اهل سنت(۵)

 اول: نقطه‌ی آغازین کارشان صرفاً و خالصانه برای الله  سبحانه وتعالی، اطاعت از وی، همسویی با دستورش و با آرزوی اصلاح، دفع ضرر از آنان و دعای خیر و رحمت برای همگان صورت می‌گیرد، نه برای ارضای نفس یا انتقام‌جویی از فرد یا عداوت دنیوی، حسادت، بغض و درگیری بر سر ریاست و پُست؛ به گونه‌ای که گویا در ظاهر دارد طرف را نصیحت می‌کند، حال آن که در باطن عقده‌ی خود را علیه او می‌ترکاند و انتقام می‌گیرد. لذا بدون مجوز شرعی از جانب الله  سبحانه وتعالی و با سوء نیت، به آبرو و مال و خون شخص لطمه می‌زند؛ آن‌هم فقط برای ارضای نفس نه برای حقوق شرع.

دوم: تمام این روند باید بر اساس دستور شرعی، از طریق قطع رابطه یا با دست و زبان صورت گیرد. به گونه‌ای که مصلحتِ شرعی معتبر را محقّق، و مفسده‌ی ثابت شده از دید شرع را  به تناسب وضعیت و حالاتِ مختلف، دور گرداند. در غیر این‌صورت عمل مذکور شرعی نبوده و طبق دستور صورت نگرفته است. مثلاً قهر و ترک رابطه با مبتدعی که جلوی بدعتش گرفته نمی‌شود و بلکه بر شرارت او افزوده می‌شود، و قهر کننده ضعیف و ناتوان است، به گونه‌ای که مفسده‌ی این تنبیه بر مصلحت آن غالب است، شرعاً نباید با او قهر و ترک ارتباط نمود؛ بلکه گاهاً به دست آوردن دلِ برخی از بدعتیان، سودمندتر از قهر با آنان است. اصل این است که خون، اموال و آبروی مسلمانان محفوظ است. هرگاه شخص مبتدع با دیگران در هم آمیخت، با هر شخص از منظر شریعت به تناسب رفتارش معامله می‌شود، کسی به گناه دیگری مؤاخذه نمی‌شود. بدعت با بدعتی‌ دیگر، پاسخ داده نمی‌شود. قاعده‌ی شرعی این است که اگر مسلمان در شهری از شهرهای مسلمین می‌زیست که شعار سنّت در آن برپا می‌شد، باید که با مسلمانان نماز بخواند و در جمعه و جماعت شرکت نماید. با مؤمنان موالات و دوستی داشته و عداوت نورزد. اگر مشاهده کرد کسی از آنان منحرف و سرکش است، و توان راهنمایی و ارشادش را داشت، این کار را بکند. و گر نه باید بداند که الله  سبحانه وتعالی جز به قدر توان مسئولیت نمی‌دهد. هرگز مسلمانی به سبب انجامِ گناه یا لغزش، تکفیر نمی‌گردد؛ مانند مسایلی که مسلمین در آن اختلاف نظر دارند. حتی اگر مسلمان در تکفیر یا جنگِ با مسلمانی دیگر تأویلی داشت، نباید کافرش خواند. بلکه از دوستی، مصونیت و حرمتی مانند دیگر مسلمانان برخوردار است؛ مادامی که ضرر و معضل وی منجر به تعدّی و تجاوز به دیگر مسلمانان نشود[۱]. لیکن اگر بدعت بسیار گشت و مسلمان دوست داشت برای حفظ دینش، مستحباً فقط پشت کسی نماز گزارد که او را می‌شناسد، این حق را دارد. لیکن کسی را که با او هم نظر نیست، وادار به این کار نکند. البته نباید از منظر آنان که شرکت در جماعت را واجب می‌دانند، جمعه و جماعات را از دست بدهد؛ چرا که نماز پشت امامی که وضعیتش معلوم نیست، به اتفاق تمام اهل سنت جایز است. همچنین نباید بعد از اقامه‌ی نماز به امامت انسان مبتدع، آن نماز را اعاده نمود. کسی که نماز پشت سرِ فردی که ناشناخته است را باطل یا حرام بداند، با اهل سنت و جماعت مخالفت نموده است. نماز و دعا بر شخصی که نفاقش معلوم و آشکار است، جایز نیست. و هر کس که نفاق یا کفرش بر کسی معلوم نیست، نماز و استغفار برایش جایز است؛ گرچه بدعتی هم در او یافت شود و هر چند هم که مرتکب گناهانی بشود.

 

[۱]– در اینجا باید با او برخوردی شود که از کارش باز آید و تجاوزش از دیگران مرتفع گردد.

مقاله پیشنهادی

به صبر کنندگان مژده بده

ما از آنِ الله هستیم و به سوی او برمی‌گردیم تا به هرکس هر عملی …