اعتراضات استاد کاتب به نظریه‌ی (امام مهدی) (۳)

مهم این‌که‌ اگر لیستی قبلی وجود می‌داشت هرگز این‌ها به وجود نمی‌آمد و ناچار به این گفته‌ی زشت ـ (بداء) نبودند و از همان اول می‌گفتند که امامت بعد از جعفر برای پسرش موسی است و بعد از علی برای پسرش حسن می‌باشد.

و آنچه بر دروغ نسبت به لیست قبلی دلالت می‌کند ـ به اضافه این‌که‌ نمی‌توانند ادعایشان ‌را اثبات کنند ـ وجود روایات متعددی است که عدم آگاهی ائمه نسبت به امامتشان را بیان می‌دارد و یا این‌که‌ امامت بعد از خود را جز در لحظه‌ی قبل از مرگشان را نمی‌توانند تشخیص بدهند

و همچنین این‌که‌ زراره بدون آگاهی از‌ امامت بعد از جعفر صادق دار فانی را وداع گفت و زید با وجود علم، آگاهی، تقوا، علاقه و صمیمیتی که با برادرش داشت، اما در زمان برادرش محمد باقر خواستار خلافت بود.

۴- کتاب مشهور به «کتاب سلیم بن قیاس هلالی»

اصل این گفته ـ همچنان که مسعودی، مؤرخ شیعی‌مذهب در (التنبیه والأشراف) می‌گوید ـ آن (کتاب سلیم بن قیس هلالی) است. و در قرن چهارم هجری از مؤلف مجهولی ظاهر شد که گفته شده او از یاران علی ابن ابی طالب رضی الله عنه است و در این کتاب نام‌های دوازده‌گانه مشخص شده است و کلینی و نعمانی و صدوق در گفته شان نسبت به نظریه‌ی (اثنی عشری) به این کتاب استدلال و اعتماد می‌کنند و اما عموم شیعه در این کتاب مشکوک بودند، زیرا روایتش از طریق (محمد بن علی صیرفی أبوسمینه) دروغ‌گوی مشهور و (احمد بن هلال عبرتائی) آن شخص ملعونی بود که ادعای نیابت از (مهدی) را می‌کرد.

 ابن غضائری می‌گوید: اصحاب ما معتقدند که سلیم شناخته شده نیست و نامی از وی برده نمی‌شود… و این کتاب ساختگی است و بر کسی پوشیده نیست.)[۱] و شیخ مفید (کتاب سلیم) را ضعیف می‌دانست و می‌گفت: این کتاب غیر موثق است و عمل به بیشتر آن جایز نیست، و در آن اشتباه و آمیختگی به وجود می‌آید و شایسته است انسان مسلمان به کلی از عمل به همه آن‌ها دوری کند و به تقلید از روایاتش اعتماد نکند.[۲] و مفید از صدوق به خاطر نقل این کتاب و اعتماد به آن، انتقاد می‌کند و آن را به روش اخباریش نسبت می‌دهد.

۵- اثنی عشری‌ها، فطحیه را به خاطر شرایطی که در آن قرار گرفته بودند، مسخره می‌کنند

فقهای شیعه و مشایخشان  به غیر از اسماعیلیه بعد از وفات جعفر صادق بر امامت عبدالله پسر بزرگ ایشان متفق شدند که او بعد از اسماعیل که در زمان حیات پدرش فوت کرد، پسر بزرگ صادق محسوب می‌شد. ولی عبدالله بعد از مدت کوتاهی بدون این‌که‌ فرزندی از او به جای بماند، وفات کرد. پس شیعیان به سه گروه تقسیم شدند:دست‌های از آن‌ها از امامتش برگشتند ودست‌های دیگر ادعا کردند که فرزندی در خفا و پنهان دارد و دسته سوم امامت را به برادر سوم یعنی موسی بن جعفر انتقال دادند و آنچه را که فرقه‌ی قبل ادعا می‌کردند، انکار می‌کردند و آن‌ها را مسخره می‌نمودند و آن را خیالی می‌دانستند که از روی ناچاری و برای فرار از حیرت و راه بن‌بستی به آن معتقد شده‌اند. همچنان که سید مرتضی علم الهدی بر زبانش جاری شد.[۳] و اما اثنی عشری‌ها تنها بعد از یک قرن خودشان هم در آن شرایطی افتادند که قبلاً فطحیه در آن واقع شده بودند.

در حالی که آن‌ها را به سبب آن کارشان مسخره می‌کردند و ما بیش از این نمی‌خواهیم ادعایشان ‌را رد کنیم و تنها به سخن شریف مرتضی اکتفا می‌کنیم که گفت: آنچه که ما ادعا می‌کنیم همان ادعای فطحیه است و تنها اختلاف در نامشان است.

۶- علی بن موسی (رضا) واقفیه را به دلایلی رد می‌کند که نظریه‌ی اثنی عشری را نقض مینماید

بعد از وفات موسی بن جعفر معروف به (کاظم) بزرگترین اصحاب نزدیکش و فرزندانش قائل به غیبتش بودند. حتی علی بن أبی حمزه کتابی را پیرامون (غیبتش) نوشت و همچنین علی بن عمر أعرج کتابی را در مورد (غیبتش) نوشت!!

آنان به (واقفیه) مشهور شدند که قائل به پایان یافتن امامت در موسی بن جعفر بودند و روایات زیادی که می‌گوید او غائب و قائم است، انتشار دادند. ولی فرزندش علی (رضا) اینان ‌را رسوا کرد و تکفیرشان کرد و از آن‌ها دوری جست و دلایلی را برای آن‌ها آورد، از جمله:

حجت خداوند بر مردم تمام نمی‌شود مگر با امامی که شناخته شده و زنده است و این با غیبت در تناقض است.

اگر خداوند می‌خواست مرگ یکی از بنی آدم را به خاطر نیاز مردم به او، به تأخیر اندازد، پس خداوند متعال عمر رسول الله  صلی الله علیه و سلم را طولانی می‌کرد. لذا آیا جایز است که رسول الله  صلی الله علیه و سلم بمیرد ولی موسی بن جعفر زنده بماند! بلکه به خداوند قسم او مُرد و اموالش تقسیم شد و کنیزانش هم به نکاح دیگران در آمد.[۴]

ما نیز ادعای اثنی عشری را رد می‌کنیم به آنچه که (امام معصوم) خودشان دیگری را بدان رد می‌کند، پس جوابشان چیست؟!

[۱]– الخلاصه‌ اثر حلی ص ۸۳٫ مراجعه شود به کتاب استاد احمد کاتب، ص۱۹۹٫

[۲]– اوائل المقالات و شرح اعتقادات الصدوق، ص ۲۴۷- منبع قبلی.

[۳]– شافی، ۱۸۴٫

[۴]– معرفه رجال اثر کشی، ص ۳۷۹

مقاله پیشنهادی

کانال تلگرامی اهل سنت و جماعت ایران

کانال تلگرامی اهل سنت و جماعت ایران @ahlesonnat_com https://t.me/ahlesonnat_com https://t.me/joinchat/AAAAAEL1eveEIme7q2AtCw