تعارض ظاهری میان آیه و حدیث

چنانکه به ظاهر میان حدیث و آیه زیر تعارض به نظر می رسد. رسول خدا فرمودند: «اِنَّکُمْ سَتَرَوْنَ رَبَّکُمْ کَمَا تَرَوْنَ هَذَا الْقَمَرَ، لَا تَضَامُّونَ فِی رُؤْیَتِهِ…»:[۱] «بزودی پروردگارتان را خواهید دید. چنانکه این ماه را می بینید و در دیدن آن دچار مشکل نمی شوید.»

و اینکه خداوند متعال می فرماید: «لاَّ تُدْرِکُهُ الأَبْصَارُ» (انعام: ۱۰۳) «چشم ها او را در نمی یابند». و اینکه خداوند متعال به موسی فرمودند: «لَن تَرَانِی» (اعراف: ۱۴۳) «هرگز مرا نخواهی دید». و این زمانی بود که موسی علیه السلام دیدار خداوند را در خواست کرد چنانکه خداوند متعال از زبان او می فرماید: «رَبِّ أَرِنِی أَنظُرْ إِلَیْکَ»: «پروردگارا خود را به من نشان بده تا تو را ببینم».

کسانی که رویت و دیدار خداوند را انکار می کنند، گمان کرده اند میان آن حدیث و این آیات تعارض وجود دارد. و بر این اساس به عدم صحت حدیث حکم کرده اند. اما بر فرض صحت این ادعا از دیدگاه آنان، با تاویل رویت به معنای علم دچار اشتباه شده اند. چنانکه خداوند متعال می فرماید: «أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یُسَبِّحُ لَهُ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ» (نور: ۴۱) « آیا ندیدی که همه‌ آنان که در آسمان‌ها و زمین هستند، الله را تسبیح می‌گویند».

اما پاسخ این ادعا از چند وجه می باشد:

۱- نفی رویت و دیدن خداوند در دو آیه ی مذکور، در مورد نفی آن در دنیا می باشد درحالی که حدیث بر ثابت بودن آن در آخرت دلالت می کند. بنابراین هیچ تعارضی میان این نصوص نیست.

۲- نفی ادراک که در آیه به کار رفته است، به معنای نفی احاطه می باشد. و احاطه امری زاید بر رویت است. چنانکه هرچند خداوند متعال را ببینند، نمی توانند به او تعالی احاطه داشته باشند و این به دلیل عظمت و بزرگی خداوند متعال است.[۲] و مثال این مطلب نیز در مورد نعمت های الهی صادق است چنانکه خورشید را با چشم می بینیم اما بدان احاطه نداریم و این در حالی است که خداوند بزرگ تر و بزرگ تر از خورشید می باشد. خداوند متعال در مورد اصحاب موسی و قوم فرعون می فرماید: «فَلَمَّا تَرَاءى الْجَمْعَانِ قَالَ أَصْحَابُ مُوسَى إِنَّا لَمُدْرَکُونَ * قَالَ کَلَّا إِنَّ مَعِیَ رَبِّی سَیَهْدِینِ» (شعرا: ۶۱-۶۲) «پس چون دو گروه یکدیگر را دیدند، یاران موسی گفتند: یقیناً ما (در چنگال فرعونیان) گرفتار شدیم. (موسی) گفت: چنین نیست، بی‌گمان پروردگارم با من است، به زودی مرا هدایت خواهد کرد».[۳]

موسی علیه السلام در چنان موقعیتی ادراک فرعون و یارانش را در مورد خود و یارانش نفی می کند و اینکه آنها ایشان را می بینند، نفی نکرده است. بنابراین آیه: «لاَّ تُدْرِکُهُ الأَبْصَارُ» ادراک (به معنای احاطه) را نفی می کند نه رویت و دیدن را؛[۴] و از طرفی حدیث رویت خداوند را اثبات می کند، بنابراین تعارضی میان این نصوص وجود ندارد.

۳- در قرآن کریم آیه ای ذکر شده که مدلول حدیث را تایید می کند. چنانکه خداوند متعال می فرماید: «وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ نَّاضِرَهٌ * إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَهٌ» (قیامت: ۲۲-۲۳) «آن روز چهره‌هایی تازه (و شاداب) است. به سوی پروردگارش می‌نگرد».

نکاتی که در این آیه ذکر شده است مانند اضافه شدن نگاه (النظر) به چهره ها (الوجوه) که محل چشم ها هستند و همچنین متعدی ذکر شدن آن با حرف «الی» همگی مفید اثبات رویت بصری (دیدن با چشم) می باشد و این از بزرگ ترین نعمت های بهشتی خواهد بود و هرکس آن را انکار کند سزاوار آن است که از آن محروم شود.

 

 

[۱] – بخاری: ۲/۲۳؛ فتح الباری، کتاب مواقیت الصلاه، باب فضل صلاه العصر، حدیث: ۵۵۴

[۲] – نگا: شرح الطحاویه، ص: ۱۵۰

[۳] – نگا: شرح الطحاویه، ص: ۱۵۱

[۴] – تاویل مختلف الحدیث، ص: ۲۰۷

مقاله پیشنهادی

خیار(داشتن اختیار در معامله)

حکمت مشروعیت داشتن اختیار در معامله داشتن حق اختیار در معامله از محاسن اسلام است؛ …