امامت از دیدگاه شیعه

جایگاه امامت از دیدگاه شیعه

کلینی از ابوعبدالله (جعفر بن محمد) روایات زیر را نقل می‌کند:

«الأئمه بمنزله رسول الله  صلی الله علیه و سلم إلا أنهم لیسوا بأنبیاء ولا یحل لهم من النساء ما یحل للنبی  صلی الله علیه و سلم فأما ما خلا ذلک فهم بمنزله رسول الله  صلی الله علیه و سلم»[۱].

«ائمه به منزله‌ی رسول الله  صلی الله علیه و سلم هستند با این تفاوت که آنان پیامبر نیستند و تعدد زنانی که برای پیامبر  صلی الله علیه و سلم حلال است برای آنان حلال نیست، اما در سایر موارد آنان به منزله‌ی رسول الله  صلی الله علیه و سلم می‌باشند».

«لا یسع الناس إلا معرفتنا ولا یعذر الناس بجهالتنا، ومن عرفنا کان مؤمناً ومن أنکرنا کان کافراً»[۲].

«مردم جز شناخت ما جایز نیست به امر دیگری مشغول باشند و اگر مردم نسبت به ما جاهل باشند، معذور نیستند. هر کس ما را بشناسد، مؤمن است و هر کس ما را انکار نماید، کافر است».

«کان أمیر المؤمنین علیه السلام إماماً.. ومن أنکر ذلک کان کمن أنکر معرفه الله تبارک وتعالی ومعرفه رسول الله  صلی الله علیه و سلم»[۳].

«امیر المؤمنین، علی علیه السلام امام و پیشوای مردم است، هر کس آن را انکار نماید همانند کسی است که معرفت خداوند متعال و معرفت رسول الله  صلی الله علیه و سلم را انکار نموده باشد».

«إن الله تبارک و تعالی اتخذ إبراهیم عبداً قبل أن یتخذه نبیاً، وإن الله اتخذه نبیاً قبل أن یتخذه رسولاً، وإن الله اتخذه رسولاً قبل أن یتخذه خلیلاً، وإن الله اتخذه خلیلاً قبل أن یتخذه إماماً، فلما جمع له الأشیاء قال: ﴿إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّیَّتِی قَالَ لَا یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ١٢۴﴾ [البقره: ۱۲۴].

«همانا خداوند متعال، ابراهیم را به عنوان بنده‌ای گرفت، قبل از آنکه او ‌را به عنوان پیامبری برگزیند. و او را به عنوان پیامبری برگزید قبل از این‌که‌ او را به عنوان فرستاده‌ای برگزیند. و همانا خداوند او را به عنوان فرستاده‌ای برگزید قبل از این‌که‌ او را به عنوان دوست صمیمی (خلیل) خود انتخاب کند، و او را به عنوان دوست صمیمی (خلیل) خود انتخاب کرد قبل از این‌که‌ او را به عنوان امام و پیشوای مردم برگزیند. وقتی که این چند چیز را در او جمع نمود، فرمود: «به یقین من تو را پیشواى مردم قرار مى‏دهم [ابراهیم‏] عرض کرد: و از فرزندانم [نیز پیشوایانى قرار ده‏]. فرمود: عهد من به ستمکاران نمى‏رسد».

ابن المطهر حلی گفته‌ای را اظهار داشته که برتری امامت بر نبوت از آن لازم می‌آید، او می‌گوید: «امامت، لطف عام است و نبوت، لطف خاص می‌باشد. و انکار لطف عام بدتر از انکار لطف خاص است»[۴].

بلکه برتری امامت بر نبوت بر زبان بسیاری از علماء امامیه به صراحت آمده است؛ مثل «آیت الله العظمی کاظم حائری» که می‌گوید: «همانا آنچه از روایات بر می‌آید، این است که مقام امامت بالاتر از دیگر مقام‌هایی بجز مقام ربوبیت است که انسان می‌تواند بدان‌ها برسد»[۵].

ابراهیم زنجانی می‌گوید: «شیعه امامیه اثنی‌عشری بر این باورند که امامت، ریاست در دین و دنیاست. و منصبی است که خداوند متعال قبلاً با علم ازلی‌اش آن را برگزیده و به پیامبر  صلی الله علیه و سلم دستور داده که دیگران ‌را متوجه آن گرداند و آنان ‌را به پیروی از آن مکلف سازد. و امامت چهارمین اصل از اعتقادات شیعه امامیه اثنی عشری است. و اصل مورد اختلاف میان شیعه و دیگر فِرَق اسلامی می‌باشد»[۶].

در جای دیگری می‌گوید: «مرتبه‌ی امامت همانند نبوت است»[۷].

[۱]– أصول الکافی، کلینی، ۱/۲۷٫

[۲]– همان، ۱/۱۸۷٫

[۳]– همان، ۱/۱۸۱٫

[۴]– الالفین، ص ۳٫

[۵]– الإمامه وقیاده المجتمع، ص ۲۶٫

[۶]– عقائد الإمامیه الاثنی عشریه، ص ۷۲٫

[۷]– همان، ص ۷۵٫

مقاله پیشنهادی

زهد رسول الله صلی الله علیه وسلم

عَنْ أبِی هُرَیْرَهَ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم: «اللَّهُمَّ ارْزُقْ آلَ مُحَمَّدٍ …