باب ولادته و أحوال أمّه (۲)

۱۳- نیز از همان مرد مجهول برده فروش روایت شده ضعیفٌ کَالسّابق.

۱۴ و ۱۷- روایت کرده محمّد بن اسماعیل مجهول از مجهول دیگری به نام محمّد بن ابراهیم الکوفی.

۱۵- روایت کرده از حسن بن علیّ بن زکریّا که تمام علمای رجال او را ضعیف شمرده‌اند.

۱۶- روایت کرده از مردی که نام و حال او مجهول است!! این هم شد حدیث؟ (رجلاً مِن أصحابنا = مردی از یاران ما)!!.

۱۸- روایت کرده ماجیلویه از حسن بن علی نیشابوری که حال او مجهول است، و او روایت کرده از مجهول دیگری به نام حسن بن المنذر، و او روایت کرده از حمزه بن أبی‌الفتح که وجود او معلوم نیست. و او گوید به من بشارت دادند که به أبی‌محمّد فرزندی داده شده است!! و نام او محمّد و کنیه‌اش جعفر است. درحالیکه بردنِ نام او را حرام می‌دانند ولی راوی نام او را صریحاً ذکر کرده است! دیگر آنکه این راویِ نامعلوم می‌گوید آن طفل مُکنّای به أبی‌جعفر است. درحالی­که این برخلاف روایات دیگری است که می‌گویند کنیه او کنیه پیغمبر است. و کنیه رسول خدا  صلی الله علیه و سلم ابوجعفر نبوده است. به اضافه اینکه خودش طفل را ندیده است. البتّه أکثر روایاتی که تابه حال ذکر شد راویانش طفل مولود را ندیده بودند و فقط شنیده بودند! شنیدن کی بود مانند دیدن؟.

×۱۹- روایت کرده از حسن بن علیّ بن زکریّا که تمام علمای رجال او را ضعیف شمرده‌اند چنانکه در حدیث ۱۵ گذشت. او روایت کرده از محمّد بن خلیلان مجهول الحال و او از پدرش مجهول الحال و او از جدّش مجهول الحال و او از غیاث بن اَسَدِ مجهول الحال

صدهزار از این روایاتی که راویانش مجهول الحال می‌باشند آیا یک پول سیاه ارزش دارد؟ این آقایان احادیث را بدون تأمّل کلوخ‌چین کرده‌اند و نمی‌دانند که صد کلاغ به یک سنگ می‌تواند پراند! حال ببینیم غیاث بن اسدِ مجهول چه فرموده، فرموده من شنیدم که مهدی نور از بالای  سرش تُتُق می‌کشد تا به بالای آسمانها!!.

۲۰- روایانش همان روایان حدیث ۱۹ می‌باشند، ولی در این روایت یک مطلب خرافی دیگر وجود دارد و آن این است که می‌گوید ما در أئمّه نفاس نمی‌شوند، و خون نفاس ندارند، یعنی، مانند سایر افراد بشر نیستند. و این ضدّ آیات إلهی است که خدا به رسول خدا فرموده: ﴿قُلۡ إِنَّمَآ أَنَا۠ بَشَرٞ مِّثۡلُکُمۡ﴾ [الکهف: ۱۱۰]. «(ای پیامبر) بگو من بشری همسان شمایم» عجیب است که در حدیث ۲۶ حکیمه می‌گوید که روز سوّم رفتم دیدم مادر امام به حالت نفاس است!! آیا آن روایات ضدّ و نقیض را چگونه باید قبول کرد؟!!.

۲۱- روایت شده از احمد بن حسن بن اسحاقِ مجهول الحال.

۲۲ و ۲۴- از حسن بن حسین علوی مجهول الحالی که گفته من حضرت عسکری را تهنیت گفتم به ولادت فرزندش. خیلی خوب آیا فرزند را دیده یا ندیده تهنیت گفته؟ روایت ساکت است. حال صرف تهنیت او چه فایده دارد؟! البتّه هیچ.

۲۳- روایت کرده علیّ بن محمّد بن حباب که حال او مجهول است. براستی روایات مردمان مجهول چه چیزی را می‌تواند ثابت کند!.

۲۵- روایت کرده ازحکیمه که طفل­را دیده ومامایی کرده ولی همین­حکیمه درصفحه ۳۶۴ گوید من ندیده‌ام ولی شنیده‌ام، و خود او این حدیث را تکذیب نموده است!.

۲۶- روایت کرده از علیّ بن سمیع بن بنان که مجهول الحال و مهمل است، و او روایت کرده از حکیمه که مادر مهدی را در حال نفاس دیدم در حالی که حدیث ۲۰ می‌گوید مادر امام حالت نفاس ندارد!.

۲۷- روایت کرده از احمد بن علی مجهول و از حنظله بن زکریا که او نیز مجهول الحال است. و این حدیث مانند أحادیث سابقه است، ولی خرافتی دارد که می‌گوید امام یک روز به مانند یک سال بزرگ می‌شود، یعنی، این طفل پانزده روز پس از تولّد ۱۵ ساله می‌باشد. در واقع می‌گوید امام «بَشَرٌ مِثلُکُم» نیست بلکه «بَشَرٌ غَیرُکُم» است!!.

مقاله پیشنهادی

زهد رسول الله صلی الله علیه وسلم

عَنْ أبِی هُرَیْرَهَ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم: «اللَّهُمَّ ارْزُقْ آلَ مُحَمَّدٍ …