تعارض ظاهری میان دو حدیث

کسانی که مدعی تعارض در بین نصوص هستند، گمان برده اند این حدیث رسول الله  صلی الله علیه و سلم: «لَا یَدْخُلُ النَّارَ أَحَدٌ فِی قَلْبِهِ مِثْقَالُ حَبَّهِ خَرْدَلٍ مِنْ إِیمَانٍ، وَلَا یَدْخُلُ الْجَنَّهَ أَحَدٌ فِی قَلْبِهِ مِثْقَالُ حَبَّهِ خَرْدَلٍ مِنْ کِبْرِیَاءَ»[۱] با این حدیث رسول خدا در تعارض است که فرمودند: «مَا مِنْ عَبْدٍ قَالَ: لَا إِلَهَ إِلا اللَّهُ، ثُمَّ مَاتَ عَلَى ذَلِکَ إِلا دَخَلَ الْجَنَّهَ، قُلْتُ – ای ابوذر-: وَإِنْ زَنَى، وَإِنْ سَرَقَ؟ قَالَ: «وَإِنْ زَنَى، وَإِنْ سَرَقَ» قُلْتُ: وَإِنْ زَنَى، وَإِنْ سَرَقَ؟ قَالَ: «وَإِنْ زَنَى، وَإِنْ سَرَقَ» (ثلاثا) ثُمَّ قَال فی الرابِعَه: عَلی رَغمِ اَنفِ اَبوذَر»[۲]

و برای اثبات ادعای خود گفته اند: و زنا و دزدی نزد الله بزرگ تر است ار مقدار دانه ای ارزن از کبر؛[۳]

پاسخ این است که تکبر بر دو نوع است:[۴]

۱- تکبری که ایمان واجب را نفی می کند و با آن منافات دارد. (کِبر اعتقادی)

کسی که چنین تکبری داشته باشد، وارد بهشت نمی شود. چنانکه خداوند متعال می فرماید: «ِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ» (غافر: ۶۰) «و پروردگار شما فرمود: مرا بخوانید، تا (دعای) شما را اجابت کنم همانا کسانی‌که از عبادت من سرکشی می‌کنند، به زودی با خواری به جهنم وارد می‌شوند». تکبر ابلیس و فرعون و همچنین تکبر یهود از این دسته است. یهودی که خداوند متعال در مورد آنها می فرماید: «أَفَکُلَّمَا جَاءکُمْ رَسُولٌ بِمَا لاَ تَهْوَى أَنفُسُکُمُ اسْتَکْبَرْتُمْ فَفَرِیقاً کَذَّبْتُمْ وَفَرِیقاً تَقْتُلُونَ» (بقره: ۸۷) «آیا هر زمان پیامبری چیزی بر خلاف هوای نفس شما آورد، در برابر او تکبّر کردید، پس گروهی را تکذیب کرده و گروهی را کشتید».

و دلیل ایمان نیاوردن کسانی چون ابوجهل و دیگر دشمنان پیامبران همان تکبرشان بود که آنها را از ایمان آوردن باز می داشت.

۲- تکبری که ایمان واجب را نفی نمی کند و با آن منافاتی ندارد. (تکبر عملی)

همچون تحقیر انسان ها و انکار حق؛ چنانکه رسول خدا در تفسیر کِبر فرمودند: «الْکِبْرَ مَنْ بَطِرَ الْحَقَّ، وَغَمَطَ النَّاسَ»:[۵] «کبر پوشیدن حق و انکار آن و تحقیر و خوار شمردن مردم است».

و از این قبیل است کسی که رسول خدا او را امر نمود با دست چپ نخورد و با دست راست بخورد. اما وی گفت: نمی توانم. پس رسول خدا فرمودند: «لَا اسْتَطَعْتَ، مَا مَنَعَهُ إِلَّا الْکِبْرُ»: «هرگز نتوانی. چیزی جز کِبر او را از این کار باز نداشت».[۶]

بنابراین کسی که دچار کبر از نوع اول آن شود (کبر اعتقادی که نفی کننده ایمان واجب است) از وارد شدن به بهشت محروم می شود  (مطلقا) و هرکس دچار نوع دوم کبر شود (کبر عملی که نفی کمال ایمان است نه ایمان واجب) سرانجام وی بهشت خواهد بود. و محرومیت وی از بهشت مدتی خواهد بود و بالاخره وارد بهشت می شود.

