ وَمِنْکُمْ مُؤْمِنٌ﴾ [التغابن: ۲] گفت: خداوند به وسیله‌ی ولایت، ایمان ما و کفر آن‌ها را شناسایی کرده است. روزی که آن‌ها از پشت آدم میثاق گرفتند در حالی که هنوز ذریه بودند.[۴]

از ابو عبدالله علیه السلام روایت است که گفت: تحقیق در مورد حکمی از احکام صادر شده‌ از علی علیه السلام همچون تحقیق در مورد حکم خدا و رسولش می‌باشد و نپذیرفتن و رد احکام صغیره‌ و کبیره‌ ایشان در حد شرک به خداست.[۵]

دوباره از او روایت می‌کند درباه‌ی این گفته خدا:

﴿وَلَقَدْ أُوحِیَ إِلَیْکَ وَإِلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکَ لَئِنْ أَشْرَکْتَ لَیَحْبَطَنَّ عَمَلُکَ﴾ [الزمر:۶۵].

یعنی «اگر در ولایت کسی را شریک او گردانی.»[۶] آیا مراد از تمسک به اهل بیت این است که بدین کفر صریح متمسک شویم و عقل‌هایمان ‌را برای گردآوری این خرافات، خوار گردانیم؟!

کتاب کافی با هشت جلدش به طور غیر مستقیم به هزاران روایات این چنینی اشاره می‌کند. بقیه منابع نیز همین طورند که امامیه برای شناخت اصول و فروع دینشان آن‌ها را به عنوان پایه‌ای برای مراجعه قرار داده‌اند.

نقش قرآن حتی در معرفت اصول نیز ملغی شده است، زیرا قرآن مطابق این روایات فهمیده می‌شود، روایاتی که این ۴۰ نمونه‌ی عرضه شده نمی‌توانند به عنوان بدترین آنان شناسایی شوند.

[۱]– اصول کافی/ ج ۱/ ۱۷۵٫

[۲]– همان- ۲۲۴٫

[۳]– اصول الکافی/ ج ۱/ ص ۴۳۷٫

[۴]– همان- ۴۱۳٫

[۵]– الصول الکافی/ ج ۱/ ص ۱۹۶٫

[۶]– اصول کافی/ ج ۱/ ۱۷۵٫

مقاله پیشنهادی

زهد رسول الله صلی الله علیه وسلم

عَنْ أبِی هُرَیْرَهَ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم: «اللَّهُمَّ ارْزُقْ آلَ مُحَمَّدٍ …