امامت و ابتلاء (آزمایش) (۲)

همچنین اگر امامت بعد از گذراندن ابتلائات و قبولی در امتحانات حاصل شده باشد، در واقع این امامت به سبب سعی و تلاش عبد حاصل شده است. در حالی که امامیه می‌گویند: امامت مثل نبوت است و انسان در تحصیل آن هیچ دخالتی ندارد. بلکه یک هدیه‌ی بخشودنی از طرف خداوند است.

از جمله‌ی این مفاسد و تناقضات این‌که: بعضی از ائمه ابتلاء برای آن‌ها حاصل نشده است یعنی مورد امتحان و آزمایش واقع نشده‌اند، در حالی که بر طبق عقیده‌ی امامیه امامت به آن‌ها رسیده است هر چند هم سابقه‌ی امتحان و ابتلا نداشته باشند. مثل محمد جواد و فرزندش علی. و همچنین مهدی، برای آن‌ها امامت از زمان کودکی حاصل شده است. همان طور که جعفر سبحانی به آن اعتراف کرده است و گفته: بعضی از ائمه‌ی معصومین نزد شیعه به قله‌هایی از کمال و صلاح رسیده‌اند بدون این‌که‌ اصلاً در معرض ابتلاء و آزمایش قرار گرفته باشند[۱].

سپس تلاش می‌کند خود را از این تنگنا نجات دهد، زیرا به‌ این نتیجه‌ رسیده‌اند که ابتلا و آزمایش تنها راه نائل شدن به امامت نیست.

ما می‌گوئیم: چرا عصمت -مثل ابتلاء- نمی‌تواند به عنوان تنها راه رسیدن به امامت قرار گیرد؟!!

که این بهتر، مورد قبول واقع می‌شود و به عقل نزدیک‌تر است. چون قرآن بیان می‌کند که امامت برای بعضی‌ها به وسیله‌ی صبر و یقین و ایمان حاصل شده است، و این هم در قول خداوند متعال آمده است که می‌فرماید:

﴿وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّهً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَکَانُوا بِآیَاتِنَا یُوقِنُونَ٢۴﴾ [السجده:۲۴].

«و از میان بنی اسرائیل پیشوایانی را پدیدار کردیم که به فرمان ما (و برابر قوانین ما، مردمان را) راهنمائی می‌نمودند، بدآن‌گاه که بنی اسرائیل (در راه خدا بر تحمل سختی‌ها) شکیبائی ورزیدند و به آیات ما ایمان کامل پیدا کردند».

و صبر جز در برابر ابتلاء و امتحان نمی‌باشد. بنابراین، ابتلاء و امتحان در قرآن، مذکور و منصوص علیه است، و مانند شرطی برای امامت است. اما عصمت در آیه ذکر نشده است، و در تمام قرآن منصوص علیه نیست که شرطی برای امامت باشد.

بنابراین، تمسک نمودن به چیزی(عصمت) که در قرآن ذکر نشده است و کوتاهی کردن در مقابل شرطی (ابتلاء) که در قرآن منصوص علیه است، چنین چیزی را جز قلب‌های واژگون شده و عقل‌های معکوس شده قبول نمی‌کنند.

سبب پنهانی که جلو واقع شدن در این تناقض وجود دارد این است که به ناچار بایستی از شرط ابتلاء (امتحان) برای امام به هر صورتی که باشد رهایی یافت، و الا امامت نقض می‌شود، زیرا بعضی از ائمه قبل از امامت، مورد ابتلا واقع نشده‌اند.

و از سوی دیگر، به ناچار بایستی به عصمت به عنوان شرطی برای امامت تمسک نمود، زیرا از عصمت به نفع خود استفاده می‌کنند، و امامت حضرت ابوبکر صدیق رضی الله عنه و بقیه‌ی خلفا را که اتفاق بر عدم عصمت آن‌ها حاصل شده است، ساقط می‌کنند!

این دال بر آن است که امامیه هیچ گونه جدیت و قاطعیتی در عقیده و اعتقاد ندارند و نیت آن‌ها خالص نیست، والا در تطبیق دادن قواعد و شروط و اختراع کردن آن‌ها، در این همه دوگانگی و تقیه واقع نمی‌شدند!

[۱]– مفاهیم القرآن، ج ۵ / ص ۲۳۹٫

مقاله پیشنهادی

زهد رسول الله صلی الله علیه وسلم

عَنْ أبِی هُرَیْرَهَ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم: «اللَّهُمَّ ارْزُقْ آلَ مُحَمَّدٍ …