تشکیل نیروی بزرگ قزلباش

قزلباش‌ها به بهانه زیارت مرقد شیخ صفی الدین، مارتا و اسماعیل را با کسب اجازه از کارکیا به اردبیل بردند (شهریور ماه ۸۷۸ شمسی). اسماعیل در این هنگام به سن نوجوانی رسیده بود و پنج سال از اقامتش در لاهیجان می‌گذشت، هدف قزلباش‌ها از طرح مسئله زیارت بقعه اردبیل خروج از حیطه سلطه کارکیا بود، آن‌ها مارتا را به اردبیل فرستادند تا در زوایه شیخ صفی الدین معتکف گردد؛ و سپس با اسماعیل به ناحیه خلخال رفتند، قزلباش پیک‌هایی به آناتولی فرستادند، گروه‌های قزلباش از آناتولی به طریق گوناگون به آذربایجان آمده و به اردوی اسماعیل می‌پیوستند، پس از سه ماه، حدود دو هزار قزلباش پیرامون اسماعیل گرد آمدند، اسماعیل را چند تن از خلیفه‌هایش به بهانه زیارت مرقد اجدادش به اردبیل بردند، او و خلیفه‌هایش چند روز در اردبیل ماندند، قزلباشان به ظاهر به صید ماهی و فروش آن مشغول شدند، در میان قبایل تاتار بیابان‌های آناتولی «آوازه درافتاد که شاه اسماعیل عزم خروج و جهانگیری دارد، چهار هزار تن از مریدان سلسله صفویه از حدود شام و دیاربکر و سیواس به عسکر پیوستند». در بهار سال ۸۷۹ قزلباشان از راه مغان عازم قره باغ شدند، و سرانجام در کنار دریاچه گوگچه واقع در شمال نخجوانان رحل اقامت افکندند، در این ناحیه شمار قزلباشان تاتار که عموماً از آناتولی وارد شده بودند به هزاران تن رسید و نیروی مهمی تشکیل دادند، این‌ها برای گذران معیشت‌شان روستاهای نواحی ایروان و نخجوان و هزار چشمه را مورد تعدی قرار داده دست به چپاول و غارت گشودند.

اردوی قزلباش در تابستان سال ۸۷۹ شمسی وارد منطقه ارزنجان شد که نزدیک‌ترین نقطه‌ی ایران به خاک آناتولی بود، در ارزنجان با هم گروه‌های تاتار به این اردو پیوستند، و شمارشان به هفت هزار تن رسید، از وقتی که اسماعیل را از لاهیجان خارج ساختند تا وقتی که در ارزنجان اردو زدند، خلیفه‌های اسماعیل پیوسته در آناتولی فعالانه مشغول جذب تاتارها بودند؛ و تاتارها به امید این که به زودی حرکت تاراجگرانه ی بزرگی در پیش خواهد بود و غنایم بسیاری نصیب‌شان خواهد شد به اردوی اسماعیل می‌پیوستند.

اردوی هفت هزار نفری شاه اسماعیل عموماً افراد ۹ قبیله تاتار آناتولی بودند که تا پیش از آن در خارج از مرزهای سنتی ایران زیسته بودند، آن‌ها پیشترها وارد ایران نشده بودند، و با زبان و فرهنگ و مذهب مردم ایران به کلی بیگانه بودند، این قبایل به قرار زیر بودند:

  • شاملو: از تاتارهای ناحیه واقع در زاویه شمال شرق مدیترانه و شمال غرب شام.
  • تَکَلّو: از قبایل تاتار تکه در ناحیه جنوبی آناتولی.
  • قاجار: از تاتارهای شمال و شرق آناتولی.
  • روملو: تاتارهائی که امیر تیمور به خواجه علی هدیه کرده بود.
  • قرهمان: از تاتارهای ناحیه کیلیکیه در جنوب آناتولی و اطراف قونیه.
  • ورساق: از تاتارهای جنوب کیلیکیه در شمال دریای مدیترانه.
  • ذوالقدر: از تاتارهای غرب بخش علیای فرات بین سوریه و ترکیه کنونی.
  • استاجلوه: از تاتارهای شرق آناتولی.
  • بیات: از شرق آناتولی.

علاوه بر این‌ها دسته جائی از بقایان مغولان منتقل در نواحی تالش و سواد کوه نیز در اردوی قزلباش بودند که نسبت به تاتارها اندک بودند، و نام قبیله‌ای بر خود نداشتند، و به «صوفیان تالشی» معروف شدند تا از دیگر قزلباش‌ها متمایز باشند. سران قزلباش که خلیفه‌های طراز اول شاه اسماعیل بودند و «اهل اختصاص» نامیده می‌شدند، در پائیز سال ۸۷۹ در ارزنجان یک جلسه مشورتی با حضور شاه اسماعیل تشکیل دادند تا درباره حرکت‌شان تصمیم بگیرند، موضوعی که در این جلسه مطرح بود آن که یا برای جهاد به گرجستان حمله کنند، یا به ایروان، (هر دوی این مناطق مسیحی نشین بودند) پیشنهاد بعضی هم حمله به آبادی‌های آذربایجان (آبادی‌های سنی نشین) بود، یعنی: سران قزلباش هنوز به فکر نهضت سیاسی نیفتاده بودند، بلکه همان نیت‌های غارتگری همیشگی را در سر داشتند، چون نتوانستند بر سر حمله به یک منطقه مشخص به توافق برسند، آن‌ها به شروان و اران یورش بردند و شهر باکو را ویران کردند، در هر شهری دست به کشتار و غارت اموال می‌زدند این حمله نخستین نبردی بود که قزلباش‌ها تحت فرماندهی رهبر جدید خود اسماعیل انجام می‌دادند و چون در این نبرد پیروز شدند، ایمان قزلباش‌ها به شاه اسماعیل نیز بیشتر شده بود و خود شاه اسماعیل در خود احساس الوهیت می‌کرد و کینه‌هایی که از گذشته نسبت به مردم شروان در دل داشت با مذهب جدید خود یعنی امامیه که سنی‌ها را قاتلین امام حسین و اهل بیت می‌دانند با هم جمع شده بود تا از سنی‌های مناطق انتقام گرفته شود و گویا که آن‌ها قاتلین اهل بیت هستند.

در این زمان قزلباشان هنوز فکر حمله به آذربایجان را در سرنداشتند، و قصدشان آن بود که در بقیه آبادی‌های شروان و اران به تاراج‌هایشان‌ ادامه دهند، شاید اگر به حال خود رها می‌شدند هیچ‌گاه به فکر حمله به درون آذربایجان نمی‌افتادند؛ زیرا که در اران و شروان و ارمنستان و گرجستان می‌توانستند غنائم بسیار زیادی به دست بیاورند، وحتی اگر قصد تشکیل حاکمیت هم داشتند، در همان شروان تشکیل می‌دادند، ولی اتفاقات به گونه‌ای دیگر پیش رفت.

مقاله پیشنهادی

دلداری به مصیبت‌زدگان (۲)

یکی از پادشاهان، حکیمی از حکمای خود را به زندان انداخت؛ حکیم، برای او نامه‌ای …