اگر معامله‌ای را که امامیه با صحابه می‌کنند ما با انبیاء داشته باشیم (۳)

واضح است که در قرآن وقتی یونس نبی علیه السلام قومش را ترک کرد، خداوند او را معاقبه کرد و ماهی او را بلعید و ماجرای آن را خداوند در قرآن تعریف کرده است، تا جائی که خداوند رسولش محمد  صلی الله علیه و سلم را از تبعیت و تأسی به او نهی می‌کند و می‌گوید:

﴿فَاصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ وَلَا تَکُنْ کَصَاحِبِ الْحُوتِ﴾ [القلم: ۴۸].

«در برابر فرمان پروردگارت شکیبا باش و همسان (یونس) صاحب حوت مباش».

و اگر ابوبکر صاحب حوت بود گفته می‌شد: چنین کسی چگونه (امام) می‌شود در حالی که خداوند از تشبه و اقتدای به او نهی می‌کند؟! حال آنکه امام واجب است معصوم باشد و این شخص مرتکب گناهی شده است که خداوند او را با شدیدترین وجه معاقبه کرده است. آیا او نیست که می‌گوید:

﴿سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ٨٧﴾ [الأنبیاء: ۸۷].

«پروردگارا تو پاک و منزهی، من از جمله ستمکاران شده‌ام».

و این نص از جانب خداوند است که او از زمره ستمکاران بود. و خداوند می‌فرماید:

﴿لَا یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ١٢۴﴾.

بنابراین صاحب حوت صلاحیت امامت ندارد! این سخن بعید نیست از زبان کسی که به اول این آیه تمسک می‌جوید که می‌فرماید:

﴿إِنَّ الَّذِینَ تَوَلَّوْا مِنْکُمْ یَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّیْطَانُ بِبَعْضِ مَا کَسَبُوا﴾ [آل عمران: ۱۵۵].

«آنان که در روز رویاروئی دو گروه، فرار کردند، بیگمان اهریمن به سبب پاره‌ای از آنچه کرده بودند، آنان‌ را به لغزش انداخت».

و آخر آیه را قطع کردند:

﴿وَلَقَدْ عَفَا اللَّهُ عَنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلِیمٌ١۵۵﴾ [آل عمران: ۱۵۵].

«خداوند ایشان ‌را بخشید، چرا که خداوند آمرزنده و شکیبا است».

و همچنین در مورد آیه مشابه آن، که می‌فرماید:

﴿وَلَقَدْ صَدَقَکُمُ اللَّهُ وَعْدَهُ إِذْ تَحُسُّونَهُمْ بِإِذْنِهِ حَتَّى إِذَا فَشِلْتُمْ وَتَنَازَعْتُمْ فِی الْأَمْرِ وَعَصَیْتُمْ مِنْ بَعْدِ مَا أَرَاکُمْ مَا تُحِبُّونَ مِنْکُمْ مَنْ یُرِیدُ الدُّنْیَا وَمِنْکُمْ مَنْ یُرِیدُ الْآخِرَهَ ثُمَّ صَرَفَکُمْ عَنْهُمْ لِیَبْتَلِیَکُمْ وَلَقَدْ عَفَا عَنْکُمْ وَاللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ١۵٢﴾ [آل عمران: ۱۵۲].

«و در آن هنگام که آنان‌ را (در آغاز جنگ احد) با کمک و یاری او از پای در می‌آورید خداوند به وعده خود (پیروزی) با شما وفا کرد تا آن‌گاه که سستی کردید و در امر (ماندن در سنگر یا رها کردن آن) به کشمکش پرداختید و پس از آنکه آنچه را که دوست می‌داشتید به شما نشان داد نافرمانی کردید،دست‌های از شما خواهان کالای دنیا ودست‌های خواستار آخرت گردید. پس شما را از آنان بازداشت و از ایشان منصرفتان گردانید تا شما را بیازماید و شما را بخشید و خداوند را بر مؤمنان نعمت و منت است».

همه این‌ها به خاطر این است که به مذمتدست‌های از اصحاب رسول الله  صلی الله علیه و سلم برسند که خداوند خودش تصریح کرده است که از آن‌ها خشنود شده است. حال اگر خدا آن‌ها را به خاطر گناهشان معاقبه می‌کرد آن گونه که یونس نبی را معاقبه کرد، چه کار می‌کردند؟!

و به کلام خدا در مورد یونس علیه السلام می‌رسیدند که فرمود:

﴿فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ﴾ [الأنبیاء: ۸۷].

«گمان کرد که بر او سخت و تنگ نمی‌گیریم».

می‌گفتند: ابوبکر فاسد العقیده است. شما را چه به انسانی که در قدرت خداوند شک می‌کند و شک در قدرت الهی کفر است. پس چگونه می‌تواند امام بر امت شود؟! و اگر هزار دلیل برای آن‌ها بیاوری بر این‌که‌ مقصود از لفظ در اینجا قدرت نیست بلکه عقوبت و تحت فشار قرار دادن است ـ یعنی گمان کرد که ما به وسیله عقوبت بر او سخت نمی‌گیریم ـ از سخنشان دست بر نمی‌داشتند، چون سبب در سوء قصد نهفته است نه در سوء فهم.

لوط علیه السلام

خداوند از لوط علیه السلام حکایت می‌کند که او به قومش هنگامی که اراده سوء قصد به مهمانانش را کردند، گفت:

﴿هَؤُلَاءِ بَنَاتِی هُنَّ أَطْهَرُ لَکُمْ﴾ [هود: ۷۸].

«(لوط بدیشان گفت: ای قوم من! شرمتان باد! بر مهمانان من ببخشائید و) این‌ها دختران منند و برای شما (از آمیزش با ذکور) پاکیزه‌ترند».

اگر داستان درباره ابوبکر می‌بود روایاتی برای آن وضع می‌شد و داستان‌ها و حکایاتی برای طعنه زدن به اخلاق و ناموس و شرف دختران و خانواده‌اش ساخته می‌شد. تمام این‌ها به خاطر سلب اهلیت کردن از او در سرپرستی امر مسلمانان و امامت متقیان است.

مقاله پیشنهادی

زهد رسول الله صلی الله علیه وسلم

عَنْ أبِی هُرَیْرَهَ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم: «اللَّهُمَّ ارْزُقْ آلَ مُحَمَّدٍ …