بایزید بسطامی

بوطالب مکی ایشان از اهل عراق بوده و عقیده ی وی بر تصوف بوده است. او در قرن چهارم می زیسته و کتاب قوت القلوب نوشتهی اوست که بیان کننده معارف صوفیانه بصره بود. ابوطالب مکی در سال ۳۸۶ هجری قمری فوت کرد.
 

اما بایزید بسطامی فردی صوفی بود که در نهایت با غُلوی که در عقیده ی فاسدش کرد دچار ارتداد گشت.

او ابویزید طیفور پسر عیسی پسر سروشان بسطامی ملقب به سلطان‌العارفین به ظاهر در نیمه اول قرن دوم هجری یعنی در سال آخر دوره‌ی حکومت امویان در شهر بسطام از ایالت کومش(قومس) در محله مؤبدان(زرتشتیان) بدنیا آمد. او از بزرگان اهل تصوف است که در سال‌های ۱۶۱ تا۲۳۴ می زیسته (مطابق با قول صحیحتر متوفی بسال ۲۶۱ه.ق). (برخی از محققان پدران بایزید از جمله سروشان را پیرو آئین مهر دانسته‌اند.) فصیح احمد خوافی تولد او را در سال ۱۳۱ هجری ثبت کرده و نوشته است که جد او سروشان والی ولایت قومس (کومش) بوده است.

بایزید بسطامی در مناجات خود خطاب به الله تعالی می گوید:[فزینی بوحدانیتک و ألبسنی ربانّتک و أرفعنی الی أحدیّتک حتی اذا رآنی خلقک قالوا رأیناک] “مرا به صفت یکتایی خود مزین گردان و لباس پروردگاریت را بر من بپوشان و مرا به درجه یکتایی و بی شریکی خود برسان، به شیوه ای که اگر بندگانت مرا دیدند، احساس کنند که تو را دیده اند.”همچنین می گوید:[سبحانی سبحانی ما أعظم شأنی، الجنّه لعبه صبیان]”پاک و منزه و مقدسم من، چه شأن و عظمت و منزلتی دارم، براستی که بهشت بازیچه کودکان است.” (الصوفیه فی المیزان الکتاب و السنه، شیخ جمیل زینو)

شکی نیست که این اقوال خارج شدن از دین و کفرگویی آشکاری است.

 
والله اعلم

وصلی الله وسلم علی محمد وعلى آله وأصحابه والتابعین لهم بإحسان إلى یوم الدین

سایت جامع فتاوای اهل سنت و جماعت

مقاله پیشنهادی

دلداری به مصیبت‌زدگان (۲)

یکی از پادشاهان، حکیمی از حکمای خود را به زندان انداخت؛ حکیم، برای او نامه‌ای …