با توجه به این توضیح، مراد و منظور حدیث اول، بیان حکم متکبر است که همان عدم ورود به بهشت می باشد به این معنا که: حکم کسی که در قلبش به اندازه دانه ی ارزنی کبر وجود داشته باشد، این است که وارد بهشت نمی شود به عبارت دیگر چنین کسی از اهل بهشت و مستحقان آن نمی باشد مگر زمانی که توبه کند یا نیکی هایی داشته باشد که گناه او را محو و نابود کنند یا اینکه آزمایشی را تحمل کرده باشد که ثمره ی تکبری که مانع ورود به بهشت است، زایل کرده باشد. چنانکه حکم کسی که به اندازه دانه ی ارزنی ایمان در قلبش باشد آن است که وارد دوزخ نشود و این نیز از جهت حکم مانند آن است. و پس از این الله انجام می دهد هر چه را بخواهد.

بنابراین آنچه در حدیث نفی شده است،[۷] ورود مطلق به بهشت می باشد، ورودی که همراه آن عذاب و وعید به آن نباشد نه ورود مقید؛ به عبارت دیگر در این احادیث ورود مقید به بهشت نفی نشده است؛ یعنی ورود کسانی که به دوزخ وارد شده و سپس وارد بهشت می شوند، یا اینکه پس از امتحان و آزمایش به نحوی یا بر مبنای شفاعت یا مغفرت یا… وارد بهشت می شوند.

 

 

[۱] – هرکس در قلبش به اندازه ی دانه ای ارزن ایمان وجود داشته باشد، وارد دوزخ نمی شود. و کسی که به اندازه ی دانه ای ارزنی کبر در قلبش باشد، وارد بهشت نمی شود. مسلم: ۱/۹۳، کتاب الایمان- باب تحریم الکبر و بیانه، حدیث: ۱۴۸

[۲] – «هیچ بنده ای نیست که بگوید: لَا إِلَهَ إِلا اللَّهُ و بر آن بمیرد مگر اینکه وارد بهشت می شود. گفتم (ابوذر): هر چند زنا و دزدی کند؟ فرمودند: هرچند زنا کند و دزدی کند. گفتم: هرچند زنا و دزدی کند؟ فرمودند: هرچند زنا کند و دزدی کند. و سه بار این مطلب را تکرار کردند. سپس در بار چهارم گفتند: (هرچند زنا و دزدی کند) بر خلاف میل ابوذر». مسلم: ۱/۹۵، کتاب الایمان باب: من مات لایشرک بالله شیئا دخل… حدیث: ۱۵۴

[۳] – نگا: تاویل مختلف الحدیث، ص: ۱۱۷

[۴] – نگا: مجموع فتاوی ابن تیمیه: ۷/۶۷۷، ۶۷۹؛ تاویل مختلف الحدیث، ص: ۱۱۷، ۱۱۸

[۵] – مسلم: ۱/۹۳؛ کتاب الایمان- باب تحریم الکبر و بیانه، حدیث: ۱۴۷؛ و نگا: ابوداود: ۴/۳۵۲٫ کتاب اللباس- باب ما جاء فی الکبر، حدیث: ۴۰۹۲

[۶] – مسلم: ۲۰۲۱؛ کتاب الاشربه، باب آداب الطعام و الشراب

[۷] – مانند حدیث: «لَا یَدْخُلُ الْجَنَّهَ قَتَّاتٌ»: «سخن چین وارد بهشت نمی شود». و اینکه فرمودند: «لَا یَدْخُلُ الْجَنَّهَ قَاطِعُ رَحِمٍ…»: «کسی که پیوند خویشاوندی را قطع کند، وارد بهشت نمی شود...

مقاله پیشنهادی

خیار(داشتن اختیار در معامله)

حکمت مشروعیت داشتن اختیار در معامله داشتن حق اختیار در معامله از محاسن اسلام است؛ …